eitaa logo
ویکی شبهه ( پاسخ به شبهات و شایعات فضای مجازی)
17.6هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
14 فایل
. ❌ تبادل و تبلیغ نداریم❌ 📲ارسال شبهات و شایعات👇 https://eitaa.com/joinchat/2097479691C55df9079c9 📲کانال ✅ ویکےشبهہ ✅ در تلگرام: https://telegram.me/Wiki_Shobhe . .
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️شبهه 💡کلمات کلیدی : , , , ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe جهان ما بسیار "" پیچیده "" است —---> اگرخدا این جهان "" پیچیده ""را آفریده است —----> پس ذهن خدا "" پیچیده تر "" است. میگویند خدا جهان را ساخته است،ولی خدارا کسی نساخته است. یعنی "" پیچیده "" طراح دارد. ولی "" پیچیده تر ""طراح ندارد. وقتی "" پیچیده تر "" طراح ندارد. پس "" پیچیده "" هم میتواند طراح نداشته باشد. پس ""جهان"" هم میتواند ""خدا"" نداشته باشد. ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe موجودی نیاز به خالق دارد که وابسته باشد یعنی معلول باشد نه چیزی که ذاتا بسیط و صرف ایت و نیازی به چیزی ندارد. پیچدگی در وجود و نظم یک شیء مادی، برای کسی است که نسبت به آن ""علم"" و هیچ گونه سلطه‌ی دیگری ندارد، و چون بشر به رغم تمامی تلاش‌ها و دست آوردهای علمی‌اش، هنوز چیز زیادی از علم به دست نیاورده و حتی خودش و بدن مادی‌اش را درست نمی‌شناسد، و هنوز در شناخت کامل یک تک سلولی نیز مانده است، چه رسد به عالم هستی، می‌گوید: «این نظام پیچیده است»! درست هم می‌گوید. به نظر یک کودک اول دبستانی، الفبا و چهار عمل اصلی و بعد جدول ضرب، خیلی پیچیده است؛ برای نوجوان ابتدای دبیرستان، معادلات یک مجهولی پیچیده است، اما برای دانشجوی ریاضی و در مراتب بالاتر معلم و استاد، هیچ کدام از اینها پیچیده نیست، اگر چه مطلق علوم از طبیعی گرفته تا ریاضی و هندسه و ...، هم چنان پیچیده است؛ اما نه برای خالق و معلمش. بی‌انتهایی نظام خلقت و ضعف بشر: بشر با خُرده علمی که به دست می‌آورد، بسیار مغرور می‌شود و در عین حال که اقرار دارد هنوز نادانسته‌هایش به مراتب بیش از دانسته‌هایش می‌باشد، گمان می‌کند که دیگر بر عالم هستی و نظام خلقت، سلطه‌ی ""علمی"" یافته است! در حالی که این فقط گمان و تخیل است، فرمود: از علم چیز زیادی به شما ندادم « وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا / الإسراء، 85». ●- خلقت، تجلی اسمای الهی است؛ پس علم انتها ندارد، چون ""علیم"" محدود نیست، زیبایی انتها ندارد، چون ""جمیل"" محدود نیست، قدرت انتها ندارد، چون ""قادر"" محدود نیست، جود، کرم، رحمت، لطف ... و سایر کمالات انتها ندارند، چون هستی و کمال محض، محدود نیست. پس، بشر با ضعف و نقص در ظرفیت وجودی خود، وقتی به عالم نگاه می‌کند (حتی عالم ماده و حتی عالم یک ملوکول)، شگفت‌زده، متحیر و حیران می‌ماند. خدا نیز همین را می‌خواهد: خداوند متعال که بشر را [به لحاظ بدن]، مانند یک حیوان و در این دنیا مادی به دنیا آورد، اما با عقل، شعور، منطق، بیان، فطرت، قلب، پیامبر، وحی و امام؛ به او قابلیت و استعداد ""انسان شدن""، تا مرحله ""خلیفة اللهی"" را عنایت فرمود، همین را می‌خواهد که انسان، به خودش توجه کند و سپس به عالم هستی توجه کند و ببیند که در مقابل این عالم بزرگ و پیچیده چیست؟ و بفهمد که خالق و تجلی دهنده‌ی این عالم کیست؟ « لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ » (غافر، 57) ترجمه: قطعاً آفرينش آسمان‌ها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم (انسان) است، ولى بيشتر مردم نمیدانند. خالق خدا کیست؟! اگر دقت کنیم، پاسخ در خود سؤال مستتر می‌باشد، هر که بپرسد: « پس خالق خودش کیست؟» یعنی او را «مخلوقی چون دیگر مخلوقات» فرض گرفته‌ است! پس چنین موجودی، یقیناً خالق نیست، بلکه خود نیز مخلوق می‌باشد و برای پیدایش، خالقی می‌خواهد. ●- پس خالق، علت غایی حیات است، علت العلل است، واجب الوجود است؛ پدیده نیست که پرسیده شود ""پدیدآورنده‌اش"" که بوده و مخلوق نیست که پرسیده شود: ""خالقش"" که بوده است؟! پیچیدگی خدا(؟!) در مورد خداوند متعال گفته نمی‌شود که «پیچده"" است، چرا که ""پیچدگی""، صفت عارض بر ترکیب است، به معنای تو در تویی اجزاست. و بدیهی است که هر چه مرکب باشد، دارای اجزاست و قابل تجزیه نیز می‌باشد و هر چه مرکب و قابل تجزیه باشد، خودش پدیده و مخلوق و معلول می‌باشد، پس دیگر خدا و خالق نیست. ●- از این رو، تمامی پدیده‌ها، از مادی و غیر مادی، قابل درک و دیده شدن هستند، اما الله جلّ جلاله، قابل درک (اشراف علمی) و دیده شدن (اشراف نظری یا بصری) نیست، بلکه هر کس به اندازه‌ی ظرفیت وجودی خودش، او را می‌شناسد. انسان عاقل، به خودش و سایر پدیده‌های عالم نگاه می‌کند و از خودش می‌پرسد: «من را چه کسی با این پیچیدگی‌ها خلق است؟» سپس به عالم هستی نگاه می‌کند و می‌پرسد: «این عالم با تمام عظمت و پیچیدگی‌هایش را چه کسی خلق کرده است؟». در مقام پاسخ می‌بیند و می‌فهمد که از سه حال خارج نیست: الف – خودم، خود و عالم هستی را خلق کرده‌ام! عقل سریع پاسخ منفی می‌دهد، علم نیز به کمکش می‌آید و می‌گوید: می‌دانی که تو هیچ چیزی خلق نکردی، نه خودت و نه این عالم را و نمی‌توانی خلق کنی.