حفظ آثار شهدای دستجرد
#نحوه_اعزام_به_جبهه
#راوی_جانباز_گرامی
#علی_حیدری
من متولد سال ۱۳۴۸ در روستای دستجرد اصفهان هستم. کلاس پنجم ابتدایی بودم که جنگ شروع شد. همان سال همراه شهیدان علی فصیحی، مجیدرستمی، حسنعلی هاشمپور و جانبازان حسین حیدری و سیدحسن طباطبایی یک گروه تشکیل دادیم که برای جبهه ثبت نام کنیم. اما به خاطر کمی سن و کوتاهی قامت، ما را ثبت نام نکردند. گفتند باید حداقل ۱۶ ساله باشید تا ثبتنام شوید. ما هم که بچه انقلابی بودیم، دوست داشتیم در جبهه خدمت کنیم برای همین با این حرف کوتاه نیامدیم. برای این کار کفش پاشنهبلند مردانه تهیه کردم و برای اینکه مشخص نشود کفش پاشنه بلند پوشیدهام، شلوار برادر بزرگترم را پوشیدم که روی کفشها را بپوشاند و پیدا نباشد. وقتی به بسیج شهید مطهری رفتیم دیدیم خطی روی دیوار کشیده بودند. هر کس قدش به خط میرسید، ثبت نام میشد و هر کس قدش کوتاهتر بود ردش میکردند. ما هم به نوبت رفتیم کنار خط ایستادیم. شهید علی فصیحی، چون سنش کم بود، شناسنامه یکی از دوستانش را آورده بود تا بتواند ثبت نام کند. بعضی بچهها هم در شناسنامهشان دست برده بودند. شناسنامههای قدیم عکسدار نبود، به خاطر همین کسی نمیفهمید شناسنامه متعلق به دارنده آن نیست. پس از ثبت نام ۱۷ روز در پادگان غدیر اصفهان آموزش نظامی سختی دیدیم. به قدری دوران آموزش سخت بود که از ۷۰۰ نفر نیرو حدود ۳۰۰ نفر ریزش کردند. یادم است شهید علی فصیحی پاهایش حساس بود و درون چکمه تاولهای بزرگی میزد و شب که میشد، ما تاولهای پاهایش را میچیدیم و نمیدانستیم باید چکار کنیم که تاولها از بین بروند. به خاطر همین فقط میچیدیم که صبح دوباره بتواند چکمههایش را بپوشد و پایش درون چکمه برود.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398