VID_20250113_115053_501_۱۵۰۱۲۰۲۵(2).mp3
622.1K
شبایِ کَربَلاء . . .
این نوحه برام خیلی حسِ آشنایی داره انگار منِ ساکن در جهانهای موازی با این نوا انس گرفته و مدام با خودش زمزمه میکنه : هوای کربلا مخصوصا شبای کربلاء . . . میمیرم برای کربلا . . .
نوت های اینستا رو میبینم :
_ عمهجانم
_ جبل الصّبر
_ ان مع العسر یسرا
برخی برای شهادت بانوی صبر و برخی برای آتشبسِ غزه... چه سرّی داره اللهِ من؟ :)
ولی باید با عجز گوشه چادر بانوی صبر رو بگیریم و فرج مولا(عج) رو از ایشون بخوایم :' )
•| مَلْجَأ |•
گفتم : + تو هم فکر میکنی 'ایران' یه آدمه؟ لبخند زد و به تایید سری تکون داد و گفت : _ یه آدم با اقتد
پیرمردی حکیم، با محاسنی سفید، و نگاهی نافذ که در عمقِ آن امیدواری ناشی از روشنای آینده را مییابی. کلامش به قلب آدمی نفوذ میکند و گسلهای پر تب و تاب را آرامش میبخشد. حکیم است، حکیمی با فضیلت و آراسته. عالمی عاقل است و قلبش سرشار از ایمان، ایمانی حقیقی. ایمانی چونان استقامت دماوند و سهند و سبلان.
•| مَلْجَأ |•
نیاز شدید به حاج احمد ی دارم که میون خستگی ها و قدم سست کردن ها و نا امیدی ها و یه گوشه نشستن و چشم
نیاز شدید به حسن باقریای دارم که میون دویدنها و نفس کم آوردنا و در خیال خستگی در کردنا و قدم سست شدنا، کفِ دست به میز آهنی گوشه اتاق بزنه و بگه : اگر داریم خسته میشیم، باید بشینیم بررسی کنیم ببینیم علتش چیه. جنگیدن در راه خدا خستگی نمییاره!