✍ دستنوشتهٔ زیبای شهید مسعود ملا
درباره ماه مبارک رمضان :
🔹 «با سلام بر ایام الله
با سلام بر کسانی که ایام الله را به وجود آوردند
با سلام بر امام زمان (عج)
◇ سلام بر امام عزیزمان که جانم فدایش باد
سلام بر شهدا که در این ماه جایشان
بر سر سفره های افطار خالی است.
◇ سلام بر جانبازان و مجروحینی که
سحر و افطارشان را
روی تخت های بیمارستان می گذرانند.
◇ سلام بر مادران شهدایی که
جای خالی فرزندانشان را
در سر سفره افطار می بینند.
◇ عجب صفایی دارد ماه رمضان
ماهی که همه به میهمانی خدا می روند
ماهی که درب رحمت، بر روی
تمام بندگان خدا باز می شود
ماهی که خدا در دل ها نفوذ می کند.
◇ در ماه رمضان
خدا در چشم های بصیرت
مردمان پاکدل نفوذ می کند.
◇ سعی کنید از این ماه
به حول و قوه الهی
بیشترین استفاده ها را ببرید.
◇ در این ماه دل ها همه جلا پیدا می کند
و دلی که به یاد خدا پاک شود
نگرانی هم ندارد.»
#شهدا
#ماه_مبارک_رمضان
#شهید_مسعود_ملا
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
📌 شهید غلامی محافظ امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب بود و در سومار آسمانی شد
🔹️ شهید علی غلامی در دوم خرداد ۱۳۴۳ در شهرستان شمیرانات چشم به جهان گشود. پدرش در سازمان صنایع دفاع مشغول به کار و مادرش خانهدار بود.
◇ با شروع انقلاب در مسجد محل و مدرسه فعالیت داشت و در پخش اعلامیههای صوتی امام و شعارنویسی بر ضد نظام شاهنشاهی فعالیت میکرد.
◇ بعد از پیروزی انقلاب سپاه درآمد و جزو محافظین حضرت امام در جماران شد.
◇ بعداز مدت کوتاهی نهایتا به تیم حفاظت حضرت آقا که آن زمان رئیسجمهور وقت بود پیوست.
◇ با کسب اجازه از حضرت آقا از همانجا هم به جبهه اعزام شد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
◇ پیکر مطهرش پس از سه روز و سه شب از منطقه عملیاتی بازگشت و تشییع جنازهاش بسیار با شکوه و کمنظیر برگزار شد.
◇ این شهید بزرگوار در وصیتنامهاش از پدرش خواسته بود که خودش پیکر او را به خاک بسپارد تا دشمن فکر نکند پدر و مادر شهدا از اینکه فرزندانشان را از دست میدهند ناراحت هستند؛ بلکه آنها در راه اسلام فرزندانشان را تقدیم اسلام میکنند.
◇ وصیتش به دست پدر بزرگوارش اجرا شد و پیکر مطهرش در امامزاده علیاکبر چیذر آرام گرفت.
◇ شهید علی غلامی دهم مهرماه سال۱۳۶۱ در منطقه سومار بر اثر اصابت گلوله در پیشانی توسط نیروهای عراقی شهید شد و در گلزار شهدای امامزاده علیاکبر چیذر تهران به خاک سپرده شد.
#شهید_علی_غلامی
#شهدای_دفاع_مقدس
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 قصه دختر شهیدی که مانند حضرت رقیه(س) از دنیا رفت
#دختر_شهید
#حضرت_رقیه
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
..زن#،زندگی#،حجاب#،امنیت#،شرف#..
