^^هر ڪسی بهر ڪسی ذڪر و دعایی دارد
ذڪر ما بهر ظهور است...%
میایـــی آقا...!
ʝơıŋ➘
|❥ ♡.@Yamahdi85adrekni🌿
پارت پانزدهم رمان [ بهم میآد؟ ]
بسیار با هویت خودشان در صلح اند و هر کس آنها را می شناسد، در چارچوب های خودشان به آنها احترام می گذارد.
از این که مجبور بودم از هدایت بروم، حالم به هم می خورد.
اما هدایت فقط تا کلاس دهم داشت، چون بودجه اش برای برگزاری کلاسهای یازدهم و دوازدهم کافی نبود.
بهترین دوستان من، لیلا اوکولگن و یاسمین خان، به دبیرستانی دولتی نزدیک کوبرگ، محل زندگی شان، رفتند.
از والدینم خواهش کردم اجازه دهند من هم همراه آنها باشم، اما آنها اصرار کردند که من به مدرسه خصوصی بروم.
هرکاری می توانستم کردم.
اولش، مدت زیادی پاچه خواری کردم؛ مثلاً بعد از ناهار برای آنها قهوه درست می کردم یا پیش از اینکه مامان از من بخواهد،پیشنهاد می دادم که برای چیدن میز کمک کنم یا هنگام پخش سریال مورد علاقه ام، اجازه می دادم آنها مستند های پی بی اس ببینند، اما سودی نبخشید. بنابراین رفتم سراغ اعتراض کردن و غر زدن سرشان که وجدان اجتماعی ندارند.
آنها فقط به من خندیدند و کلی درباره مدرسه سخنرانی کردند.مشمئز کننده بود.
چقدر به هم میریزی وقتی در بیانیه رسالت مدرسه به عنوان اولویت اصلی میخوانی:
(شکل دادن دانش آموزان
مطابق با سنتها و ارزشهای مدرسه)
هرچه بیشتر درباره تصمیم دیگر آزادانه پدر و مادرم برای فرستادن من به مک کلینز فکر میکنم، بیشتر برایم سوال می شود که آیا من هم گرایش های شدید دیگر آزادانه را درون خود ندارم یا نه. باورم نمی شود که می خواهم در مدرسه پر فیس و افاده و پر از چشم و هم چشمی حجاب بپوشم که اگر یک ذره از آخرین مد مرسوم تین ایجرها عقب باشی، محکومی که در فهرست آدمهای غیر باحال جاخوش کنی...
پایان پارت پانزدهم🌿
پارت شانزدهم رمان [ بهم میآد؟ ]
_ نمیتونم بخوابم.آدم چی میگه؟
_ آدام؟ کی برای آدام تره خورد میکنه؟
_من؟نه....اوه اوه! نُچ!
_اون احتمالا می خنده.
_هی،این منصفانه نیست.اون این طوری ها هم نیست .
_باید برای بازی در ارباب حلقه ها تست بدم.امشب واقعا دارم چشمای همه رو به خودم خیره میکنم.
_خدایا،لطفا الان بذار بخوابم.در غیر این صورت با زیر چشمای پف کرده و سیاه بیدار خواهم شد و چون ضدلکم رو خونه ی یاسمین اینا جا گذاشتم ،هیچ بلایی هم نمیتونم سرش بیارم..
روز بعد. تصمیم می گیرم تا فهرست رسمی (بپوشم یا نپوشم)را بنویسم.
قرار است در ستون سمت چپی نام کسانی را بنویسم که مرا به خاطر پوشیدن حجاب اذیت نخواهند کرد.
در ستون سمت راستی هم نام کسانی میآید که فکر میکنم ممکن است برایم ژست و اداواطوار بیایند و به من مثل سوراخ های لایه اوزن خیره شوند یا پشت سرم اوه اوه کنند.
و اینک این فرصت کذایی: بپوشم یا نپوشم!
آدم های هماهنگ
بابا و مامان,لیلا و خانواده اش,یاسمین و خانواده اش ,سیمونه و الین,سامانثه،دایی زاده ام,راهبه ها,زن های یهودی,راهب ها و دیگر مردمان مذهبی,هیپی ها که کار ندارن آدم چی بپوشه تا وقتی که صلح و خوش نیتی در میون باشه,آقای پیرس
آدم های ناهماهنگ:
همه ی مدرسه های مک کلینز,دختر و پسر های صندوق دار ,دایی جو و عمه ماندی,نمایندگی اسپانکی🙄,کارکنان و دانشجویان کالج,خانم والش مدیر پیش دانشگاهی,طرفداران برهنگی,همسایه هامون به ویژه خانم واسیلی ,کسانی که با من مصاحبه میکنند در آینده برای کارم ,آدام🙄
خب،تمام شد..
پایان پارت شانزدهم🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ای عزیز دلم حسین🌷
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو جان میکند دلم.... ❤️
امام زمانم 🌷
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید زیبایی ها وآفرینش خداوند متعال را 🌷🌷🌷🌷
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐜نصیحت مورچه به سلیمان نبی🐜
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
#حدیث_روز
✍امام على عليه السلام: بخيل، انواع عذر و بهانه را مى آورد
📚غررالحكم حدیث 1275
@Yamahdi85adrekni
به نام خدا🌿
پارت هفدهم رمان [ بهم مێآډ؟ ]
از آنجا که امروز روزی کاری است، من فرمانروای خانه هستم، چون پدر و مادرم سر کارند. تمام موجودی لباسم را به اتاق نشیمن می برم. آینه ی تمام قد را از اتاق خودم بیرون می کشم و می گذارم رو به روی صندلی راحتی توی اتاق نشیمن.
