. ⃟ٜٖ👶🏻 •| #نسل_مهدوے🍃|•
⭕️قرار بود سقط بشه....!
و چه جنین هایی که عمدا سقط میشن
و ما از آینده شون خبر نداریم‼️
#میخواهم_زنده_بمانم
#سقط_جنین
.
.
ایرانـم، جـوانـ بمـان😍✌️
اگر به حرفی ، رفتاری ، اعتقادی
در سخن ایمان داری ولی
در عمل درجا می زنی ..!
یعنی به آن ، ایمان ، ن د ا ر ی .
#ایمان_توام_با_عمل_است
یاران پای در راه نھیم
ڪه این راه رفتنی است
نه گفتنی ...
#شهیدمرتضیآوینی
#دعای_سی_و_هفت
🌸نيايش آن حضرت در مقام شكر پروردگار
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅┄
🌺تَشْكُرُ يَسِيرَ مَا شَكَرْتَهُ ، وَ تُثِيبُ عَلَى قَلِيلِ مَا تُطَاعُ فِيهِ حَتَّى كَأَنَّ شُكْرَ عِبَادِكَ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوَابَهُمْ وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطَاعَةَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكَافَيْتَهُمْ ، أَوْ لَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجَازَيْتَهُمْ
🤲 كار اندك پذيرفته را جزاى فراوان مىبخشى، و در برابر طاعت ناچيز پاداش مى دهى، چنان كه گويى شكرگزارى بندگانت- كه در برابر آن پاداشى بر ايشان لازم كردهاى و مزدى بزرگ به آنان دادهاى- چيزى است كه مىتوانند از آن خوددارى كنند. از اين رو، به آنان پاداش مىدهى، يا چون سبب آن به دست تو نيست، جز ايشان مىبخشى.
📗#صحیفه_سجادیه
@Sahife_sajjadiye
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅┄
4.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#السلام_علیڪ_یاانصار_رسولالله🦋🌈🌷🌸🌱🌹🌱🌸
🌷گروهان سلمان در یکی از مناطق اطراف خرمشهر و در حاشیه رودخانه بهمنشیر مستقر بود.
يک روز سید فرغونی به دست گرفت! بعد به بچههای گروهان گفت: هر کس لباس کثیف برای شستشو داره داخل فرغون بریزه!کلی لباس جمع شد. البته بچهها سید را تنها نگذاشتند. همراه سید برای شستن لباسها به راه افتادیم. مسافت نسبتا زیادی راه رفتیم. وقتی به کنار تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچهها را مسئول انجام کاری کرد؛ یکی آتش درست کرد، یکی آب تانکر را در ظرف حلبی ميریخت تا آب را گرم کند. یکی هم آب گرم را به شخص شوینده، که خود سید بود، ميرساند.
هر کاری کردیم قبول نکرد. خودش شروع به شستن لباسها کرد. چند نفر هم کمک او لباسها را آب ميکشیدند. در نهایت یکی از بچهها که هیکل ورزشکاری داشت لباسها را ميچالند و در لگن قرار ميداد تا آنها را پهن کنند.
🌷سید آن زمان فرمانده گروهان سلمان بود. آن روز بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. این کار زمان زیادی هم طول کشید. این نحوه برخورد و این افتادگی
او بود که سید را محبـوب قلبـهـا کرده بود.
"شهید سید مجتبی علمـدار"
✍ کتاب عـلــمـدار
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
راه شهـــــداء راه حســـــین(ع)🇵🇸🇮🇷
🌷گروهان سلمان در یکی از مناطق اطراف خرمشهر و در حاشیه رودخانه بهمنشیر مستقر بود. يک روز سید فرغونی
اگر کسی مدعی شده که میتواند لحظهای از حالات یک رزمنده و حال و هوای جبهه و جنگ را توصیف کند، فکر میکنم حرف گزافی گفته باشد. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که یک بچه رزمنده در هنگام عملیات، در شلمچه و مهران و تمام خطوط ما چه حالتی داشته، در دلش چه بوده، در سرش چه میگذشته، زیرا مانند آنها دیگر پیدا نمیشود.
برای ما دفاع مقدس گنجی بود که خیلی زود به پایان رسید. جنگ ما جنگ نور علیه ظلمت بود. و در آن هیچ شکی نیست. و برای درک صحیح این موضوع زمانی به یقین می رسیم که در انجا بوده باشیم. این جنگ حق علیه باطل. ایمان کامل علیه کفر کامل بود.کافی بود یک بسیجی به دلیلی به جبهه برود شاید اولین بار با دید وسیع و هدف کامل نرفته باشد ولی بعد وقتی میماند آن وقت به قولی پای بست جبههها میشد. و هرگز دوست نداشت که برگردد حضرت امام فرمودند: جبهه دانشگاه است. واقعا روی بچهها تاثیر داشت. در حالات ..در نماز شبها .. روحیات.. و نورانیتها و...جبهه مانند مادری بود که انسان سازی میکرد. ما در جبهه خودمان را شناختیم در نتیجه آنجا بود که بچهها وصل میشدند.
همه شهدا همه رفقا که دیدیم همه از جنگ نور گرفتند. عدهای نور نداشتند در حدی که محیط اطرافشان را روشن کنند. اما وقتی به جبهه رفتند .آنجا بود که از انشعاب و تشعشع نورشان طوری شد که جهانگیر شدند. دنیا انگشت تعجب به دهان گرفت. که بود و چه شد! یک دنیا امکانات، یک دنیا تجهیزات در مقابل یک عده بسیجی، یک عده افراد کم سن و سال مغلوب شدند و ناکام ماندند و به اهداف شومشان نرسیدند.
جنگ که شروع شد، عراقیها شعار میدادند: «سه روز دیگر تهران هستیم» آنها مطمئن بودند که یک روزه استان خوزستان را میگیرند، روز دوم به استان لرستان میرسند و روز سوم هم تهران هستند. این خیال خامی بود که در سر آنها میگذشت. و الحمدلله این آرزو را خودشان و اربابانشان به گور بردند. و تمامش هم به همت این عزیزان به خصوص شهدا بود.
شهید_سید_مجتبی_علمدار🌷
خدایا حتی تصور اینکه صدامو
میشنوی هم قشنگه؛ دورت
بگردم ꧇)🧡🍂
#تصورکُن😌🥨
راه شهـــــداء راه حســـــین(ع)🇵🇸🇮🇷
اگر کسی مدعی شده که میتواند لحظهای از حالات یک رزمنده و حال و هوای جبهه و جنگ را توصیف کند، فکر می
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت مادر شهید آرمان علی وردی از لحظه خاکسپاری فرزند شهیدش
🌸🍃