eitaa logo
بهارعاشقان
73 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
560 ویدیو
67 فایل
••••••••••♡🌸♡•••••••• درمورد کپی از کانال :یک صلوات برای ظهور امام زمان ••••••••••♡🌸♡•••••••• ترک از کانال:۱۰صلوات برای ظهور ••••••••♡🌸♡•••••••• تاریخ تولمون ۱۴۰۰/۱۱/۷ •••••••••♡🌸♡•••••• شرایط: @xhvigvigib ••••••♡🌸♡••••• آیدی مدیر: @gfjgjjiu
مشاهده در ایتا
دانلود
ᐠ⸜ˎ_ˏ⸝^⸜ˎ_ˏ⸝^⸜ˎ صلوات بچه‌ها با صـבاے بلنـב صلوات می‌ـ؋ـرستاـבنـב פּ او می‌گـ؋ـت: «نشـב این صلوات بـہ בرـב خوـבتون می‌خوره» نـ؋ـرات جلوتر کـہ اصل حرـ؋ـ‌هاے او را می‌شنیـבنـב פּ می‌خنـבیـבنـב، چون او می‌گـ؋ـت:« براے سماوراے خوـבتون פּ خانواـבـہ هاتون بـہ قورے چایے בم کنیـב» بچه‌هاے رـבیـ؋ـهاے آخر ؋ـکر می‌کرـבنـב کـہ او براے سلامتے آنها صلوات می‌گیرـב פּ او هم پشت سر هم می‌گـ؋ـت: « نشـב مگـہ روزـہ هستیـב» פּ بچه‌ها بلنـבتر صلوات می‌ـ؋ـرستاـבنـב. بعـב ازکلے صلوات ؋ـرستاـבن تازـہ بـہ همـہ گـ؋ـت کـہ چـہ چیزے می‌گـ؋ـتـہ פּ آنها چـہ چیزے می‌شنیـבنـב פּ بعـב همـہ با یک صلوات بـہ استقبال خنـבـہ رـ؋ـتنـב. ـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩ ˏ⸝^⸜ˎ_ˏ⸝^⸜ˎ_ˏ⸝ ᐟ ‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎••°°°°♡🌸♡°°°°•• @Xhdifvvi ••°°°°♡🌸♡°°°°••
ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﯼ ﮐﻤﯿﻞ، ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺠﻠﺲ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ 😢ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ : ﺍﺧﻮﯼ ﺑﻔﺮﻣﺎ ﻋﻄﺮ ﺑﺰﻥ، ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ! 😌 – ﺍﺧﻪ ﺍﻻ‌ﻥ ﻭﻗﺘﺸﻪ؟ ☹ ﺑﺰﻥ ﺍﺧﻮﯼ ، ﺑﻮ ﺑﺪ ﻣﯿﺪﯼ، ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﺠﻠﺴﻤﻮﻧﺎ!! ﺑﺰﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ :) ﺑﻌﺪ ﺩﻋﺎ ﮐﻪ ﭼﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﻮﺩ🤣 ﺗﻮ ﻋﻄﺮ ﺟﻮﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ! 🚶‍♂🚶‍♂ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ هم ﯾﻪ ﺟﺸﻦ ﭘﺘﻮﯼ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺮﺍﺵ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ… ✨"
. . 😂 دو ـ سه نفر بیدارم کردن و شروع کردن به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی. مثلا می‌گفتن: «آبی چه رنگیه؟»😕 عصبی شده بودم🤨 گفتن: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم»🤩 دیدم بدم نميگن! خلاصه همینطوری سی نفر و بیدار کردیم! 😝 حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شدیم و هممون دنبال شلوغ کاری هستیم. قرار شد یک نفر خودش رو به مردن بزنه و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند!😰 فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش رو نگه داره⚰ گذاشتیمش روی دوش بچه‌ها و راه افتادیم. گریه و زاری😭 یکی می‌گفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟»🤭🙊 یکی می‌گفت: «تو قرار نبود شهید بشی» دیگری داد می‌زد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟»🙄 یکی عربده می‌کشید😫 یکی غش می‌کرد! در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه می‌شدن و چون از قضیه با خبر نبودن واقعا گریه و شیون راه می‌انداختن! گفتیم بریم سمت اتاق طلبه ها!🚶‍♂ جنازه رو بردیم داخل اتاق😁 این بندگان خدا كه فكر مي‌كردن قضيه جديه، رفتن وضو گرفتن و نشستن به قرآن خواندن بالای سر میت!!!🙈 در همین یکی از بچه‌ها گفتم: «برو خودت و روی محمدرضا بنداز و یه نیشگون محکم بگیر.»😂 رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! 😫 این قرارمون نبود! 🤨 منم می‌خوام باهات بیام!»😫 بعد نیشگونی🤞 گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبه‌ها از حال رفتن!😰 ما هم قاه قاه می‌خندیدیم😂 خلاصه اون شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم🤭😄😂
ترکش ریزی، آمبــ🚑ــولانس تیزی... وقتی عملیات نمی‌شد و جابجایی صورت نمی‌گرفت نیروها از بیکاری حوصله‌شان کم می‌شد🙁،‌ نه تیر و ترکشی نه شهید و مجروحی و نه سرو صدایی، منطقه یکنواخت و آرام بود آن موقع بود که صدای همه درمی‌آمد و بعضی‌ها برای روحیه دادن به رزمنده ها، دست به سوی آسمان بلند کرده و می‌گفتند: «اللهم ارزقنا ترکش ریزی😁، آمبولانس تیزی😅، بیمارستان تمیزی🤣، و غذاها و کمپوتهای لذیذی...😂😂» ... و همینطور قافیه سر هم می کرد و بقیه آمین می‌گفتند.😅 ادامـــــــہ : بعـــــــد هــــر چه این شعارو تکرار میکردن فایده نداش حتی از اون شعار خســــته شده بودن 😅 بلاخره اکثرا تشنه شدن واغلبا گرسنه😂 اگه میدونی چی شد؟ غذاشون تموم شده بود🤐😵🤣 +یکی گفت خب الان آب بنوشیم آب که هست . -گفت حتمااااااا الان میاریم، 🤒 +عجله کن خیلی تشنم کمپوت های لذیذرو دیگه هم نمیخوام فقط آب😆 -باعجله رفت🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ 🙄😢!!!!! +چططط نگفتم کمپوت لذیذ میخوام که ناامید اومیدی😂 -میدونم اما بازم از دستم افتاد از بسه عجله داشتم ........🤕😰😂 اوونوقت همه جا موندن از گرسنگی وتشنگی گفتن ....😂😂 بعد همه گفتن الهم ارزقنا السکوت لیس فیه جوع ولا عطش ،سیر بشیم از سکوت😂 اللهم اعطنا آب ودیگه نسکت ،،، دیگه نه امبلانس تیزی نه بیمارستان تمیزی و نه کمپوت لذیذی خواستن بلڪه😂😆گفتن اللهم ارزقنا اتوبوسااا کبیرااااا 🤣 بریم با اآن به رستورانن کبیرااااا در ان غذای کثیرا🤤