هدایت شده از 💚نفس المهموم💚
بفرمائید روضه:
مادر! وقتى تو را از پشت دَر بیرون كشیدند، من میخهاى خونین را دیدم
نگو گریه نكن مادر! باید مُرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاكستر شد
ما سخت جانى كردهایم كه تاكنون زنده ماندهایم
نگو كه روزى سختتر از عاشورا نیست
در عاشورا كودك شش ماهه به شهادت میرسد، اما تو كودك نیامدهات ـ محسنات ـ به شهادت رسید
من دیدم كه خودت را در آغوش فضه انداختى و شنیدم كه به او گفتى
مرا بگیر فضه، كه محسنام را كشتند
هنوز آب تغسیل پیامبر خشك نشده، خانهاش را آتش زدند. آن آتش كه عصر عاشورا به خیمهها میگیرد، مبدأش اینجاست
دختر اگر درد مادرش را نفهمد كه دختر نیست
من كربلا را میان دَر و دیوار دیدم، وقتى كه نالة تو به آسمان بلند شد
بعد از این هیچ كربلایى نمیتواند مرا اینقدر بسوزاند
در كربلا دشمن به روشنى خیمه كفر علم میكند، اما اینها با پرچم اسلام آمدند، گفتند از فتنه میهراسیم، كدام فتنه بدتر از این؟ دیگر چه میخواست بشود؟
شاید خدا میخواهد براى كربلا مرا تمرین دهد تا كاروان اسرار را سرپرستى كنم، اما این چه تمرینى است كه از خود مسابقه مشكلتر است
منبع: كتاب كشتی پهلو گرفته،سیدمهدی شجاعی
#روضه_مکتوب
#هیات_مجازی
#حضرت_زهرا_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قرار_دوازدهم
@gharare12