هدایت شده از بیداری ملت
🔴 نطفه ی این فتنه از کرونا آغاز شد...
⏪امیر پوردستان:
▪️اگر بخواهم مراحل این جنگ ترکیبی را خدمت شما عرض کنم، تحلیل من این است که نطفه این فتنه از آغاز کرونا بسته شد.کرونا یک بازی بود که آمریکایی ها در دنیا آغاز کردند تا داروها و واکسن های خود را به جهان بفروشند و در مجموع جهان را درگیر کنند. همچنین، این اتفاق یک محملی بود تا بتوانند در کشورمان فتنهانگیزی کنند.
▪️با حاکم شدن فضای کرونا در کشور، مدارس و دانشگاه ها تعطیل شدند و ما به نوجوانان و فرزندان جوان خودمان یک گوشی هوشمند، تبلت و لپ تاپ دادیم و درب اتاق را بستیم و گفتیم کسی مزاحم فرزندمان شود. این فرزند سریعاً به فضای مجازی متصل شد و در حالی که معلم سخنان خود را مطرح میکرد، این فرزند جوان و نوجوان ما به فضای مجازی متصل شد و دو سال در اختیار بیگانگان بود. هنگامی که میگوییم جنگ شناختی یعنی دقیقاً با چنین فضایی مواجه هستیم، این فتنه بسته شد و دشمن دوسال روی جوانان و نوجوانان ما کار کرد.
🔻ادامه در 👇
https://www.farsnews.ir/news/14010818000342
🔴 #بیداری_ملت 👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
💠 #حدیث روز 💠
💎 کارسازترین شفاعتکننده برای بانوان
🔻امام باقرعلیه السلام:
لاشَفیعَ لِلمَرأَةِ أنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها
✳️ هیچ شفاعت کنندهای برای زن نزد پروردگارش کارسازتر از خشنودی شوهرش نیست.
📚 میزان الحکمه، ح ۷۸۶۴
•┈┈••✾••┈┈•
@hawzahnews | خبرگزاریحوزه
هدایت شده از یاعلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂😂😂😂😂 وضعیت گوسفندانی که در ایران قدر آزادی رو نمیدونند و مثل گوسفند شعار زن ، زندگی ، آزادی سرمیدند.
البته منظورشون از این شعار آزادی دسترسی به زن هست نه آزادی زن
هدایت شده از همنو | همراهان نوجوان
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#جنگ_جذابیتها
🔶 امروزه برای اثرگذاری بر فکر و ذهن جوانان از شیوههای جذاب استفاده میکنند این امر باعث ایجاد جنگ جذابیتها در رسانهها شده است.
┏━━━🍃🍂━━━┓
https://eitaa.com/joinchat/173277184C95ec8b6873
┗━━━🍂🍃━━━┛
هدایت شده از صراط مستقیم
📸 #پوستر
📸 #استوری
🗣 یک کلام در تایید #فتنه_گران:
مارا در
🔥 جرم ها
🔥 و خسارت ها
🔥 و #خون های به ناحق ریخته شده شریک میکند
#لبیک_یا_خامنه_ای
#صراط_مستقیم
✍کانال نشر بیانات استاد تحریری
╔════════════════╗
🆔 @seratemostaghim_ir
╚══════════════
هدایت شده از قرارگاه اساتید وطلاب انقلابی حوزه علمیه قم
👇سخن یک پاکستانی در کانال «تنها مسیر»
🔶 سلام من یکی از بچہ ھای تنھا مسیری پاکستانی ام
شکر کنید بابت نعمت خدا ولایت فقیہ
بعضی وقت میبینم بعضی مومنین ایران ھم میگند کہ انجا مشکلات اقتصادی ھست دولت کم کاری کردہ۔
شاید ھم حرفشون درست باشد
ولی بد بختی ندیدن شاید
مثلا تو پاکستان مزد روزنہ کارگر تا صد ھزار تومان است
برق از 24 ساعت فقط 10 ساعت یا کمتر از اون میاد
⭕️ شبکہ فاضلاب تو شھرھای بزرگ مانند کراچی ھم درست نیست خیلی وقتا فاضلاب میاد تو خیابون
بنزین اونجا لتری 240 روپیہ ھست تقریبا با پول ایران میشود تقریبا 35 ھزار تومان لتری
وگازوئیل تقریبا 40 ھزار تومان لتری
گازوئیل از بنزین گرون ترہ
امنیت ھم کہ خیلی کم است
⭕️ رشوہ خیلی زیادہ خصوصا تو پولیس قاتل ھارو با گرفتن پول ول میکنند۔۔
البتہ من ھند عراق افغانستان رفتم از نیپال سریلانکا ھم دوستانی دارم اونجا ھا کہ بدتر از کشور ما ھست
ایران بھشتہ ولی متاسفانہ خیلی سیاہ نمائی میکنند
🇮🇷 کانال قرارگاه اساتید و طلاب انقلابی
🍂 @gharar_a
هدایت شده از عابدین کاظمی نیا
در صحیفه حضرت امام (ره) در مطالب مربوط به یکم آذر ماه، اتفاقی مربوط به سال ۵۸ آمده است که بسیار آموزنده است.