هر ترکیب به خصوصی از لباس هایم را امتحان می کنم و همه را با روسری های خوش رنگ تنظیم و هماهنگ می کنم.
سبک های مختلفی از روسری پوشیدن را امتحان می کنم. تلاش می کنم تا بسنجم کدام شکل، صورتم را نازک تر نشان می دهد. بعد از سه ساعت، دیگر از رمق افتاده ام، خراب می شوم روی تلی از لباس ها و به لیلا تلفن می کنم...
لیلا را از کلاس هفتم می شناسم. اعجوبه ای بچه سال است. هیچ وقت هیچ درسی را کمتر از A+ نگرفته و اگر هم گرفته، احتمالا به خاطر استرس ناشی از آن راهی بیمارستان شده است🤕
دیوانه وار برای خودش بریده که وکیل شود. تنها مشکلی که وجود دارد این است که پدر و مادرش علاقه مندند که قباله ی ازدواج بگیرد تا دیپلم..
لیلا تا الان حجاب را تمام وقت پوشیده است. کلاس هفتم بود که روزی به مدرسه آمد، در کلاس، رو به روی من و یاسمین نشست و گفت که تصمیم گرفته حجاب داشته باشد. ما حتی غافلگیر هم نشدیم، چون اون همیشه بیشتر از ما مذهبی بود. او از هرکس دیگری که می شناسم آدم با جنم تری است...
پایان پارت هفدهم🌿
پارت هجدهم رمان [ بهم مێآد؟ ]
اگر هم با هم رفته باشیم جایی و کسی متلکی به او بیاندازد، با حاضر جوابی، تند و تیزی پوز او را زمین می مالد، قبل از اینکه یارو فرصت داشته باشد حتی جمله اش را تمام کند🙄
به همین خاطر او اولین کسی است که وقتی نیاز به روحیه دارم، سراغش میروم🙂
_خسته ام. تلویزیون هیچی نداره. یا باید بشینم و اپرا رو که تعطیلات رو به فنا میده، ببینم یا مجبورم دکتر فیل رو تماشا کنم که به من بگه چرا هویج ها باعث عزت نفس میشن😶
_حدس بزن چی شده؟
_چی شده؟
_دارم به این فکر میکنم که تمام وقت باشم.
_کار پیدا کردی؟
_اون تمام وقت نه، اون یکی تمام وقت.
_برو!😉
_آره...ولی هنوز کاملا تصمیم نگرفتم، اما دارم جدی بهش فکر میکنم.
می خوام بگم مامان امشب منو بیرون ببره. ببینم چطوریه.
_باورم نمیشه! ما دیگه هر دو تایی با هم اونو می پوشیم!😍چه باحال میشه!
ما در خلال مسابقه ی تلویزیونی
د پرایس ایز رایت حرف می زنیم.
بعد من تمام میکنم و به یاسمین زنگ می زنم.
پدر یاسمین پاکستانی و مادرش انگلیسی است. مادرش وقتی در لندن دانشجوی تاریخ و جامعه شناسی بود، مسلمان شد🌱🙂
یاسمین مو های بلند و فرفری دارد که تا میانه ی کمرش پایین می آید. در مدرسه ی هدایت او همیشه برای اینکه موهایش از پایین حجابی که می پوشید آویزان نباشد، دردسر داشت. همیشه هم درگیر اتو کردن و صاف کردن آن هاست.
اولین پاسخ یاسمین به من این است که می گوید من...
پایان پارت هجدهم🌿
۞﴾﷽﴿۞
السلآماےنوحڪربلآ
در سینهام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او ڪسی در عاشقی همتا نخواهد شد
عاشق شوی حرف دلم را خوب میفهمی
ذڪری شبیه زینب_ڪبری نخواهد شد
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
پاے یلداے دلت یواشڪے زمزمه ڪن
زیر لب یه یادے از نور دل فاطمه ڪن
چشماتو خیره ڪن،سوره والعصر بخون
یه دعا برا ظهور پسر فاطمه ڪن ...
🌷اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🌷امام_زمان
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
💌 امام_صادق ع میفرمایند :
ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید چون در لحظات ظهور ایمان ها به سختی مورد امتحان و ابتلاء قرار میگیرند.
📚 اصول کافی ج ۶ ، ص ۲۶۰
اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
ڪانال دُوخَط رُوضِه | شور - @Do_KhatRoze .mp3
5.92M
مرد تر از همه ست گرچه زن است
تڪیه گاه حسین با حسن است
نطق حیدر ، صلابت زهرا
زینب اصلا تمام پنجتن است
#میلاد_حضرت_زینب
@Yamahdi85adrekni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه پیوند با امام زمان عج
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار کر برای رفع مشکلات
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni
1_1347228866.mp3
5.94M
تلنگری
استاد_شجاعی 🎤
🍁 رفیقم، همکارم، همکلاسیام ... امروز یه چیزی گفت؛ داغونم کرد!
🍁 مادرشوهرم، خواهرشوهرم، جاریام ...
🍁بلایی سرم آوردن، که فقــط منتظرم خدا سَر خودشون بیاره !
🍁 باجناقم، مردِ گُنده، فکر کرده، میتونه منو تحقیر کنه، دارَم بَـــراش !
📛 خطـــــر !
شما وارد مسیر انحرافی شدهاید
سقوط نزدیک است ❗️
#یااباعبدالله
@Yamahdi85adrekni