مهـــارتهای نویسنــدگی
📝 ارسالی دوست خوبمون 🍀بررسی نوشتهی این دوست مون به دو دسته تقسیم میشه: حوزهی نگارشی و محتوایی.
یک نکته بگم....
چندبار خواستم برم سر دستنوشته بعدی، دلم راضی نشد.😊
در رابطه با محاوره نویسی 👇
ببینید شما هرقدر هم که متن خوبی بنویسید، ایدهای فوقالعادهای داشته باشید و بسیار جذاب هم روایت کنید، اما اگر محاوره بنویسید، متن شما ارزش ادبی نداره !
ما فقط و فقط در دو مورد مجاز هستیم که
محاوره بنویسیم:
اول 👈در گفتگو بین شخصیت های داستان
دوم 👈چت های روزانه
تا حتی در چت های روزانه هم نباید زبان فارسی رو خیلی بشکنیم... مثلا دقت کردید طرف مینویسه: ت 😐 یعنی چی آخه ؟؟؟🥲
یعنی تماس بگیر یا تلفن....😢
اینطوری که دیگه چیزی از زبان فارسی باقی نمیمونه!!!
در دیالوگ ها هم همینطور نباید خیلی شکسته باشه.
حتی بعضی ها میگن مونولوگ رو هم میشه محاوره نوشت، یعنی گفتگوی درونی..
منتها درباره مونولوگ من چندین روایت شنیدم از قول اساتید که بعضی ها میگن مشکلی نیست و بعضی اساتید هم معتقد هستن که باید به زبان معیار باشه... هر زمان مطمئن شدم بهتون میگم.
حالا.....توروخدا محاوره ننویسید 😩
این حس ماست که گاهی فکر میکنیم اگر محاوره باشه صمیمی تره در صورتی که اصلا اینطور نیست صمیمی بودن متن فقط به لحن و زبان متن شما بستگی داره.
پس محاوره ننویسید 🤓
باشه؟! 😊
https://eitaa.com/Writingskills
#دست_نوشته
«دلخوشیهایمجهول»
دلخوشیهایم،کو...؟
آنلبِخندان،قلبِمسرورم،
کو؟
گمشانکردم...
وخوشیهایم،
بهسفررفتند...
آری!
دلخوشیهایمنیست؛
همهشانگمشدهاند...
ومناینجاماندم!
قلبِمحزون،روحِدردمند،
همگیسهممنند...
وبهراستی،
توکجایی...؟!
ازهمانروزکهرفتی،
دلخوشیهایمنیست...
آری!
دلخوشیهایمنیست...!(=
#نازنین_فاطمه🌊
#دست_نوشته
«علاجهایقدیمی»
قدیم ترها همیشه علاجی برای هر دردی بود!
مثل روغن چرخ خیاطی،برای ناله و شیون های لولایدَر،
دواگلی برای زخم و جراحت های کودکانهیسرزانو،از فرط دویدن و نرسیدن و آغوش بی دریغ مادر،برای باریدن تمام بغض های بی صدای دنیای بی مروتمان...
چقدر این روزها دستانم خالی شده است!هیچ علاجی برای دردهایم یافت نمیشود و این یافت نشده مرا تباه میکند...
کاش مادربزرگ بود و برایم نسخه ای میپیچید که مرا از این سیاره رنج و آدمهای نصف و نیمهاش،بگسلد و رها از آسمان غمهایم کوچ کنم...
کاش بود!
به گمانم برای بغض های خونی خفه شده در گلو،بوقت غروب های جمعه،بهارنارنج؛
(((برای این همه دویدن ولی نرسیدنِ زانو های زخمی امدواگلی،مرهم قلب آکنده از حزنم را گلمریمی میدانست و باقی رنج های صعبالعلاج را روانه آغوش مادر میکرد...))))
آوخ!که مادربزرگ قصه هایم،قصه هایش را ناتمام گذاشت؛
افسوس که نیست...
قرارمان بود برای«عشق»مرهمی بیابد و جراحت های سرکشم را با ضمادی رام کند؛
به اینجای قصه که رسیدیم پر کشید!