🔹اهتمام امام به حفظ اسلامیت انقلاب
🔹تلاش امام برای حفظ بزرگان
🔹شیطنت اطرافیان برخی از بزرگان برای ایجاد تقابل بین آنها و امام و ...
و چقدر برخی از مثل این اتفاقات در تاریخ چهل و چند ساله انقلاب تکرار شده است.
[آقای فلسفی: یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید.
خدمت ایشان رسیدیم. امام تنها بود. شروع سخن ایشان، گفتگو درباره حزب خلق مسلمان «۱» بود. امام فرمودند:]
ما میدانیم که اجانب به خصوص امریکا با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه میزنند. حالا اول کار است که آمدهاند و حزب درست کردهاند.
این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریشه خارجی دارد. این کلمه «خلق» را داخل عنوان حزب گذاردهاند- مثل اینکه کلمه «دمکراسی» را میخواستند داخل نام «جمهوری اسلامی ایران» کرده و بگویند: «جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران»؛ خلق مسلمان هم یعنی همین، خلق در فارسی همین توده است. اینها میخواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خونهای مسلمانان است.
میخواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند.
مشکل این است که آقای شریعتمداری به نام یک آیت الله وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمتها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید، برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و بطور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کردهاند، شما که این مطلب را پذیرا شدهاید، یا آگاهید یا ناآگاه. مصلحت شما این است که فوراً در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد، تا حیثیت شما محفوظ باشد.
[آقای فلسفی: من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم ... پیام امام را به ایشان رساندم. اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضاء کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم، و این حزب نیز به من وابستگی ندارد.
وقتی به ایشان پیام را گفتم، موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد. گفت: «آقا این حزب متعلق به مسلمانها است؛ من به این حزب بستگی دارم. این را علناً گفتهام و همه هم میدانند. اگر بگویم بستگی ندارم، مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم، و آن را نمیشناسم؟ من این کار را نمیکنم.» ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم میگفت. من برگشتم و رفتم خدمت امام و گفتم: «ایشان میگوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم، باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم. من این کار را نمیکنم». امام اظهار تاسف کردند و گفتند:].
این آقا متوجه قضایا نیست. شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب، مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست. اما اگر جدا شدید، حیثیت شما کاملًا محفوظ میماند و در قم «آقا» یی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت میکنم.
بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد، ما شما را حفظ میکنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود.
[من پیام امام را به ایشان گفتم، و بعد هم خودم صحبت کردم، گفتم: «پیشنهاد من این است که شما استعفا را بنویسید و امضاء بکنید. با این کار، مقدمهای درست میشود و مجلسی در مسجد اعظم میگیریم؛ به رادیو و تلویزیون هم میگوییم بیایند، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم بیایند. شما هستید، امام هم شرکت میکند. در آن مجلس من منبر میروم و آن طور که شما میخواهید، صحبت میکنم. میگویم آیت الله شریعتمداری که در انقلاب اسلامی قلماً و قدماً خدمات بسیاری کردهاند، اخیراً متوجه شدهاند که حزب خلق مسلمان مضر است و بر خلاف مصلحت انقلاب اسلامی است. اصلًا انقلاب اسلامی یک حقیقت است و آن حقیقت، اسلام است. لذا آیت الله شریعتمداری با مشورت امام و مصلحت بینی ایشان از حزب خلق مسلمان استعفا کرده و نوشتهاند که این حزب مربوط به من نیست» .... چون در بیان مطلب احترام زیادی نسبت به ایشان بود، قدری فکر کرد و گفت: «گمان نمیکنم امام این کار را بکند.»
