"در اسفند سال ۱۳۵۹ من در سوسنگرد قرار شد که آنها در اولین #عملیات_منظم_سپاه شرکت کنند. شهید فولادی با یک دسته از نیروها، #شهید_محمد_علی_ایرانمنش با خود من، #شهید_فتحعلیشاهی و برادر ارجمندی هم با یک دستۀ دیگر برای عملیات آماده شدند.
روحیه این عزیزان بسیار عالی بود و عملیات با #موفقیت_چشمگیری انجام شد و با حداقل تلفات و ضایعات به پایان رسید، اولین کسی که به ذهنم می آمد با توجه به روحیاتی که در او سراغ داشتم، شهید شود ناصر بود. اما در این عملیات برادرمان آقای فتحعلیشاهی شهید شد،
وقتی به داخل سنگر برگشتم، دوستان متوجه این قضیه شدند و در سنگر گریه و عزاداری بر پا شده بود در اینجا شهید فولادی جلودار شد و به دوستان گفت: «آقای فتحعلیشاهی خود #عاشق_شهادت بود و حال تکلیف ما که به این سعادت نرسیده ایم این است که مراسمی در خور شأن ایشان برگزار نمائیم.»
در دوستی و رفاقت چیزی کم نمی آورد واقعاً انسانی بود که می توانست ارتباط خوبی برقرار کند. اهل غیبت نبود و از #غیبت_کردن_جلوگیری می کرد و سعی می کرد تا آنجا که امکان دارد #روزۀ_مستحبی بگیرد و همواره کارهای سخت را پذیرا باشد. همواره به دوستان تأکید می کرد که #صراط_مستقیم، #ولایت_فقیه_خط_امام و #حاکمیت_روحانیت_مبارز است.
به #ساده_زیستی اهمیت می داد و سعی می کرد با محرومان دمخور باشد و اگر در جلسات پذیرایی مفصل می شد خیلی محترمانه و با #رعایت_اخلاق_اسلامی معترض می شد و می گفت: «محرومینی هستند که به شام شب محتاجند پس ما نباید این چنین #تشریفات و سفرهایی داشته باشیم.»
✍ #راوی: علیرضا رزم حسینی
🌷 #شهید_ناصر_فولادی🌷