eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
567 دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
5.6هزار ویدیو
47 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه ای به همیشه در خاطرمان می ماند از نمی رود که چگونه رفتی بر تن ... بر کف ... بر کمر... بدون ذره ای ... من اما امروز هزاران دارم برای کاری که می دانم ذره ای در آن وجود ندارد وقتی می رفتی می خواهم بدانم به چه چیز میکردی ؟؟! الفبای کدام را آموختی ؟؟! که من نیاموخته ام !! که نمی دانم !! سر کدامین نشستی ..؟! کدامین تو را آموزنده بود ؟؟!! که با به جنگ با دشمن رفتی تو این همه و را به یکباره از کجا آورده ای که من ذره ای از آن را در نمی یابم . تو همانی که در باره اش فرموده : ما ... آری تو کسی که اینگونه به جنگ دشمن می رود نفسش را کرده زندگیش را کرده کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
💡 ڪوچڪ جبهہ ها و نخبه ی علمی بود ✨به قدرے باهوش بود ڪه در۱۳سالگی به راحتی انگلیسی حرف میزد! ✨در جبهه آموزش زبان میداد والفجر۸ شیمیایی شد و در۱۷سالگی‌ به شهادت رسید🌹 شهید محمود تاج الدین شادی روح شهدا صلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
برادرم در شهرستان کهنوج بود. همچنین درسمت در بخشی از کهنوج خدمت کرد و در کارنامه‌اش مسئولیت علوم تربیتی آموزش و پرورش کهنوج هم وجود داشت. در اصل او یک بود. نامه‌هایی که برادرم طی زمان برایم می‌نوشت، از لحاظ احساسی و بار ادبی بود و قابل تامل، مهم‌تر از همه خیلی روحیه‌بخش بود. به طوری که نه تنها برای من، بلکه برای سایر اسرا هم همین‌طور بود. آن‌قدر نامه‌هایش بود که در آسایشگاه‌ها دست به دست می‌شد. به هر حال او یک داشت؛ هم در پست‌های اجرایی که داشت هم در کسوت یک معلم. در عین حال وقتی درباره زندگی برادرم می‌نویسم قطعاً گریزی هم به دوران کودکی خودم خواهم داشت و خاطراتی که با او تجربه کردم و بخش دیگر خاطرات دوستانش. ضمن این‌که از برادرم دست‌نوشته‌هایی به جای مانده که در حال گردآوری آنها هستم تا در کتاب « » جای دهم. ✍ :احمد یوسف زاده برادر شهید 🌷 🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
برادرم در شهرستان کهنوج بود. همچنین درسمت در بخشی از کهنوج خدمت کرد و در کارنامه‌اش مسئولیت علوم تربیتی آموزش و پرورش کهنوج هم وجود داشت. در اصل او یک بود. نامه‌هایی که برادرم طی زمان برایم می‌نوشت، از لحاظ احساسی و بار ادبی بود و قابل تامل، مهم‌تر از همه خیلی روحیه‌بخش بود. به طوری که نه تنها برای من، بلکه برای سایر اسرا هم همین‌طور بود. آن‌قدر نامه‌هایش بود که در آسایشگاه‌ها دست به دست می‌شد. به هر حال او یک داشت؛ هم در پست‌های اجرایی که داشت هم در کسوت یک معلم. در عین حال وقتی درباره زندگی برادرم می‌نویسم قطعاً گریزی هم به دوران کودکی خودم خواهم داشت و خاطراتی که با او تجربه کردم و بخش دیگر خاطرات دوستانش. ضمن این‌که از برادرم دست‌نوشته‌هایی به جای مانده که در حال گردآوری آنها هستم تا در کتاب « » جای دهم. ✍ :احمد یوسف زاده برادر شهید 🌷 🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398