هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده شنبه یا زهرا
#پارت_آینده
سرم رو انداختم پایین و گفتم:ما باید جدا بشیم!
_چی؟!
_گفتم ما باید از هم جدا بشیم!
_اما چرا؟!
_بدرد هم نمیخوریم!
_یعنی چی بدرد هم نمیخوریم!!
نخواه! نخواه که بیشتر از این توضیح بدم وبشکنم!
_همینکه گفتم!!
_خب چرا یهویی همچین تصمیمی گرفتی؟!
_خیلی وقته این تصمیم رو گرفتم!
_خب لااقل بگو چرا؟!
_گفتم که! مابدرد هم نمیخوریم!
_خیلی نامردی که اینجوری داری زجرم میدی!
میدونست دارم بیشتر از خودش زجر میکشم؟!
_توکه میخواستی بری؟! چرا اومدی توی زندگیم! چرا شد تنها دلیل نفس کشیدنم؟!
اروم گفت:چرا خندیدی؟!
بعدم رفت و من روی زمین فرود اومدم!
مجبور بودم! وگرنه من از خودش عاشق تر بودم!!!
شاید چون عاشقش بودم میخواستم خوشبختیش رو ببینم!
نه اینکه کنارمن درد بکشه!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عاشقانه ای امنیتی و سراسر هیجان!
رمانی زیبا و متفاوت!
https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d
منتظر حضور گرمت هستیم مشتی!
درضمن ورودآقایان اکیدا ممنوع میباشد!
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده شنبه یا زهرا
#پارت_آینده
سرم رو انداختم پایین و گفتم:ما باید جدا بشیم!
_چی؟!
_گفتم ما باید از هم جدا بشیم!
_اما چرا؟!
_بدرد هم نمیخوریم!
_یعنی چی بدرد هم نمیخوریم!!
نخواه! نخواه که بیشتر از این توضیح بدم وبشکنم!
_همینکه گفتم!!
_خب چرا یهویی همچین تصمیمی گرفتی؟!
_خیلی وقته این تصمیم رو گرفتم!
_خب لااقل بگو چرا؟!
_گفتم که! مابدرد هم نمیخوریم!
_خیلی نامردی که اینجوری داری زجرم میدی!
میدونست دارم بیشتر از خودش زجر میکشم؟!
_توکه میخواستی بری؟! چرا اومدی توی زندگیم! چرا شد تنها دلیل نفس کشیدنم؟!
اروم گفت:چرا خندیدی؟!
بعدم رفت و من روی زمین فرود اومدم!
مجبور بودم! وگرنه من از خودش عاشق تر بودم!!!
شاید چون عاشقش بودم میخواستم خوشبختیش رو ببینم!
نه اینکه کنارمن درد بکشه!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عاشقانه ای امنیتی و سراسر هیجان!
رمانی زیبا و متفاوت!
https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d
منتظر حضور گرمت هستیم مشتی!
درضمن ورودآقایان اکیدا ممنوع میباشد!