مرا برای غلامی خودت حسابم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن
👈معجزه گریه های فاطمیه
خانم"لنه مته سین"می گوید:
همسرم مسلمان بود و من مسیحی و ما چندین سال با همین شرایط زندگی کردیم،اما وقتی قرار است درهای بهشت به رویت باز شود،از اراده انسان خارج می شود و مقاومت های بیهوده فایده ندارد.
داستان مسلمان شدن من به باز گشایی حسینیه ای در#کپنهانگ بر می گردد.همسرم به اتفاق دوستانش مؤسس این حسینیه بودند و شیعیان تا آن روز هیچ مسجد و حسینیه ای نداشتند.اصرار همسرم برای حضور در حسینیه بی فایده بود،چون من علاقه ای به گریه کردن نداشتم!
یک شب که همسرم می خواست به حسینیه برود به من گفت من یک خواهشی از شما دارم،امشب#شهادت_حضرت_زهراست از شما می خواهم همراه من به حسینیه بیایی.چون ایشان"مادر اسلام است".هر چندخیلی مایل نبودم،اما قبول کردم که همراهش به مراسم عزاداری بروم.در مراسم چراغها را خاموش کردند و نور مجلس خیلی کم شده بود.مراسم شروع شد،نمی توانم برایتان توصیف کنم؛اماروحم پرواز کرد.من در آن تاریکی نوری را دیدم که در اتاق چرخید و حس کردم در وجود من نشست.حالت خاصی پیدا کردم،اما متوجه نبودم چه اتفاقی افتاد.
به خانه که برگشتم،همسرم متوجه دگرگونی حالم شد و از من پرسید چه اتفاقی افتاده؟ماجرا را برایش گفتم؛لبخندی زد و گفت:این طبیعی است#خدا_میخواهد_برای او باشی.وقتی این جمله را گفت،آرامش خاصی پیدا کردن و تصمیم گرفتم مسلمان شوم.
👌او بعد از مسلمان شدن نام "سمیرا خادم"را برای خود برگزید.
🦋کانال:مادرم فاطمه"سلام الله علیها"🦋
🌐@mathramfatimeh🌺