eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
587 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
_اون ستاره ها خیلی قشنگن،بچه که بودم با پدرم اونارو بعضی شبا نگاه میکردم،همیشه میگفت اگه اونارو بتونی بشماری و تموم کنی بهت یه چیز خیلی خوب جایزه میدم ولی هیچ وقت نشد. -چرا؟؟ -چون همیشه سر ستاره ی پونزدهم که میرسیدم خوابم میبرد. خندید که لبخند زنان گفتم: _خدا رحمتشون کنه. -ممنون. به ستاره ای که از همه بیشتر میدرخشید اشاره کردم و گفتم: _اون ستاره ی منه،از بچگی دنبال پر نورترین ستاره ها هستم. اشاره ی دستمو دنبال کرد و گفت: _عجب! به ستاره ی دیگه ای اشاره کرد و گفت: _ پس اونم ستاره ی منه! -اون که خیلی کمرنگه. -خوب کنار ستاره ی تو که میدرخشه ستاره ی کمرنگ منم شانسی برای دیده شدن داره. بهش نگاه کردم که باحالت خاصی بهم نگاه کرد و گفت: -میخوام یبار دیگه ستاره هارو بشمارم. به اسمون نگاه کردم که ادامه داد: _شاید اینبارم سر ستاره ی پونزدهم خوابم ببره. هردو به اسمون برای لحظه ای خیره شدیم. از سنگینی سکوتی که حاکم شده بود حدس زدم خوابش برده باشه،خواستم صداش بزنم که احساس کردم چیزی روی شونه ام قرار گرفت. سرشو روی شونم گذاشته بود و خوابیده بود،نمیدونستم چه عکس العملی نشون بدم، رفتاراش خیلی عجیب وغریب بودن صداشو که شنیدم ضربان قلبم بالارفت: _دیگه از اینکه تو زندگیمی ناراحت و عصبی نیستم، کمکم کن همه چی رو فراموش کنم! واقعا داشتم درست میشنیدم به گوشام شک کردم،دیگه واقعا حس میکردم عاشقش شدم،نمیدونستم باید چه جوابی بودم،تو حس و حال حس عاشقی خودم غرق شده بودم که کمیل از جاش بلند شد و گفت: _هوا خیلی سرده،توام بیا تو. با گفتن این حرف رفت داخل و من موندم و یه دنیا خیال بافی و تصور. دستامو رو گونه م گذاشتم بدنم یخ کرده بود. ...... داشتم از راهرو سمت اشپزخونه میرفتم که کمیل سرراهم سبز میشد،همونطور که حوله رو صورتش بود بهم خیره نگاه کرد که از خجالت سرمو پایین انداختم و رفتم. خودمم از این رفتارم خندم گرفته بود حس عجیبی داشتم، شاید به خاطر توجهی که کمیل از خودش نسبت بهم نشون داده بود باشه. وقتی سر میز صبحونه نشستیم اصلا سرمو بالا نیاوردم بهش نگاه کنم اونم بعد از خوردن صبحونش همراه محمد رفت. بعد از اینکه به عمه خانوم کمک کردیم خونه رو مرتب کنه منو نرگس ناهارو درست کردیم و با ندا و نجمه چهار نفری دورهم نشستیم. وقتی داشتم یه سری وسایل میبردم اتاق ندا دستمو کشید و منو برد اتاق خودش بابت رفتار اونروزش ازم عذرخواهی کرد گفت که زود قضاوت کرده و فکر نمیکنه من دختر بدی باشم،منم بخشیدمش. احساس میکردم اون روز خیلی روز خوبیه، ته دلم انتظار خیلی زیادی برای برگشتن کمیل داشتم. ای کاش میتونستم بهش زنگ بزنم. مثل دیوونه ها هردقیقه به ساعت نگاه میکردم تا ببینم کی برمیگردن. نرگسم که به رفتارام شک کرده بود مدام با اشاره چشمش میپرسید چه خبره منم فقط میخندیدم.. ...
