eitaa logo
مهـــارت‌های نویسنــدگی
601 دنبال‌کننده
690 عکس
162 ویدیو
8 فایل
🌱اینجا یک دانشکده‌ است. دانشکده‌ی مهارت‌های جادویی. جادویی از جنس نوشتن! اینجا شما یاد می‌گیرید که چطور با کلمات داستانی سحرآمیز بنویسید. «ویژه دختران نوجوان» 🌱ادمین:
مشاهده در ایتا
دانلود
🤡 استفاده از طنز و شوخ‌طبعی: اگر دارای استعداد طنز و شوخ‌طبعی هستی، از آن استفاده کن. طنز و شوخ‌طبببخشید، به علت محدودیت حجم پاسخ، نمی‌توانم موارد بیشتری را در این پاسخ درج کنم. اما امیدوارم که مواردی که ارائه داده‌ام، مفید واقع شده باشند. در صورت داشتن سوال یا نیاز به راهنمایی بیشتر، من در اختیار شما هستم. •┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈•
🤝اشاره به خاطرات مشترک: با اشاره به خاطرات و لحظات مشترکی که با خواننده داشته‌ای، ارتباط عمیقتری را برقرار خواهی کرد. این ممکن است شامل خاطرات دوران کودکی، ماجراهای مشترک یا لحظات خنده‌دار باشد. •┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈•
🤝استفاده از صداقت و اعتماد: با استفاده از صداقت و اعتماد، خواننده را به دنیای داستانت دعوت می‌کنی. با به اشتراک گذاشتن احساسات و تجربیات واقعی، ارتباط قوی‌تری را برقرار خواهی کرد. •┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 نکات ناب : داستان کودک باید تا جای ممکن کوتاه باشه چون کودک حوصله و تمرکز داستان بلند رو نداره. 🎯جزئیات رو در داستان کودک حذف کنید👌 •┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈•
📖 داستان حلما و نورا در دهکده جادویی حلما و نورا دو دوست خوشگل و پرانرژی بودند. هر روز، آن‌ها در جنگل با هم بازی می‌کردند. آن‌ها با هم دوستی خوبی داشتند و هر روز ماجراهای جدیدی را تجربه می‌کردند. یک روز، در جستجوی ماجراجویی، حلما و نورا به یک دهکده جادویی رسیدند. این دهکده پر از رنگ‌های زنده و موجودات جالب بود. آن‌ها با هیجان و شور شروع به کاوش در دهکده کردند. در دهکده، حلما و نورا با یک جوجه‌ی جادویی به نام «آمین» آشنا شدند. «آمین» در آسمان پرواز می‌کند و مدام آمین می‌گوید و اگر دعایی به آمین او اصابت کند مستجاب می‌شود. حلما و نورا خوشحال و شاداب ... •┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 در خصوص لذتی که حرفش بود نوشته پیمان هوشمندزاده: (برشی از کتاب رو در پیام بالا گذاشتم) کتاب، داستان و روایت خاصی نداره و در واقع نویسنده خواسته در قالب بیان خاطره و میون اتفاقات روزمره به این سوال فلسفه مآبانه پاسخ بده که طبیعی بودن یعنی چه؟ ما کی طبیعی هستیم وکجا طبیعی هستیم؟ و تفاوت معمولی و مصنوعی بودن کجا خودش رو نشان می ده. 👇👇👇
.... وقتی کتاب را می خونی متوجه میشی که نویسنده پر بیراه هم نمیگه و خیلی وقتا تو زندگی وقایع طبیعی،غیر طبیعی و موضوعات مصنوعی، عادی و معمولی جلوه داده میشن حالا این میتونه از قصد باشه مثلا با دروغ و یا سهوا و در قاب دوربین عکاسی. از منظر دوربین و هنر عکاسی به این مساله خوب پرداخت شده چون راوی عکاسه و از خاطرات دوران دانشجویی و تجربیات عکاسی ش زیاد میگه.