🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
❣هر روز صد صلوات هدیه
❣به روح پاک و مطهر همه شهدا
❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله
هدیه به روح پاک و مطهر
شهید اصغر خواجه میدان میری
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تصاویری از حضور سید حسن نصرالله،دبیر کل حزبالله لبنان بر بالین مادرشان
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🔸 قبل از عملیات محرم در زبیدات عراق مستقر بودیم. به مقر آمد و چند بیت از فضیلت شهـدا و شهـادت برای مان خواند. بعد از آن به شش نفر از ما گفت: «شما باید برای ساختن سنـگر کمین، جلو بـروید.» و به هـر نفـر از مـا دو عـدد نارنجـک داد. گفتم: «نفـری دوتـا نارنجـک! آنهـم در آن موقعیت خطـرناک؛ کم نیست حـاجی؟!» گفت:
«آیة الکـرسی بخوانید که بهترین سـلاح است.» سپس بـه هـرکـدام، یک قــرآن جیبی داد و گفت:
« انشـاالله با توکـل به قـرآن، موفـق می شوید.»
🔹 به جلو رفتیم و با بیل و کلنگ و سرو صدای زیـاد سنـگر را سـاختیم. وقتی برگشتیم، گفـت:
«هیچ میدونید چه کـار بزرگی کردید؟ دورتا دور شما پُراز عراقـی بود و اصلا متوجه سر و صدای شما نشدند.اینو بدونید که قرآن همیشه محافظ شمـاست.»
🎙: راوی عباس فخـاری
#شهید_حاج_حسین_بصیر
#از_شهدا_بیاموزیم
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
19.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بـــسـم الـــلـــه الـرحـــمــن الـــرحـیـم
آمـــده ام ای شـــاه
سـلامــت کـنـم...✋
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
___اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ☀️
⚡️سلام روز
#چهارشنبه_امام_رضایی
بخیر و نیکی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با جانباز گرامی حسن احمدی
کلیپ شماره ۵
شنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۳
مجری برنامه : حسین فصیحی
فیلمبردار وعکاس : محمود فصیحی
کاری از گروه فرهنگی حفظ آثار شهدای دستجرد
حوزه مقاومت بسیج امام محمد باقر علیه السلام
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
51.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با جانباز گرامی حسن احمدی
کلیپ شماره ۶
شنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۳
مجری برنامه : حسین فصیحی
فیلمبردار وعکاس : محمود فصیحی
کاری از گروه فرهنگی حفظ آثار شهدای دستجرد
حوزه مقاومت بسیج امام محمد باقر علیه السلام
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
عکس تابلو فرش جدید شهید والامقام حسین رحیمی به سفارش خانواده شهید طراحی و چاپ گردید.
#مبارک_باشد 🌷
کاری از گروه فرهنگی حفظ آثار شهدای دستجرد
شادی روح شهید رحیمی و مرحوم احمدی داماد خانواده شهید رحیمی و رفتگان از این بیت بخوانید رحمه الله من یقرا فاتحه مع الصلوات🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
📸 عکس یادگاری از جانبار حسن احمدی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#خبر_اسارت_حسن
#راوی_جانباز_گرامی
#محمدعلی_هاشمپور
وقتی عملیات خیبر صورت گرفت و جزیره ها تثبیت شدند نیروهای جایگزین آمدند و چون ما چند روز در عملیات حضور داشتیم خسته و کم توان شده بودیم، ما را به عقب فرستادند. ما با بچه ها به مقر تیپ قمر بنی هاشم "علیه السلام" در شهرک انرژی اتمی اهواز آمدیم که بین دارخوئین و آبادان بود. آنجا با عبدالمجید حیدری و پسر عمویم همدیگر را پیدا کردیم. سوال کردند چه خبر؟ ما هم از اوضاع و احوال بچه ها در خط مقدم جنگ برایشان بازگو کردیم. کی شهید شد؛ کی اسیر شد؛ کی مجروح شد. بعد ما را مرخص کردند و یک ماشین آمد نیروهای تازه نفس را پیاده کرد و ما سوار شدیم و به طرف اصفهان حرکت کردیم. در اصفهان ما در پادگان غدیر پیاده شدیم و با بچه ها به خود شهر اصفهان آمدیم. برادر رزمنده عباس احمدی که همراه ما بود گفت: من که دارم می روم به سمت روستای برکان و پیله وران و رزمنده حسین حیدری که برادرش حسن در جبهه اسیر شده بود خواهرش در اصفهان زندگی می کرد. ما باهم به منزل خواهر حسین رفتیم. سوار مینی بوس بودیم و داشتیم به فلکه احمدآباد می رفتیم از توی مینی بوس تو پیاده رو پدر حسین حیدری را دیدیم. به حسین گفتم: حسین پدرت دارد می رود. بعد شیشه را کنار کشیدیم و دوتایی شروع کردیم صدای پدر حسین بزنیم( میرزا عباس؛ میرزاعباس) میرزا عباس متوجه ما شد و با دست اشاره کرد شما بروید من می روم کارم را انجام می دهم و برمی گردم. در مسیر راه به حسین می گفتم حالا رفتیم منزل خواهرت چطور می خواهی خبر اسیر شدن برادرت حسن را به خانواده ات اطلاع بدهی. در همین افکار بودیم که کم کم به جلوی درب منزل خواهر حسین رسیدیم. زنگ زدیم آمدند درب را باز کردند و کلی از دیدار همدیگر خوشحال شدیم و بعد از سلام و احوالپرسی سوال کردند پس حسن کجاست؟ گفتیم: نگران نباشید حسن در گردان دیگر است حالا حسن هم می آید. آن زمان اخبارهای ضد و نقیض به گوش مردم می رسید که فلانی شهید شده؛ فلانی توی آب افتاده و دنبال آب رفته ؛ فلانی اسیر شد و اثری از او نیست. خانواده حسین هم یک اخباری درباره اسارت حسن به گوششان رسیده بود. از ما سوال کردند که شنیدیم حسن اسیر شده است؟! ما جوابی ندادیم. گفتند: شهید شده؟ گفتیم: نه شهید نشده است. گفتند: پس اگر شهید نشده است حتما اسیر شده است؟! بگوئید چه بر سر حسن آمده است؟ نتوانستیم بگوئیم که اسیر شده است فقط می گفتیم: نگران نباشید ان شاء الله می آید. میرزا عباس پدر حسن و حسین حیدری دستجرد زندگی می کردند ولی چون خبردار شده بودند که عملیات شده است آمده بود به شهر اصفهان تا از بچه هایش خبر بگیرد، ببیند کجا هستند و احوالشان چطور است. مادر حسین هم آن روز اصفهان منزل دخترش بود. خیلی پیگیر احوال حسن شدند. و ما هر چه کردیم که حرفی نزنیم ولی نشد و آخر سر مجبور شدیم بگوئیم که بله خبر درست است و حسن مجروح شد نتوانست به عقب بیاید و اسیر شد. بعد خانواده حیدری شروع کردند در فراق فرزندشان حسن گریه کنند و یک روز سختی را ما گذراندیم. بعد از چند ماه بچه ها صدای حسن را از توی رادیو شنیده بودند که خودش را معرفی کرده بود و گفته بود اعزامی از شهر اصفهان است. آنجا دیگر همه مطمعن شدند که حسن اسیر شده است و زنده است. بعد از آن گاهی نامه ای از طریق هلال احمر برای خانواده اش می فرستاد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398