#لحظه_به_یادماندنی
#ازلسان_ماد_رمعزز
#شهید_دفاع_مقدس
#احمد_فصیحی
یک صحنه ای که هیچ وقت یادم نمی رود این است که من در کلاس های نهضت سواد آموزی درس می خواندم یک روز که به منزل بر گشتم دیدم یک نفر داخل اتاق نشسته است و فقط جورابهای سبز رنگ پاهایش جلوی درِ اتاق پیداست. وقتی وارد اتاق شدم دیدم احمد بی خبر از جبهه به مرخصی آمده است و آن لحظه غافلگیر شدم و خیلی از دیدنش خوشحال شدم و گفتم: احمد جان مادر تویی!! و الان بعد از سالهاوقتی وارد منزل می شوم هنوز احساس می کنم احمدم آمده است و پشت در اتاق نشسته است و آن لحظه ی به یادماندنی را فراموش نمی کنم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398