◀️شبهه #شماره_1709
⛔️ سوال: ⛔️
@Wiki_Shobhe
⇦1-در مورد جایگاه عقل در دین توضیح بدید، از نگاه شیعه عقل چه جایگاهی در مسائل دینی داره؟
ما در قران زیاد داربم که به تعقل کردن سفارش میکنه. یا روایت داریم که روایات رو با عقل تطبیق دهید. یا روایت داریم ما حکم به العقل حکم به الشرع.
جایگاه عقل در چه اموری است؟
⇦2- منظور از عقل چیست.
هر عقلی را شامل میشود یا این عقل گفته شده باید ترازها و شاخصههایی داشته باشد؟
#دینی #مذهبی
✅◀️ پاسخ : ▶️✅
@Wiki_Shobhe
باتوجه به اینکه این بحث گستره ی فراوانی دارد ما نیز به شکل جزییتر به آن میپردازیم ⇩⇩
● رابطه عقل و دین و نسبت بین آن ها از دیرینهترین، مشهورترین و عمیقترین مباحث تاریخ تفکر بشری است. از این عنوان، زمانی به عقل و وحی، و گاهی به عقل و نقل و گاه به عقل وشریعت یاد میشود و گاهی نیز عقل را در برابر ایمان قرار میدهند. در اینجا دو سؤال مطرح است:
⇦1. آیا عقل در قلمرو دین و نقل و شریعت جایگاهی دارد یا نه؟
اگر جایگاهی دارد، آن جایگاه کجاست؟ آیا عقل همتای دین است یا قبل یا بعد از دین است؟
⇦2. آیا عقل در تبیین نظامهای اعتقادات دینی نقشی ایفا میکند؟ آیا عقل مقدم بر ایمان است یا ایمان مقدم بر عقل؟ یعنی آیا داشتن ایمان، منوط به آن است که شخص دلایل خوبی برای اعتقاد به صدق ایمانش داشته باشد یا نه؟
🔹جایگاه عقل از نظر متفکران غربی🔹
در تفکر غربی برای جواب سؤال از جایگاه عقل در قلمرو دین و شریعت، سه دیدگاه نقل شده است:
⇦1. برخی با برتر دانستن ایمان، میگویند: وحی به انسان اعطا شده تا جایگزین همه معارف - اعم از علوم تجربی و اخلاق و مابعد الطبیعه - شود؟
از آغاز ظهور مسیحیت، همواره اشخاصی افراطگرا در حوزه الهیات به سر میبردند و با فتوا به اصالت وحی میگفتند: چون خدا با ما سخن گفته است، دیگر حاجتی به تفکر عقلی نیست و همت هر کس باید مصروف نیل به رستگاری شود و آنچه دانستنش در نیل به رستگاری ضرورت و اهمیت دارد، در کتاب مقدس مندرج است؟ از این رو، باید شریعت را آموخت، و در آن تامل، و به احکام آن عمل کرد; در این صورت، دیگر حاجت به چیز دیگری، حتی فلسفه نیست. (1)
⇦2. در برابر این تفکر، برخی به اصالت عقل معتقد بودند.
⇦3. بعضی به هماهنگی بین عقل و وحی و عقل و ایمان باور داشتند. آنان میگفتند: ایمان و علم و عقل، دو نوع معرفت متمایز است و هیچ یک جایگزین دیگری نمیشود تا وظیفه او را به عهده بگیرد. از این رو، میگفتند: ایمان به معنای پذیرفتن چیزی است که خداوند آن را وحی کرده است، اما علم به معنای پذیرفتن چیزی است که ما آن را به صورت طبیعی در پرتو نور طبیعی عقل درست میدانیم.
● «توماس آکویناس » می گوید:
«وحی، واقعیتی است و تنها در قلمرو وحی است که معرفت به خداوند و انسان - که تقدیرش برای رستگاری ابدی وی ضروری است - برای همه آدمیان، اعم از فیلسوف و غیر فیلسوف فراهم میآید; اما این معرفت، خود متشکل از اجزای متفاوتی است که در میان آنها دو گروه اصلی را باید از هم جدا کرد; ••گروه یکم، متشکل از تعداد معینی حقایق منزل وحی شده است که درک آن ها به کمک مجرد عقل نیز ممکن است; مانند درک وجود خداوند و صفات ذاتی وی یا درک وجود روح انسانی و فناپذیری آن » . (2)
وی سپس سؤال می کند که چرا خداوند حقایقی را به انسان وحی کرد که حتی عقل تکوینی هم قدرت درک آنها را دارد؟ آنگاه در جواب میگوید:
🔹🔹«زیرا فقط معدودی از انسانها فیلسوف «ما بعد الطبیعه » اند; حال آن که همه انسانها باید رستگار شوند و خداوند با وحی این حقایق به بشر، هر یک از ما را راسا و بدون واسطه با یقینی کامل و با علمی عاری از هرگونه شائبه، آماده شناخت تمامی حقایق نجات دهنده کرد.»
•• گروه دوم از حقایق وحی شده، کلیه عقاید ایمانی است که به درستی بیان شدهاند; یعنی بخشهایی از وحی که تمامی مراتب عقل انسانی برتر است. او در این باره میگوید: مسائلی مانند «تثلیث » و «تجسد» و «فدیه » از این قبیلند که هیچ نوع تفکر فلسفی وجود ندارد که بتواند دلیل ضروری به نفع حقیقتی از این نوع اقامه کند. (3)
میتوان گفت که آکویناس، گزارههای دینی را سه دسته دانسته است:↯↯
⇦1. گزارههای خردپذیر; گزاره هایی که، هم عقل آنها را اثبات میکند و هم میتوانند متعلق ایمان قرار گیرند.
⇦22. گزارههای خرد گریز; گزارههایی که عقل، نه آنها را اثبات میکند و نه نفی; یعنی عقل در برابر آنها بی طرف است
★★(معنای خردگریزی، این نیست که علم و عقل از آن میگریزند، ; بلکه نسبت به آن ساکتند و قدرت تحلیل ندارند) . این گزارهها متعلق ایمان قرار میگیرند
@maktabepasokhgoo
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg