eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
591 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 معرفی شهید 🍃نام : 🍃تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۱۱/۱۲ 🍃محل تولد:خرمشهر 🍃 تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۷/۲۸ 🍃محل شهادت:خرمشهر 🍃محل مزار شهید: تکه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهید🕊🌹 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
ساعت پنج صبح که شد فرمانده ی ما آمد و گفت: جمع کنید تا به عقب برگردیم. ما همه تعجب کردیم، گفتیم: ما که هنوز اینجا را نگرفتیم و نیروهای کمکی قرار بود بیاید و مهمات بیاورند چطوری به عقب برگردیم!؟. چون به ما گفته بودند که اگر وسط عملیات کسی آمد به شما گفت عقب نشینی کنید این دروغ است و عقب ننشینید. بچه ها هم پشت لباسهایشان نوشته بودند (یا فتح یا شهادت) فرمانده گفت: آقاجان به شما می گویم بیائید برویم و دوباره برمیگردیم تا هوا تاریک بود باید اینجا را از دست دشمن می گرفتیم ولی هوا دارد روشن می شود دشمن زور می شود. واقعا هم کار ما به جایی رسیده بود که عراقیها از بالای تپه ما را با سنگ مورد هدف قرار می دادند و دیگر از فشنگ هم استفاده نمی کردند. چون ما بسیجیها معمولا شب عملیات می کردیم ولی عراقیها شبها را استراحت می کردند و روزها می جنگیدند. حالا در آن وضعیت عقب نشینی من چون امدادگر بودم  به شهدا و مجروحین یک نگاهی انداختم که خدایا حالا ما چطوری پیکر شهدا و مجروحین را از اینجا با خودمان ببریم. دیدیم یکی از بچه ها هشت جای بدنش تیرو ترکش خورده بود و داشت خون می رفت. اون رزمنده ای که اول هر دو پایش تیر خورده بود صدایم زد و گفت مرا کول کن و با خودت ببر، گفتم: الان مجروح زیاد هست اینجا برنکارد نیست و حال تو هم نسبت به بقیه مجروحین خیلی بد نیست بلند شو خودت هر طور که می توانی برو، گفت برایم برانکارد بیاورید، گفتم: بلندشو برو عراقیها دارند میایند الان اسیر می شوی، دیدیم آن مجروح تا فهمید عراقیها دارند میایند بلند شد و هر طوری که بود از تپه پائین رفت. ماهم به سختی خودمان را به پائین تپه رساندیم و مسافتی را رفتیم تا به یک مزرعه انگور رسیدیم و ما آنجا نماز صبح  خواندیم و ما را به عقب بردند. این راهم بگویم   علت اینکه بچه ها حاضر به عقب نشینی نمی شدند این بود که ما شب که تازه می خواستیم وارد عملیات شویم و به سمت دشمن بیائیم فرماندهان ما را از مسیری که دشمن را دور زده بودیم آورده بودند و حالا که داشتیم عقب نشینی می کردیم چون نیروها از این قضیه دور زدن خبر نداشتند و جزو اسرار فرماندهان بود فکر می کردند که این فرمانده خودمان دارد ما را به سمت دشمن می برد که تحویلمان بدهد و به او شک کرده بودیم. ولی داشت ما را از خاک دشمن خارج می کرد که از تیررس دشمن دور شویم. یک علت دیگر هم گفتم بخاطر سخنرانی هایی بود که در آموزشها به ما یاد داده بودند که مراقب باشید احتمال ستون پنجم در بین نیروها وجود دارد. حتی بخاطر اینکه احتمال بودن جاسوس بین بچه ها بود شب عملیات هم فرماندهان اعلام کردند این نیروها به مشهد می روند و با هم روبوسی و خداحافظی کردیم که مبادا دشمن از وجود نیروهایی که دارند به عملیات می روند آگاه شوند. خلاصه صبح که ما به عقب برگشتیم حدودا پنج کیلومتر به عقب برگشتیم تا به نیروهای خودی رسیدیم. و آنجا آمبولانس ها آمد و مجروحان را با خود بردند. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عکسهای یادگاری شهید والامقام حسن عباسی 🌷 هدیه به روح مطهرش 🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398