◀️شبهه #شماره_1821
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
اندَر بافتن آسمان و ریسمان
برای ما که دوست داریم برخی افراد را در هالهی تقدس ببریم اینکه آن افراد را مورد نقد قرار دهیم غیرممکن است.
اما نقد علمی متفاوت ازین است، چون ما در نقد علمی نه خدا داریم و نه پیغمبر!
در علم همه چیز قابل نقد است.
به عنوان مثال روزانه صدها مقاله در نقد نظریات انیشتین نوشته میشود که کجای معادلاتش را اشتباه کرده،
کجا را نفهمیده یا کجاها را باید پیشرفتاش داد.
اما در فرهنگ ما به محض اینکه بخواهیم از عملکرد کسی را زیر سئوال ببریم مساوی این است که قدرت این آدم را زیر سئوال میبرید
یکی از همینها حضرت مولاناست که به وی علاقمندیم و مخصوصا از وقتی که آمریکاییها و مثلا مدونا یک شعر دربارهاش خواند و وقتی که غربیها پیدایش کردند ما هم به وی بیشتر علاقمند شدیم!(خلاصه شده)
#دینی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
«چه طور علم در غرب از جهان اسلام پیش افتاد؟!»
علی نیری یکی از فیزیکدانان ایرانی ساکن آمریکاست، او از دانشمندان آتئیست یا خداناباور به حساب می آید. از این رو در مقام انکار این حقیقت بزرگ که «اکثر علوم از ایران اسلامی به غرب صادر شده، و تمامی علوم، بانیان و بنیان گذارانی مسلمان و متدین داشته است.» برآمده و می کوشد که به نوعی تاریخ را تحریف کند.
وی جاهلاً (ندانسته) یا تجاهلاً (تظاهر به ندانستن)، اطلاعی از اوضاع علمی اسلام تا زمان رنسانس نداشته؛ از این رو توقف و ایستایی علوم در سرزمین های اسلامی را به عرفان مرتبط می کند!!!
وی می گوید که چون دانشمندان اسلامی از قرون پانزده و شانزده به بعد، اسیر عرفان یا (به زعم او) دوری از این مسائل شدند، پس علم در میان دانشمندان اسلامی متوقف شد و راه برای غرب و اروپا باز شد.
در پاسخ به وی عرض می کنیم که اولاً با مطالعه اندکی در تاریخ، و با کمترین انصاف ممکن در قضاوت، به دست می آید که چرا مسلمانان از ادامه دادن (نه همه علوم بلکه) برخی از علوم بازماندند؟
پاسخ واضح است؛ اصلی ترین علت (به غیر از جنگ های خانمان سوز)، دزدی و سرقت کتاب های اسلامی توسط غربیان بود و این مسئله به قدری آشکار و واضح است که هیچ جای تردید نمی گذارد.
فقط کافیست که ببینیم چطور آثار اسلامی به تاراج رفته و چرا باید نسخه های کتاب های خطی مسلمانان در ایران و عراق، اکنون در موزه های اروپا باشد؟!!!
در ضمن اگر کوچکترین آشنایی به عرفان داشته باشیم، می دانیم که کسب عرفان و کسب دانش های روز، هیچ گونه منافاتی با هم ندارد و اساساً در عرفان، بالاترین مسئله برای تعالی، خدمت به خلق است که در پیشرفت دادن دانش های امروزی، این خدمت، به خوبی دیده می شود.
نیز در بخش «دانشمندان ایران اسلامی» ثابت کردیم که مثلاً عباس بن فرناس، برای شناخت زمان دقیق نماز، ساعت را اختراع می کند و یا بنو موسی (سه فرزند موسی بن شاکر) که هر سه از بزرگ ترین دانشمندان زمان خویش بودند، سفری دراز برای کشف بقایای یاجوج و ماجوج و اصحاب کهف انجام می دهند.
از مجموع این سخن ها به دست می آید که فرق اساسی میان دانشمندان مومن و غیر مومن در این است که دانشمندان مومن، علم را در راستای دین و خدمت به مردم در نظر می گرفتند و در پی شهرت نبودند؛ از این رو، ارتباط میان عالم دین و خدمت به خلق، اگر نگوییم ارتباطی تلازمی است لااقل ارتباطی نزدیک و تناتنگ خواهد بود.
نیز بزرگ ترین دانشمندان علوم طبیعی اسلامی و شیعی، از به نام ترین عارفان هم بوده اند، مانند ملاصداری شیرازی که هم او را عارف می دانند و هم عالم.
اساساً باید از دکتر نیری پرسید که از واژه عرفان چه قصدی کرده است و آیا برای تعریف حقیقی آن و شناخت واقعی آن، سری به کتاب های عرفانی هم زده است؟
یقیناً پاسخ منفی است؛ زیرا عرفان، شناخت خداست و بهترین راه شناخت خداوند، شناخت خلق اوست.
@shobhedini
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg