✍ #شیطنت ( #از_خاطرات_شهید_مسعود_عسگری )
مسعود خیلی #زرنگ و #باهوش بود گاهی کنجکاویهای زیادی به خرج میداد که همه را نگران میکرد. در بچگی دوبار #برق او را گرفت یک بار سیم کاملا لخت و بدون محافظی را برداشته بود و در این حالی بود که هنوز دو سالش تمام نمیشد. این سیم لخت را کاملا در #پریز فرو برد اما فقط کف دستش کمی سوخت. یعنی این بچه از اول ذخیره خود خدا بود نیامده بود که الکی از دست برود. یک بار هم من خواب بودم و مسعود یکی از قیچیهای کوچکی که داشتیم را در پریز فرو برده بود و دیدم یک چیزی بالای سر من به دیوار #کوبیده شده چشمم را باز کردم دیدم مسعود است. قیچی کاملا در هم فرو رفته بود اما مسعود کاملا سالم بود."🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍ #شیطنت_دوران_تحصیل ( #از_خاطرات_شهید )
محمدرضا تو دوران تحصیلش، چه مدرسه چه دانشگاه، خیلی #شیطنت داشت.
اونقدری که اساتید از دستش خیلی شاکی بودن.
و از این بابت خیلی سرزنش میشد.
با تمام این ها، اساتیدش واسش قابل احترام بودند و دوستشون داشت. و به خاطر تنبیه ها و جریمه ها کینه و دلخوری واسش به وجود نمیومد
ولی مودب بود، اگر شیطنتی هم می کرد، سعی داشت دلخوری ایجاد نشه.
آخر سال هم میرفت از اساتید #حلالیت می طلبید.
شاید هیچکس فکرش رو نمی کرد، "شاگرد شلوغ مدرسه و دانشگاه" بشه #استاد_عشق_و_شهادت.."
🌷 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398