eitaa logo
راه شهـــــداء راه حســـــین(ع)🇵🇸🇮🇷
114 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
4 فایل
✨﷽✨ اینجـــ👇🏻ـــا مَقـَـر شُهــــداست🌹 اگه دوست داری با سبک زندگی و خصوصیات اخلاقیِ هم وطنای شهیــدت بیشتر آشناشی اگه دوست داری هر روزت رو به نیــــــت یه شهـیـــد آغاز کنی و ازش سرمشــق بگیری قدمــــتان مبـــ🌹ــارک
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋•• 📜خلاصه ای از زندگی: 🧕سلام من محبوبه دانش آشتیانی هستم. پدرم که از روحانیون بود،علاقه خاصی داشت، که فرزندانش از تربیت اسلامی برخوردار باشند؛ به همین دلیل ما را به مدارسی می فرستاد که جو آنها مذهبی و مبارزاتی بود.👌 یکی از این مدارس، مدرسه رفاه بود که من دوره ابتدایی و راهنمایی را در آنجا گذراندم.😊 مدرسه ‌ای که معلمانش همه الگو و اسوه های تقوا و علم و معرفت بودند.😇 من نیز هم‏ گام با قیل و قال مدرسه،از رشد سیاسی اعتقادی و مطالعاتی قوی برخوردار شدم👌 من برای یافتن پاسخ های مناسب به سوالات بی شمار خود،به مطالعه دقیق و اصولی قرآن و نهج البلاغه اهتمام جدی داشتم😇 و از طریق شرکت در مراکز اسلامی مترقی، بر دانش خود می افزودم.❤️ من همچنین به کارهای فرهنگی‌نیز می‌پرداختم. پایین تر از خیابان سیروس،کتابخانه ای را اداره می کردم و برای بچه های محروم جنوب شـــــهر کتاب می بردم. برای آنها یک برنامه مطالعاتی دقیق را قرار داده بودم،برایشان داستان های اسلامــی را تـــعریف می کردم و به این ترتیب ، یک حرکت اجــتماعی عـــمیق و به دور از جنجال گــروه ها را در مــــیان کودکان و نوجوانان آغاز کرده بودم.🥰 من در صف اول حرکت‌های دانش آموزی و اسلامی‌قرار داشتم.سال دوم دبیرستان آخرین سال تحصیلی من بود زیرا در هفدهم شهریور سال 57 با حضور در جمع مردم تظاهرکننده در میدان ژاله (شهدا) در جمعه‌ ای خونین ، مورد اصابت گلوله ی ماموران رژیم طاغوت قرار گرفتم و دار فانی را وداع گفتم🌹 سه سال بعد نیز نامزدم (شهید حسن اجاره دار) و پدرم (شهید غلام رضا دانش) در حادثه هفتم تــــــیرماه سال 1360 به شـــــــــــــــــهادت رســـــیدند. و با خون خود انـــــقلاب اسـلامی را بــــــــیمه کردند . پدرم پس از انقلاب،نـــماينده مــــردم آشـــتيان در مجلس شوراي اسلامي شده بود🌺 /🌹
🦋•• 🌷خواهر شهید: همیشه فکر می ‌کنم چقدر خوب رفت، و خوش به حالش که بسیاری از چیزها را ندید.😢 اینها با رفتنشان راه را باز کردند . اگر آنها نمی ‌رفتند،پایه های انقلاب محکم نمی‌شد. واقعا چه چیز بالاتر از اینکه انسان بداند دارد در راهی جانـش را فدا می‌کند که شـاید وضــعیت بهتری برای آنهایی که پشت سرش می‌مانند، ایجاد کند. ✨ روزی همه به طرف خیابان کوکاکولا می ‌رفتند . مردها به محبوبه گفته بودند : شما برو اینجا نمان . محبوبه به آنها جواب داده بود : اگر کار درستی است که زن و مرد ندارد ، اگر کار غلطی است که شما هم نباید بروید.❌ مادر شهید:🌷 مأموران مسلح در اطراف مي چرخيدند و مي گفتند كه جسد به كسي تحويل داده نمي‌شود. به مرده شوي خانه رفتم و با شيون و ضجه زن مرده شوی را راضي كردم كه جسد دخترم را به من نــشان بدهد.🥀 او دلش به رحم آمد و گفت ،بيا ببين شايد اين دختر تو باشد.همراه او رفتم و آنچه را كه نبايد ببينم،ديدم. محبوبه من بود كه آرام و مـــعصوم خفته بود. گلوله درست به قـلبش اصــــابت كرده بود😭. /🌹