حفظ آثار شهدای دستجرد
#گلوله_پلاستیکی
#راوی_خواهر_گرامی
#شهیدان_اعلمی
برادر شهیدم مهدی کلاس دوم دبستان که بود در خیابان نزدیک منزلمان تظاهرات زیاد می شد. یک روز نیروهای امنیتی دنبال بچه های انقلابی گذاشته بودند که آنها را دستگیر کنند. یک سلاحهایی شبیه گاز اشک آور دستشان بود که یک لوله هایی به اندازه پانزده سانتی متر با قطر پنج سانتی متر بود که گلوله های پلاستیکی فشرده داشت که به هر جای بدن برخورد می کرد متورم می شد و مویرگها پاره می شد و خونریزی داخلی می کرد که درد شدیدی را بدن بوجود می آورد. این گلوله های درد آور کسی را نمی کشت اما اگر به بدن می خورد درد شدیدی بر بدن عارض می شد. آن روز ماموران با استفاده از این سلاح گلوله ای را سمت برادرم مهدی شلیک کردند که برادرم می فهمد وجا خالی می دهد و گلوله به برادرم نمی خورد ولی به دست دوستش می خورد و دست دوستش متورم می شود. برادرم مهدی وقتی دید آن گلوله به دست دوستش برخورد کرده است خیلی گریه می کرد ومی گفت: من اگر می دانستم با جا خالی دادن من آن گلوله دست دوستم را هدف می گیرد جا خالی نمیدادم و می ایستادم تا گلوله به خودم بخورد و دوستم سالم بماند. مهدی بعد از این اتفاق خیلی از دوستش مراقبت می کرد و هر روز با دست پر به عیادتش می رفت و در کارها به اوکمک می کرد تا دستش خوب شد. چقدر دوستش را بغل می کرد وگریه می کرد و می گفت مرا ببخش اگر من جا خالی نداده بودم الان تو سالم بودی و دوستش هم می گفت اشکال ندارد خودت را ناراحت نکن آن گلوله سهم من بود.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398