گوش کن، گوش کن ای خواهرم شیداشوی
جایگاه خویش رادرجامعه پیداکنی
لخت وعریان خواهندازتو خواهرم
زندگی توشودبی عفتی ای خواهرم
تو به چشم نامحرم ،خود به مفت ازدست دهی
به هوسران سیه دل،قیمتت ارزون دهی
مادرم،سلطان منزل باش ازبهرادب
تربیت کن دخترت را،بهرعفت روزوشب
دخترت این رابداند،پوششش،امنیت است
درنگاه بی خدایان،درمقام زینب است
زینبی باش مقتدر،پاکدامن وباعفتی
جرأت لحظه نگاهی رانداشت براوکسی
خواهرم،خواهرم سربندزهراجای لخت کردن بزن
درنجابت پیشه کن،چوب حراج برخودنزن
زندگی رابهرآزادی مگربی ناموسیست؟
درحقیقت ارزشت ازدست دهی،غیرش که نیست
روی دلسوزی کندشیدا زبهرت موعظه
محترم باش وشرافت رادراین راهت نده
سروده:عسکرقنبری(شیدا)
خواهرم..حجابت میزان دینداری جامعه ت رو نشون میده...جامعه قرآنی وشهداییت را به مفت وارزون نده..باحجابت ،،ارزششو حفظ کن.
چون محجب بودنت،تیری بسوی دشمن ست
گوهرت،زیبنده ترین هدیه رب تو هست.
چادرت،سایه مرگست بروی دشمنان
فتنه ها پایان پذیرد،دورکن فکرعنان
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
388.4K
🎧 فایل صوتی شعر
زن،زندگی،حجاب،امنیت،شرف🌷
باصدای شاعر و نویسنده ارجمند
عسکر قنبری🎤
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زمین کارزار ما تلاویو است ، تهران نه !
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
📺سردارشهید سید محمد جهان آرا
به روایت از پدر او: داماد من میگوید شبهایی که در خرمشهر بودیم، یک شب نوبت سیدمحمد بود که دو ساعتی نگهبانی بدهد؛ او بر خلاف وضع جسمی نامناسب به نگهبانی رفت.همان موقع فردی از بچههای بسیجی با او همکلام شد از او پرسید جهانآرا کیست؟ تو او را میشناسی و سیدمحمد جواب میداد پاسداری است مثل تو. او گفت: نه جهان آرا ۴۵ روز است که با تعداد کمی نیرو جلوی دشمن را گرفته است و سیدمحمد جواب داد :گفتم که او هم یک پاسدار معمولی است. فردای آن روز آن فرد برای گرفتن امضا،با برگه مرخصی خود راهی اتاق فرماندهی شد و دید که او همان پاسدار در حال نگهبانی شب گذشته است.
#مرد_میدان
#سردارشهید_سیدمحمد_جهان_ارا
شادی روح بلندش صلوات
#امام_زمان_عج
#سلام_برشهیدان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#مهارتورم_ورشدتولید
#ماه_رمضان
#درآرزوی_شهادت
#یازینب
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#لبیک_یا_خامنهای
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگردارتر از صد مَردیم
هر زمان بوی خمینی به سر افتاد ما را
دور #سید_علی_خامنهای میگردیم
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
#لبیک_یا_خامنهای ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم در ره عشق جگردارتر از صد مَردیم هر زمان بوی خم
#وصیتنامه
#شهید_دفاع_مقدس
#حسن_میربیگی
سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰
إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ
آنانکه گفتند الله وبر این ایمان پایدار ماندند، حاضر نشدند بنده ی غیر خدا شوند، حکومت غیر خدا پذیرند. فرشتگان رحمت بر آنان نازل شوند و بگویند دیگر هیچ حزن و غم و اندوهی برای آنان نیست و آنان را به بهشتی که به آنان وعده داده شده رهسپار و بشارت دهند.
(اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان)
#با درود و با سلام به تمام راهنمایان و راهگشایان بشریت وصیت خود را آغاز می کنم:
#خدایا تو شاهد باش که فقط برای رضای و یاری دین تو و انجام تکلیف شرعی در راه تو قدم گذارم و از خانه و زندگی و مادرم و خواهرانم و برادرانم و بستگانم دل بریدم.
#وصیتم بر شما اهالی محترم و شهید پرور دستجرد چیزی اضافه بر وصیت همبستگانم و سایر شهداء اسلام وقرآن و انقلاب اسلامی نمی باشد. فقط سفارش بر اسلام و قرآن و پیروزی و پیروی از ولایت فقیه؛ خلاصه دین به دنیا نفروختن.
#ای مومنین، ای کسانی که دلتان واقعا برای اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی و پاک باختگان راه خدا می سوزد در راه عقیده ی خود وفادار باشید و مطمئن باشید که وعده ی خدا تخلف ناپذیر است منتها صبر پیشه کنید و توکل به خدا که ان شاء الله به آرزوی خود خواهی رسید.
#سخنی با ضد انقلاب ندارم که خدا بحق خونهای پاک شهیدان ریشه ی آنها را بکند و ذلیل و خوارشان گرداند.
#اما سخنی با آنان که مسلمانند ولی بخاطر مشکلاتی که برای اسلام پیش آمده علم مخالفت برداشته اند و می گویند که جوانهای مردم را کشته اند، ای دنیا پرستان و ای غافلان از خدا، و ای کور صفتان اگر به خدا و روز قیامت ایمان داشته اید اینگونه نمی گفتید. مگر ممکن است که کسی در زندگی خود و آنچه که شما به آن دل بسته اید بگذرد آن هم برای خدا نه برای چیزی و کس دیگر؛ چگونه ممکن است که خدا اجرش را ندهد. آرمان و دعایش که پیروزی اسلام و قرآن است مستجاب نفرماید.
#ما رهروان حضرت روح الله و عاشقان حضرت مهدی "عجل الله تعالی فرجه شریف" روحی لمقدمه الفدا؛ به فرموده قرآن ایمان داریم و در سختی های راه خدا مقاومت می کنیم و اعتقادمان به پوچی دنیا همان طور که در قرآن آمده است: زندگی دنیا متاعی بیش نیست هر لحظه ممکن است که مرگ سراغ انسان بیاید و انسان را خواه به دنیا دلبسته باشد خواه دلبسته نباشد باید برود و چه بهتر که مرگمان شهادت در راه خدا باشد.
#و پروردگار از تو تشکر می کنم که راه راست را به ما نشان دادی راهی که حسین ابن علی با ۷۲ تن به میدان شهادت رفتند و شهادت را نصیب خود ساختند. ما می رویم تا راه حسین ابن علی را ادامه داده باشیم و ندای هل من ناصرا حسینی را لبیک گفته باشیم.
#وصیتم به مادرم این است که چنان استوار باشد مثل کوه و همچون خاری در چشم دشمنان اسلام و مکتب.
#بجای گریه و زاری دعا برای سلامتی امام و پیروزی رزمندگان اسلام و هر چه زود باز شدن راه کربلا.
#وصیتی دیگر به شما مردم شهید پرور دارم که نگذارید تنور جنگ سرد شود و از آمدن فرزندان خود جلوگیری نکنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود و اگر جنازه فرزندانتان بدستتان نرسید همچون خاندان که مادرش فرمود: سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم باشید. اجرتان با سیدالشهداء.
#و چون درباره ازدواج هیچ نمی دانم فرموده امام عمل نماید.
#امیدوارم که خدا به شما صبر و شجاعت بدهد تا پس از شهادتم ناراحت نباشید.
#اگر می خواهید گریه کنید برای امام حسین
"علیه السلام" گریه کنید.
#مادر جان از اینکه دامادی فرزند خود را ندیدی ناراحت مباش و بجای گریه برایم جشن بگیر.
#و تو ای برادرم از اینکه تحصیلاتم را ناتمام گذاشتم ناراحت مباش من مدرک خود را از حسین"علیه السلام" می گیرم.
#و تو ای خواهرم حجاب خود را حفظ کن که حجاب تو کوبنده تر از خون من می باشد.
#خدایا از تو می خواهم که مرا در دنیا آخرت آزاد کنی چون طاقت عذاب آخرت را ندارم، اگر در این دنیا دست و پاهایم قطع شود تحمل می کنم ولی عذاب آخرت را نمی توانم تحمل نمایم. خود شاهدی که چیزی جز جانم ندارم که فدای اسلام و قرآن کنم و جانم نیز امانتی است که خود به خانواده ام دادی هر وقت اراده کنی آنرا باز پس گیر.
#از خان اده ام می خواهم که امام را فراموش نکنید.
#و در خاتمه از همه ی شما حلالیت می طلبم.
#من را در بهشت محمد همچون برادران بخاک بسپارید.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
{حسن میربیگی}
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
enc_16295532240677274356303.mp3
3.88M
عزیز زهرا بقیه الله 🎧
کجایی آقا ... 🌷
خدا میدونه که دلا خونه ..😭
مجتبی رمضانی 🎤
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
می توانید از طریق لینک 👇 در پیج بنیاد حفظ آثار شهدای دستجرد در روبینو (روبیکا) عضو شوید
👇👇
https://rubika.ir/almas1397f
بسم رب الشهدا و الصدیقین
❁﷽❁
در ادامه نکوداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و بمنظور ارج نهادن به جانفشانی های این عزیزان آشنایی کوتاه از این شهید بزرگوار خدمت شما همراهان کانال ، تقدیم می نماییم
شهید سرافراز.امرالله منصوری
🌹🌹🌹
فرزند. عباسعلی
💐💐💐
محل تولد.حسن آباد جرقویه
🌸🌸🌸
تولد.۱۳۴۱/۸/۸
💐💐💐
سن. ۱۹سال
💐💐💐
تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۱/۷
🌼🌼🌼
محل شهادت.پیرانشهر
❤❤❤️
محل دفن.گلزارشهدای حسن آباد جرقویه
🌷🌹🌺🌼
🔶 جملات ناب درباره شهدا
می دانیم که اگر با شهدا مواجه شویم آنان خواهند گفت:
اگر ما هم مثل شما پای ارزش های انقلاب کوتاه می آمدیم، امروز نهال انقلاب به این شجره طیبه ، تبدیل نمی شد. شجره ی زیبایی که اصل آن ثابت و شاخ و برگ آن در آسمان هاست
شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم
❁✧═❁✧═❁✧═❁✧═✧❁
نثار روح پرفتوح کلیه شهدا از صدراسلام تاکنون " الفاتحۀَ مَعَ الصَّلوات "
🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فرجهم
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#قسمت۱۱۵
#رمان_عشق_من
لبخند کجی میزنم و در را پشت سرم می بندم. روی تخت صاف
می نشیند و به فرش
خیره میشود. چانه اش خفیف می لرزد و با دستهایش کلنجار
می رود. چند قدم
جلو میروم و نفسم را پر صدا بیرون میدهم.
_ عذرمیخوام بی اجازه اومدم. ولی... دیگه طاقت نیاووردم. بیرون... بیرون،همه نگرانتن. تاکی میخوای تو اتاق بشینی و چیزی نگی.
کلافه دستش را مشت می کند و میگوید:
حوصلتو ندارم!
کنارش می نشینم و بااحتیاط نزدیکش میشوم.
_ می دونم! ولی... خواهش می کنم. نمیتونی بگی چی شده؟!
سرش را به چپ و راست تکان میدهد.
_ ببین یلدا... یحیی داره دیوونه میشه. حس می کنم یه چیزی میدونه! اماداره خودشو میخوره!
بغضش میترکد:
آره... نفهمیدم چی میگه. یحیی ازاولش میدونست.
_ نمیفهمم. چی میگی! چیو می دونست؟
گریه اش شدت میگیرد:
احمقم... محیا من یه احمقم!
_ چی شده؟!
باترس دستم را دورش حلقه می کنم ومیپرسم:
تو روخدا بگو. نگران ترم نکن!
سهیل! س...سهیل...
به چشمانم نگاه میکند. دلم می لرزد. خودش را درآغوشم می اندازد و هق هق گریه می کند. سهیل چی؟! دیوونه گریه نکن.
_ سهیل... سهیل قبلا... قبلا... نامزد داشته.
دهانم قفل می شود. زبان درکام نمی چرخد. سرم تیر می کشد. حتما اشتباه شنیدم.
_ یلدا یه بار دیگه بگو!
چیزی نمی گوید فقط صدای گریه اش هر
لحظه بلند ترمیشود.
چندتقه محکم به در میخورد
#قسمت۱۱۶
#رمان_عشق_من
_ چی شده؟!
صدای عصبی و جدی یحیـی مرا از جا
می پراند. شالم راروی سرم می کشم.
_ میخوام بیام تو!
دو دقیقه صبر می کند و بعد داخل می آید. آستینهای پیراهنش را تا زده. موهای خیسش روی پیشانی اش ریخته. عمو و زن عمو به خانه ی حاج حمید رفته اند. یحیی هم تا ده دقیقه پیش درحمام بود. چندقدم جلو
می آید و مقابل
یلدا زانو می زند. دودستش را می گیرد و تکان می دهد:
یلدا! چته! چی شده!؟
یلدا سرش رااز روی شانه ام برمی دارد و به چشمان یحیی نگاه
می کند.
پشیمانی در هق هق اش موج میزند. پشیمانی بابت اینکه به حرفهای یحیی گوش نکرده. یحیی دستهای یلدا را می کشد و او را درآغوش می گیرد. محکم وگرم... سرش را روی شانه اش میگذارد و با دست موهایش رانوازش می کند.
عزیزدل داداش ،چت شد یهو.
یلدا پشت هم با صدای خفه میگوید:
ببخشید... حر.. حرفتو... گوش... نکردم.
بی اراده بغضم میگیرد. طفلک یلدا! یحیی
می ایستد و یلدا راهم همراه خود بلند می کند، دو دستش را دور کمرش حلقه می کند و بیش از پیش او را به
خودش فشار می دهد. چقدر رابطه شان عجیب است. یلدا صورتش را به سینه
یحیی می چسباند و می گوید:
چرابهم نگفت... چرا نگفت؟
چانه ی یحیی می لرزد. چشمانش را محکم
می بندد و جوابی
نمی دهد. یلداباصدای خش دارش می پرسد:
تو می دونستی؟ آره؟ چرا بهم نگفتی! اگر... اون موقع می دونستی.
یحیی دستش را روی کتف یلدا می کشد
عزیزم! مطمئن نبودم. حس می کردم اشتباه می کنم و یه چیزی شنیدم. ببخش...
و بعد پیشانی یلدا را می بوسد، بابغض. بغضی شکسته و مردانه. عمه سهیل که زنی پیر و افتاده و وراج است. در یکی از مهمانی ها رو به یلدا
از دهانش می پرد که نامزد قبلی سهیل از تو خوشگل تر بود. یلدا توجهی نمی کند و تنها لبخند میزند.
#قسمت۱۱۷
#رمان_عشق_من
تااینکه چند بار دیگر این جمله را از زبان
کوچکترهای فامیل
می شنود! آخر سر مشخص شد که سهیل پیش از یلدا، شش ماه
بادختری به نام روشنک عقد بوده. سهیلا بر این باور بود که اتفاقی نیفتاده وچیز مهمی نیست!
در جواب اشکهای یلدا ابروهایش را بالا داد و گفت:
_ حالا که فهمیدی،چه اتفاق مهمی افتاده؟! سهیل هم جای دلجویـی از ناراحتی یلدا گله کرد.
یلدا هم یک کلام روی حرفش ماند و فقط گفت: جدایی.
عقیده داشت زندگی ای که با پنهان کاری و دروغ شروع شود و با پررویـی ادامه پیدا کند به دردنمی خورد. یحیی تا آخر پشتش ایستاد و از نظرش حمایت کرد. به او غبطه میخوردم. کاش کسی هم پشت من می ایستاد. یلدا ضربه روحی بدی خورد. اماتعطیلات عید به او کمک کرد تا مثل سابق شود.
پنجم فروردین، صبح برای تفریح به لواسان آمدیم ، باغ نسبتا بزرگ عمو که سه در داشت . درختان بلند وشاخ وبرگهای فروان فضا را ترسناک کرده بود. حالا ساعت یک و نیم شب بود . یحیی از خانه بیرون زد. منم ژاکتم را روی شانه می اندازم و برای کنجکاوی آهسته پشت سرش راه افتادم. سرش را پایین انداخته و همین طور جلومیرود. صدای جیرجیرک ها دل را آرام می کند. از یک
سراشیبی پایین میرود و ازجلوی چشمانم غیب میشود. می دوم و بالای سراشیبی می ایستم. دریک گودال می نشیند و زانوهایش رادرشکم جمع می کند کمی عقب می روم و می نشینم. نمیخواهم مرا ببیند... به نظرمیرسد گودال را کسی از قبل کنده. ماه کامل بالای سرمان آنقدر زیباست که هر چشمی را جادو می کند. به
اطراف نگاه می کنم. میترسم؟! نمیدانم! یکدفعه صدای گریه یحیی به گوشم
می خورد، آهسته و یکنواخت.
باتعجب داخل گودال را نگاه می کنم. سرش را روی خاک گذاشته و شانه هایش می لرزد. دیوانه! چش شده؟! چنددقیقه می گذرد،
تلفن همراهش را از داخل جیب گرمکنش بیرون می آورد و بعد از چند لحظه چرخ زدن در برنامه ها یک صوت پخش می شود. یک چیز، یک... یک معجزه!
" آهای شما که تک به تک رفتید و کیمیا شدید
مدافعان حرم دختر مرتضی شدید."
صدای گریه اش بلند تر می شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رفتیم همه جای نهج البلاغه رو گشتیم هیچ جا درباره #حجاب زنان نگفته!
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
سوره ۱۵: الحجر - جزء ۱۴ -ترجمه فولادوند👇
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿۹۱﴾
همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند] (۹۱)
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۲﴾
پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد (۹۲)
عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾
از آنچه انجام مى دادند (۹۳)
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۹۴﴾
پس آنچه را بدان مامورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب (۹۴)
إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﴿۹۵﴾
كه ما [شر] ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد (۹۵)
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾
همانان كه با خدا معبودى ديگر قرار مى دهند پس به زودى [حقيقت را] خواهند دانست (۹۶)
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ﴿۹۷﴾
و قطعا مى دانيم كه سينه تو از آنچه مى گويند تنگ مى شود (۹۷)
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿۹۸﴾
پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجده كنندگان باش (۹۸)
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ﴿۹۹﴾
و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد (۹۹)
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#به_امید_فردایی_روشن🌞
#شبتون_پر_از_آرامش_الهی🌙
(فرازی از زیارت عاشورا)
*اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ*
(پروردگارا مرا به آیین محمد و آل اطهارش زنده بدار و رحلتم را به آن آیین بمیران)
*انْ اظْهَرْتَنا عَلى عَدُوِّنا فَجَنِّبْنَا الْبَغْىَ، وَ سَدِّدْنا لِلْحَقِّ وَ انْ اظْهَرْتَهُمْ عَلَيْنا فَارْزُقْنَا الشَّهادَةَ وَ اعْصِمْنا مِنَ الْفِتْنَةِ. «3»*
(اگر ما را بر دشمن پيروزى دادى، از ستم بركنار دار و به راه حق مستقيم ساز و اگر دشمن را بر ما غلبه دادى شهادت را نصيب ما گردان و ما را از فتنه نگاه دار).
(نهج البلاغه: خطبه 171)
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍اگر میخواهید تاثیرگذار باشید؛
اگر میخواهید به عمر و خدمت
و جایگاهتون ظلم نکرده باشید؛
ما راهی به جز اینکه یک شهیدِ
زنده در این عصر باشیم، نداریم . .
#شهید_احمد_کاظمی...🌷
#شـــبـــتـون_شــهـدایــی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398