eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
583 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
کنار تختش نشسته بود و قران میخوند -اجازه هست -بیا تو رفتم داخل و کنارش ایستادم نیم نگاهی بهم انداخت و گفت:کاری داشتی؟ تسبیحشو سمتش گرفتم و گفتم:تو این مدت کلی صلوات فرستادم لبخند زنان گفت:پس کلی دلت واسم تنگ شده بود باخجالت سرمو پایین انداختم و گفتم:نمیخواید برید مراسم سمانه؟ مادرتون و نرگس رفتن -نه تو فعلا برام مهم تری نفس عمیقی کشیدم و گفتم:میشه یه سوال ازتون بپرسم -بپرس -هنوزم بهش علاقه دارید؟ اخمی کرد و گفت:گفتم که من همه چیزو فراموش کنم بیا از گذشته حرفی نزنیم با فاصله ازش نشستم و سکوت کردم -میخوای قران بخونی؟ سرمو تکون دادم که به کنارش اشاره کرد:اینجا بشین دو نفری برای پدرامون قران بخونیم بهش گفتم:میشه مثل اونوقت ک تو مشهد دعای کمیل و عهد خوندید الانم با همون صدا قران بخونید -چرا نمیشه قرانو بوسید و با صدای بلندو زیباش شروع به خوندن کرد بعد از تموم شدن قران گفتم:تسبیحتونو نگرفتید -دست خودت باشه -نرگس میگفت خیلی این تسبیحو دوست دارید -اره دروغ نگفته -جدی برای من باشه؟ لبخند زنان گفت:شک داری راستی -بله؟ -حالا ک پدرت فوت شده مراسمی ک گفتم برای خودمون بگیریم بندازیم واسه دو ماه دیگه یا تابستون -میشه یه چیزی بگم -جان خجالت میکشیدم اینطوری جواب میداد -به جای مراسم بریم قم زیارت -واقعا میگی؟ -بله هزینشو به یه موسسه خیریه کمک کنیم -مطمئنی؟ بعد چندسال دیگه نیای بگی کمیل خیلی نامردی واسم یه مراسم خشک و خالیم نگرفتی از لحن شوخش خندم گرفت:نه خیالتون راحت باشه دلم میخواد برم جمکران تاحالا نشده ک برم دستشو گذاشت رو چشاشو گفت:چشم لبخندی زدم و گفتم:ممنون -پس اخر همین هفته بریم جمکران بعدش یه خونه نزدیک خونه مامان اجاره میکنیم و اونجا زندگی میکنیم گفتم:من دوست دارم کنار حوریه خانوم و نرگس زندگی کنیم اونا فقط شمارو دارن پیش هم بهتره خندید و گفت:خیلی خانومی به گل های قالی خیره شدم که صداشو شنیدم :منکه از خدامه ولی تو فعلا داری خیلی کوتاه میایا گفتم:چه میشه کرد -ای بابا قرانو رو میز گذاشت و گفت:میخوام برم مزار شهدا تو نمیای؟ -کاش از خدا چیز دیگه ای میخواستم -چرا -تو دلم داشتم به اونجا فکر میکردم -دل به دل راه داره ....