eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
583 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
گلویش خشک خشک شده بود اب دهانش را به سختی قورت داد عاقد با دفتر نسبتا بزرگی پشت صندلی نشست  و گفت:بشینید ازاده و کمیل نگاهی بهم انداختن ک کمیل اخم پررنگی کرد و پشت صندلی نشست مادرش همچنان گریه زاری راه انداخته بود ازاده  به پدرش نگاه کرد وگفت:هرگز نمیبخشمت ک با ابروی من بازی کردی هرگز نمیبخشمت میدونم ک تو با اون جواد خیر ندیده دست به یکی کردی ک به دروغ شهادت بده منو واین اقا باهم تو محله دیده پدرش گفت:دارم گندی ک زدی رو پاک میکنم عشق و کیفتونو کردین حالا باید مجازاتم بشید کمیل خون جلوی چشمانش را گرفت و سمت مرد معتاد رفت مشتی محکم تو صورتش خواباند ک خون از دماغ پدرازاده سرازیر شد مادرکمیل خاک به سرمی گفت ک سرباز ها انهارا از هم جدا کردند و روی صندلی نشاندند -جناب سرگرد من شکایت دارم بیینید جلو چشم شما دماغ منو شکست سرگرد سری از تاسف تکان داد و گفت:دودقیقه اروم بشینید تا همه چی تموم شه شما هم به خاطر دخترت بهتره سکوت کنی -فقط به خاطر دخترم بعدا پدرتو درمیارم ازاده پوزخندی زد و گفت:من دختر تو نیستم  با حسرت به کفش هایش نگاه کرد چه ارزو هایی ک برای خودش و همسراینده اش داشت حالا باید  بازیچه ی دست قانون شود و با دختری ک نه تا به حال اورا دیده نه علاقه ای به او دارد به اجبار ازدواج کند خطبه جاری شد ک با شنیدن مهریه دود از سرش بلند شد سرد و بیروح به انتهای سالن خیره شد تمام شد تمام ابرو و غیرتش زیر سوال رفت مادرش  سعی داشت اورا ارام کند دستش را گرفت :غصه نخور پسرم فوقش از اون محل میریم مهم خداست ک میدونه بیگناهی کاش میدانست درد پسرش حرف مردم نیست کاش میدانست غرور و جوانمردی اش زیر پاهای منصور خرد شده پدر ازاده رو به دخترش گفت:اخرش ک بد تموم نشد یه شوهر خوب گیرت اومد از سر ووضعش معلومه پولداره باهاش راه بیا به زندگیت برس پوزخندی زد و عصبانی گفت:تو با ابروی منو اون بیچاره بازی کردی به خاطر چی!!!! فقط کنجکاوم بدونم چی گیرت اومده کمیل بی آنکه به اطرافش نگاهی بیندازد بی سروصدا و ارام وارد حیاط کلانتری شد ....