عزیزان دو تا نکته قابل توجه...
📌اول اینکه دست نوشتهی بعضی دوستان خیلی طولانی هست که امکان گذاشتن در کانال و بررسی اون اینجا نیست، به همین دلیل برای این دسته از عزیزان تو خصوصی بررسی میکنم.
📌دوم اینکه، هیچ اصراری بر این نیست که متن ها حتما در کانال گذاشته بشه اگر مایل نبودید، بفرمایید تا همونجا باهم بررسی می کنیم.
#دست_نوشته
هو الآمال
مربی نویسندگی ام گفته است هر چه دل تنگ ات میخواهد بنویس فقط محاوره ای نباشد و گرنه کتک ات میزنم
به او گفته ام لا اقل موضوع بدهد تا پیرامون آن فکر کنم
ولی گفته است اگر موضوع نداری دیگر سراغ من نیا
فکر میکردم به موضوع به هر چه که داشت در اطراف من اتفاق می افتاد
به واژه ای برخوردم به اسم لذت.
شما از چه چیزی لذت میبرید؟
خوب معلوم است من از نوشتن لذت میبرم
یعنی از همان اول اول از نوشتن لذت می بردید؟
راستش را بخواهی نه اول از دیدن رنگ ها و چیز های رنگارنگ خوشم می آمد، یک بار دوست خواهرم از من پرسید کدام رنگ را بیشتر دوست داری گفتم: صورتی !
بعد فردایش دوباره گفت بین آبی و قرمز کدام را دوست داری؟
فکر کردم دیدم انگار آبی مرا آرام میکند
گفتم آبی
گفت پس استقلالی هستی؟
نمیدانستم چیست
گفتم البته
مدت ها استقلالی بودم بدون اینکه بدانم چیست.
تا اینکه بچه ها مدام میگفتن استقلال بازی دارد نگاه میکنی ؟
خیال میکردم مثلا آبی فیروزه ای با آبی نفتی یا لاجوردی با فیروزه ای قرار است مسابقه بدهند تا بعد همه ی ما یک آبی را دوست داشته باشیم.
زمان زیادی گذشته بود و دیگر میدانستم آبی با همه انشعاباتش یک تیم است و من از اینکه دوستش دارم لذت میبرم
بازی نبود که از دست بدهم یا مثلا قبل از بازی سفارش بازیکنان را به خدا نکرده باشم
اما این روز ها از کسی خوشم آمده است که بر خلاف من با آبی آرام نمیشود
معتقد است اگر روزی بخواهند تمام دنیا را رنگ کنند باید یک رنگ باشد و آن قرمز است
یا مثلا عینکش را با شیشه قرمز میگیرد که تمام جهان را همان رنگی ببیند
راستش من جدیدا نمیتوانم بفهمم از اینکه تیمم قهرمان نمیشود چرا ناراحت نمشوم؟
یا شاید از برد حریف خوشحال میشوم ؟
یک روز به بچه ها میگفتم از تمام اکت هایش خوشم می آید. وقتی صحبت میکند لهجه دارد
و بعضی واژه ها را نمیفهمم
یکی از همکارانم بلند داد زد ایرانی صحبت کن ماهم بفهمیم
و او بیشتر پا فشاری میکرد که با لهجه حرف بزند
فکر کنم علاقه ام به رنگ آبی کار خودش را کرده است
باید اتاق ۲۰۵ در راهروی دوم را برای خودم رزرو کنم و سفارش کنم رنگ آبی بزنند با پرده های لاجوردی
امضاء: یک روانی:)
#دست_نوشته
📜ارسالی دوست خوبمون
🍀یک برش داستانی که در ایده خلاقانه و جالب بود و کمی هم درونمایه طنز هم داشت.
🍀نکتهی قابل توجه در این متن، پراکندگی موضوع و جملات هست، اگر دقت کنید از لذت نوشتن یکباره به علاقه مندی شخصیت به رنگها، حرف زده و بلافاصله تیم های ورزشی و... و این پرش به موضوعات مختلف، نقطه قوت متن هست چون از ذهن مشوش یک فرد روانی صحبت میکنه.
پس این پراکندگی نقطه قوت محسوب میشه.
🍀دومین سطری که برجسته کردم، 👈یعنی از همان اول اول... این یک سواله، اما کی پرسیده؟ یعنی خودش از خودش پرسیده ؟
این در متن مشخص نبود و انگار ما حضور یک فرد دیگه رو هم در متن احساس میکنیم اما دیده نمیشه!
🍀شاید اگر کلمات انتخاب شده کمی سادهتر بود بهتر بود تا با لحن این فرد بیمار بیشتر هماهنگی داشته باشه، مثل اون جملهی انتهای متن که برجسته کردم ، ادای این عبارت از یک فرد دیوانه کمی دور از تصور هست... بعضی واژهها را نمیفهمم.
🍀متن جذاب و متنوعی بود، بنظرم قالب طنز رو امتحان کنید و خودتون رو محک بزنید برای این کار میتونید از تمرینات طنزنویسی استفاده کنید و متون طنز هم زیاد بخونید.
موفق باشی 💐
سلام.
روزتون بخیر...
حال قلمها تون چطوره ؟!
شما که از نوشتن نمیترسید، نه؟
https://eitaa.com/Writingskills
🍀بنظر من ترس از نوشتن، حقیقته👌
حقیقتی که همهی نویسندهها با اون مواجه میشن، حالا ممکنه در مراحل مختلف باشه!
🍀در نویسندگی خلاق، این یک مبحث مهم برای شروع کار هست که با عناوین مختلفی همچون کاغذهراسی و ترس از شروع هم خطاب میشه...
🍀این سربالایی در مسیر نوشتن، کاملا طبیعی هست و این هم خیلی خوبه که شما برای فرار از اون هر طور شده بنویسید چون تنها سوخت شما برای حرکت در مسیر نویسنده شدن، فقط نوشتنه...👌😊
#سخن
https://eitaa.com/Writingskills
🍀حالا این نوشتن، مدل داره و قدم به قدم برای هنرجو تعریف میشه👌
🍀از تمرینات ساده و اغلب تمریناتی که حکم بازی با نوشتن رو داره شروع میشه.
که در دورههای آموزشی مربی همراه هنرجو گام برمیداره و جلو میره تا این ترس کاذب از نوشتن از بین بره....
🍀البته واژهی ترس شاید خیلی معقول و منطقی نباشه، بیشتر مانع محسوب میشه.
و همراهی مربی در مسیر نویسندگی دونه دونه این موانع رو از سر راه نوشتن برمیداره👌
https://eitaa.com/Writingskills