گفتم: «من میروم و میگویم، اگر فرمود، این کار را میکنم، آیا شما نیز بدون تردید این کار را میکنید؟
گذشته از امام، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم هستند، آنها هم
هدایت شده از عابدین کاظمی نیا
قطعاً میآیند». باز متحیر ماند، ولی بعد گفت: «خیلی خوب، بروید و به امام بگویید. ببینید امام حاضر است، یا نه؟ اگر حاضر است، این کار را بکنید.»
برای سومین بار آمدم خدمت امام و گفتم: «آقای شریعتمداری، با این وعدهای که من به او دادم و گفتم به منبر میروم و آن طور که بخواهید صحبت میکنم، موافقند؛ اما نگران هستند که شما با این امر موافقت نکنید. آیا شما موافق هستید؟» امام فرمود:].
بله انقلاب اسلامی و حفظ عزّ اسلام و کوتاه کردن دست اجانب، آن قدر برای من مهم است که با این طرح حتماً موافقت دارم و در مجلس هم شرکت میکنم؛ میآیم و مینشینم. آنچه را هم که خود ایشان بخواهد و شما مصلحت میدانید، در منبر بگویید.
[آقای فلسفی: برای بار سوم به منزل آقای شریعتمداری رفتم و موافقت امام را به ایشان اعلام کردم.
گفتم: «خوب، بنا شد که شما متنی را امشب خودتان بنویسید، فردا بیاییم ببینیم اگر نواقصی داشت تکمیل کنیم و بعد ببریم به امام بدهیم. اگر ایشان موافقت کرد، امضاء کنیم و سپس مجلس را تشکیل دهیم». گفت: «بله، بد نیست، موافقت میکنم؛ اما یک شرط دارد. من باید امشب با بعضی از رفقا مشورت کنم. بدون مشورت، قول قطعی نمیدهم. امشب برای من شب مشورت باشد. من متن را مینویسم. اگر مشورت، درست درآمد و خصوصیاتی علاوه شد؛ آن وقت فردا صبح اینجا بیایید که تکمیل کنیم». مطلب را تقریباً تمام شده تلقی کردم. از منزل آقای شریعتمداری بیرون آمدم و به منزل امام رفتم ... گفتم: تقریباً قبول کرده، ولی گفته است باید امشب روی این مطلب مشورت کنم؛ هم راجع به اصل قضیه، و هم راجع به بعضی از کمبودهای احتمالی. من مشورت میکنم، شما هم فردا صبح بیایید و نتیجه را به امام بگویید. امام فرمود:].
خیلی خوب، امشب قم بمانید و فردا صبح بروید.
[آقای فلسفی: فردا صبح که نزد آقای شریعتمداری رفتم ایشان گفت: «رفقای من موافقت نکردند و گفتند هم در قم و هم در آذربایجان حیثیت افراد بسیاری از بین میرود؛ ضربه بزرگی هم به شما میخورد؛ نباید اصلًا پیرامون این مطلب فکر کنید! بنا بر این من آن نوشته را نمینویسم.» به منزل امام برگشتم و مطالب را به ایشان عرض کردم. امام متاثر شد. بعد هم پیشامدها آن شد که همه میدانند.] «۲»
(۱) - حزب خلق مسلمان در اسفند ماه سال ۵۷ توسط آقای شریعتمداری تاسیس شد. بسیاری از عناصر سرشناس سلطنت طلب، لیبرال، چپگرا به این حزب پیوستند و بتدریج در مقام معارضه با انقلاب اسلامی برآمدند. پس از فتح لانه جاسوسی در آبان ماه ۵۸ و افشای اسناد مربوط به وابستگی برخی از سران فعال حزب به سفارت امریکا در تهران، ماهیت وابسته حزب خلق مسلمان بیش از پیش آشکار شد و هواداران متدین از آن روی برتافتند. مدتی بعد با افشای طرح کودتا و توطئه براندازی نظام جمهوری اسلامی توسط قطب زاده با همکاری آقای شریعتمداری در این طرح، حزب خلق مسلمان منحل گردید.
(۲) - مشروح این دیدار را در کتاب« خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی»، صفحات ۳۶۶ تا ۳۷۰ ببینید
امام خمینی (ره)؛ 01 آذر 1358
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/58/09/01/3