تو اتاق داشتم لباسامو مرتب میکردم که نجمه اومد تو و گفت: _ازاده زودی حاضر شو که باید بریم. -کجا؟ -محمد زنگ زد گفت ناهارو برداریم بریم بیرون دورهم. -باشه دستپاچه گفت: _وای مانتومو یادم رفت اتو کنم. دوان دوان سمت اتاقش رفت که سرمو تکون دادم. بعد از اینکه خانوما رضایت دادن! رفتیم پایین. سبد غذا خیلی سنگین بود تو دروایستی قبول کردم برش دارم پله ها هم مگه تموم میشدن! خونشون ویلایی بود ولی کلی پله داشت کمیل که کنار محمد به ماشین تکیه داده بود با دیدن من که سبد سنگینو به سختی میاوردم سمتم اومد و ازم گرفتش: -ممنون، خیلی سنگینه! -اخه مجبوری اینو بلند کنی وقتی اینقدر سنگینه! -خوب بقیه نمیتونستن بیارن. -میتونستن، تو خیلی کم رویی،تو روی همه چی میمونی. سبدو پشت ماشین گذاشت و در صندوق عقبو بست. دلخور داخل ماشین نشستم،اخه دست خودم نبود،من هرچقدرم تلاش میکردم بازم خجالتی و کم رو بودم، نمیتونستم نه بگم. چند تقه به شیشه ماشین خورد که کشیدمش پایین کمیل بود: _ناراحت شدی؟؟ -نه. -چرا ناراحت شدی! چیزی نگفتم که گفت: _واسه خودت گفتم کمرو نباش! به دستام نگاه کردم: _حالا چرا عقب نشستی؟ در همین حال نجمه اومد سمتمونو گفت: _ازاده توهم بیا ماشین ما..با محمد کلی ادا بازی در میاریم کیف میکنیم،مامانم و زنداییم با ماشین کمیل بیان برا اعصابشون بهتره. خندیدم که کمیل بااخم گفت: _اگه ناراحتید با ماشین من نیاین.. لیاقتتون همون محمد دیوونس. محمد با خنده دستی براش تکون داد و گفت: _مخلصیم،دیوانه ی شماییم اقا. پشت فرمون نشست که نجمه رو بمن گفت: _اخه نگاش کن،ادم جرئت نمیکنه بهش بگه بالا چشش ابروهه. از ماشین پیاده شدم،دلم میخواست پیش ندا و نرگس و نجمه باشم خواستم برم که برگشتم و نگاهی به کمیل انداختم. درسته مامان و عمه خانومم با ماشینش میومدن ولی احساس میکردم تنها میمونه،پشت فرمون مظلوم و ساکت نشسته بود و به ما نگاه میکرد خواستم برگردم که نجمه دستمو کشید و برد. ناچار لبخندی زدم و همراهش رفتم بازم تو رودروایستی موندم پیش نرگس و ندا صندلی عقب نشستم و نجمه هم جلو نشست. مدتی بعد محمد پشت فرمون نشست و راه افتادیم دلم میخواست برم پیش کمیل مثل بچه ها با ناراحتی به بیرون زل زده بودم محمد داشت اواز میخوند و بقیه دست میزدند: _دورهم بودن چه حالی داره دوتا چشمات عجب جادویی داره دلم امشب حال خوبی رو داره مگه دنیا بهتر از ما اخه داره منم ناخواسته تحت تاثیر جو قرار گرفتم و با سقلمه ی نرگس باهاشون دست زدم اونقدر خندیدیم که دل درد گرفتم. محمد خیلی پسر باحال و شوخی بود باگفتن رسیدیم همه متعجب بهم نگاه کردیم اونقدر خوش گذشته بود که نفهمیدیم کی زمان گذشت. از ماشین با خنده پیاده شدیم که در همین حین ماشین کمیلم پشت سر ما توقف کرد.. ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلاد مولود کعبه مبارک باد. 🌸🌸🌸 اگر حروفهای مقطعه قرآنی را فقط حروف تکرار آن را حذف کنیم ۱۴ حروف باقی می‌ماند به تعداد چهارده معصوم(ع) ۱۴ حروف جمله صراط علی حق نمسکه را تشکیل میدهد. 🌺🌺🌺 اصحاب یمین. یمین به ابجد_110 علی(ع)به ابجد_110 💐💐💐 غدیرخم به ابجد.1854 جمع عددش.18_روز۱۸ذی الحجه ابلاغ کننده محمد (ص)92 حاصل جمع زمان ومبلغ 18+92=110 علی(ع)110 🌸🌼🌸 13رجب_کعبه به ابجد97 13+97=110 علی (ع) 110 🌸🌸🌸 سوره مبارکه نبآ عم به ابجد110 علی (ع) به ابجد110 🌼🌼🌼 نام مبارک علی (ع) علی به ملفوض_عین_لام_یا بینات ملفوض-ین_ام_ا جمع بینات ملفوض به ابجد 102 ایمان به ابجد.102 🌼🌸💐🌸🌼 عید همگی مبارک 💐 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
