«کنار تابوت زانو زدم. پوستش از شیمیایی ملتهب و تن سفیدش پر از دانههای ریز قرمز بود. مثل وقتی که سرخک گرفت. به پوستش دست کشیدم. زخم ترکشهای زبر. چقدر حرف برای گفتن داشتم. به صورتش دست کشیدم. سرمای تنش در جانم خزید. چرا قدر پسرم را ندانستم؟ تا چشم بر هم زدم، از پیشمان رفت. من ماندم و حسرتی که دلم را میسوزاند. دستش را در دستم گرفتم. موهایش را نوازش کردم. صورتم را نزدیکش میبردم و عقب میآوردم. حرف میزدم و گریه میکردم. ساکت میشدم و نگاهش میکردم. میبوییدم و میبوسیدمش. همه تنش را لمس کردم. ذرهذره داوود را به خاطر میسپردم.»
#شهدایی🕊️🍃
📚کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است»
^_ @Whisper_313 _^🍃
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی باشهید حجه الاسلام میثمی درجمع فرماندهان دفاع مقدس ودرجوارمطهرحرم امام رضا علیه السلام
#شهدایی🕊️
#چهارشنبه _های_امام رضایی🕊️
^_ @Whisper_313 _^🍃
#قدس مظهر جراحتی است که بر قلب امت اسلام وارد شده است و این جراحت را جز به #خون نميتوان شست.
#شهید_آوینی🥀
#شهدایی❤️
^_ @Whisper_313 _^🍃
بوی پیراهنتان
هنوز هم قصه های
کوچه های بهشت را
می گوید
صدای خنده هایتان هست
کبوتران همچنان به اوج نگاه شما
پروازمی کنند
#شهدایی🕊️🌷
-
تا ؛ نفــھمید
درد چیست و چـطور
بایـد
تحمــلش
کرد ،
تا نسوزید و معنی سـوختن
را
نفھمید ،
نمیتوانید به
هـدف تان بـرسید | 🤍
-
ـ شـھیدچــمران
#شهدایی
^_ @Whisper_313 _^🍃