شاید مرهمی برای عشق پیدانکرد،جراحتهای سالیانه خودش هم سر باز کرد و این یافت نشدن،
اورا تباه کرد...چمیدانم!
نکند مرهمی برای عشق در زمین یافت نمیشود؟
خدا نکند...!
وگرنه عده ای از ما،به یغما میرویم و در بین همین زخم ها،آرام و بی صدا جان میدهیم...!
مرهم عشق را از کدامین تاریخ و
در پنجره چشمان کدام مادربزرگ بیابم که آرام شوند این جراحت های سرکش؟!
-یوسف گمگشته باز آمد؟!
نیامد حافظا!
تازه "ڪنعان" دِه به دِه دنبال یوسف میرود...
#نازنین_فاطمه🌊
مهـــارتهای نویسنــدگی
#دست_نوشته «دلخوشیهایمجهول» دلخوشیهایم،کو...؟ آنلبِخندان،قلبِمسرورم، کو؟ گمشانکردم... و
📝ارسالی دوست خوبمون
من نقد شعر بلد نیستم و در شعر تخصصی هم ندارم ولی شعر رو خیییییییلی دوست دارم 😍 به نظر من که همه چی خوبه 👌
🍀ایشون خیلی خوب مینویسن، بنظر میاد شعرها شون یک پله بالاتره👌
🍀اینجا مشکل عمده، عدم رعایت علائم نگارشی هست که واقعا خوندن رو سخت کرده، با اینکه قالب متن، دلنوشته است اما روان بودن رو کمی سخت کرده...
برای نمونه خط دوم که برجسته کردم، باید بین هر یادآوری که نویسنده میکنه یک فاصله بیفته اگر نه تعداد ویرگولها خواننده رو دچار اشتباه میکنه.
🍀 بغض های خونی رو متوجه نشدم!
چون بغض که خونی نمیشه مگر اتفاقی در گذشته افتاده باشه که این مربوط به اون باشه که در اینصورت حتما باید بهش اشاره بشه.
🍀اون قسمت که داخل سه تا پرانتز گذاشتم هم همون مسئلهی بالا رو داره که اگر کمی فاصله گذاری بشه بهتر خونده میشه.
🍀یکی از نقاط قوت متن این هست که نویسنده از چند صحنه قدیمی که براش خاطره شده در دلنوشته استفاده کرده.
البته این نکته رو بگم که شما می تونید این بهش رو تخیل هم بکنید مثلا اینکه مادربزرگ دواگلی رو برای زخم استفاده میکنه حتما نیازی نیست تجربه کرده باشیم و خاطره شده باشه، میشه که تصور کرد و اینطوری باعث زیباتر شدن متنمون بشیم.
🍀 واژهی آوخ اشتباه نیست اما برای دلنوشته قابل درک نیست و به لحاظ بار عاطفی متن، مناسب نیست.
واژهی چمیدانم هم جدا نوشته میشه👈چه میدانم
🍀در کل ایشون خیلی خوب و دلنشین و با لحنی شاعرانه مینویسن که قابل تحسینه👌
موفق باشی 💐
https://eitaa.com/Writingskills
«دستم را به سراسر شب کشیدم،
زمزمه ی نیایش در بیداری
انگشتانم تراوید.
خوشه ی فضا را فشردم،
قطره های ستاره در تاریکی
درونم درخشید.
و سرانجام،
در آهنگ مه آلود نیایش تو را گم کردم...»
سهراب سپهری
شب خوش 🌙
https://eitaa.com/Writingskills
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام.
روزتون بخیر...
بالاخره بعد از روزها هوای گرم و تفتیده در مشهد، امروز باران رحمت الهی نازل شد
و هوا بس دلپذیررر❤️
الحمدلله 🤲
به مناسبت این هوای خوب،
این حس خوووب تقدیم به شما 🍀
https://eitaa.com/Writingskills
🍀۱۳ نکته نحس در مورد نویسندگی:
📃نکته دوم:
«یادگیری نوشتن روند کندی دارد، حتی اگر بسیار تمرین کنید، پس صبور باشید.»
https://eitaa.com/Writingskills