شاید همین روزها بود که مادر سادات عجیب دلتنگ رسول خدا شده بود و فرمودند:
که بسیار دوست دارم صدای اذان مؤذّن پدرم،بلال حبشی را بشنوم.این خبر به#بلال رسید،طبق دستور حضرت فاطمه"سلام الله علیها" صدای خود را به اذان بلند کرد...
اللّه اكبر...اللّه اكبر...
فاطمه به یاد زمان پدر افتاد،آنچنان بی تاب شد که نتوانست مانع اشکهایش شود.وقتی بلال گفت:
اشهد اَنّ محمّدً رسُول اللّه...
فاطمه (سلام الله علیها)ضجه زد و بی هوش بر زمین افتاد.مردم به بلال گفتند اذان را قطع کن فاطمه(س) از دنیا رفت،واقعا گمان کردند که فاطمه جان داد است.بلال اذان را قطع کرد.
وقتی دختر رسول خدا به هوش آمد؛از بلال خواست که اذان را تمام کند اما بلال گفت:ای سرور بانوان !بیم آن دارم که وقتی صدای مرا بشنوی به جانت آسیب برسد. و لذا فاطمه،بلال را معاف داشت.
📚احقاق الحق،ج١٩،ص١٥٣
📚الفقيه،ج١،ص٢٩٧
🦋کانال:مادرم فاطمه"سلام الله علیها"🦋
🌐@mathramfatimeh🌺