💐🌿 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَأَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیتَ اللهَ وَ أَنْتَ شَهِیدٌ عَذَّبَ اللهُ قَاتِلَکَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَیْهِ الْعَذَابَ جِئْتُکَ عَارِفا بِحَقِّکَ مُسْتَبْصِرا بِشَأْنِکَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ وَ مَنْ ظَلَمَکَ أَلْقَى عَلَى ذَلِکَ رَبِّی إِنْ شَاءَ اللهُ یَا وَلِیَّ اللهِ إِنَّ لِی ذُنُوبا کَثِیرَةً فَاشْفَعْ لِی إِلَى رَبِّکَ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ مَقَاما مَعْلُوما وَ إِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ جَاها وَ شَفَاعَةً وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى وَ لا یَشْفَعُونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضَى سلام بر تو اى ولى خدا، تو نخستین ستمدیده‏اى، و نخستین کسى‏که حقّش غصب شد، صبر کردیو به حساب خدا گذاشتى تا مرگت رسید، شهادت مى‏دهم که تو خدا را ملاقات کردى. درحالى‏که شهید بودى، عذاب کند خدا کشنده‏ات را به انواع عذاب، و بر او عذاب را تازه کند، به سویت آمدم، شناساى به حقّت، و بیناى به شأنت، دشمن با دشمنانت و آن‏که به تو ستم کرد، ان شاء الله بر این عقیده پروردگارم را ملاقات‏ کنم، اى ولى خدا، مرا گناهان زیادى است، از من نزد پروردگارت شفاعت کن، که تو را پیش خدا جایگاه معلومى است، و تو را به درگاه خدا آبرو و حق شفاعت است، و خداى تعالى فرموده است: و شفاعت نکنند جز براى کسی که‏ او پسندد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🇮🇷🤚سلام، طلوع طرب انگیز شنبه پانزدهمین روز بهمن ماه و سیزدهمین روز از ماه رجب، یکی از بهترین روزهای خدا، که مصادف است با میلاد امام المتقین حضرت علی(علیه السلام) و گرامیداشت مقام و روز و مبارک باد. 🇮🇷🖋از باب ادب سخن امروز مناسبتی است 🇮🇷🖋ای فاطمه بنت اسد! آن نوزاد را "" نام گذار زیرا او والا و برتر است و خدای علی اعلی میفرماید: 🇮🇷🖌من نامش را از نام خودم برگرفتم و به ادب خود او را ادب کردم و بر دشواری های علمم آگاهش ساختم اوست که بت ها را در خانه ام(کعبه) خواهد شکست و اوست که بر فراز خانه ام بالا رفته اذان خواهد گفت و اوست که مرا بسیار تقدیس و تمجید کند. 🇮🇷📚"پس خوشا به سعادت کسی که او را دوست بدارد و اطاعتش کند و وای به حال کسی که او را دشمن بدارد و نافرمانیش کند" 🇮🇷🌺🇮🇷بار الها؛ بر محمد(صلی الله علیه و آله) و آل محمد(صلی الله علیه و آله) درود فرست و ما را با عشق به علی و آل او زنده بدار و این خانواده را شفیع ما قرار ده. عیدتان مبارک و التماس دعا 🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا