#احترام_به_پیرمرد
#از_لسان_مادر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#محمد_فصیحی
یکبار برادرم تعریف می کرد با محمد سوار اتوبوس بودیم داشتیم از اصفهان به دستجرد می آمدیم که یک پیر مرد پشت سر محمد بود. محمد التماس به آن پیرمرد می کرد که شما بیائید اینجا سر جای من بنشینید تا من بروم عقب اتوبوس بنشینم. ناراحت بود که چرا باید آن پیرمرد پشت سرش نشسته باشد. محمد عجیب به بزرگترها احترام می گذاشت و آنان را مورد اکرام و محبت خود قرار می داد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#احترام_به_پیرمرد
#از_لسان_مادر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#محمد_فصیحی
یکبار برادرم تعریف می کرد با محمد سوار اتوبوس بودیم داشتیم از اصفهان به دستجرد می آمدیم که یک پیر مرد پشت سر محمد بود. محمد التماس به آن پیرمرد می کرد که شما بیائید اینجا سر جای من بنشینید تا من بروم عقب اتوبوس بنشینم. ناراحت بود که چرا باید آن پیرمرد پشت سرش نشسته باشد. محمد عجیب به بزرگترها احترام می گذاشت و آنان را مورد اکرام و محبت خود قرار می داد.
کانال حفظ آثارشهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398