#اضطراب_مادر
#راوی_خواهر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#محمد_فصیحی
محمد خیلی علاقه و شور و حال انقلابی داشت و خیلی هم دوست داشت که به بسیج و جبهه و جنگ برود و کمک کند، اما مادرمان با وجود اینکه بچه زیاد داشت اجازه نمی داد که محمد بسمت این جور کارها برود. گویی مادرمان خودش می دانست که اگر محمد به سمت این کارها برود برایش نمی ماند و شهیدش می کنند و همیشه یک اضطراب خاصی نسبت به این مسائل داشت. البته این راهم اشاره کنم که روستای ما چون خیلی کم جمعیت و کوچک بود زیاد هم فعالیت انقلابی و بسیجی انجام نمی دادند. ولی زمانی که محمد بزرگتر شد و می خواست به خدمت سربازی برود آنجا دیگر مادرم حرفی نزد و محمد را به خدا سپرد و برای رفتن به جبهه بدرقه اش کرد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398