🕌یߊܝߊܔ ܩܝ̇ߺࡅ߳ظܝ🦋
#سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ #مذاکراتی بین نویل گس، از مقامات شرکت نفت #ایران و انگلیس، و عباسقلی گلشائیان، وزیر دارائی #دولت ساعد انجام شد و حاصل آن قراردادی بود که به قرارداد الحاقی گس-گلشائیان معروف شد. طبق این قرارداد، حق امتیاز ایران از نفت جنوب افزایش مییافت ولی در عین حال قرارداد اصلی یعنی قرارداد ۱۹۳۳ تغییری نمیکرد بلکه برپایه #قانونی استواری قرار میگرفت.
دکتر مصدق اگرچه در دوره پانزدهم در مجلس حضور نداشت ولی بهکمک نمایندگانی از جبهه ملی مثل حسین مکی، مظفر بقائی و #سیدابوالحسن #حائریزاده توانست از تصویب آن جلوگیری کند و عمر مجلس پانزدهم بهپایان رسید. #شاه در این دوره به مقامات بریتانیا اطمینان میداد که اگر با اصلاحات او و افزایش اختیاراتش موافقت کنند قرارداد الحاقی نیز به تصویب خواهد رسید. او بر اعمال نفوذ دربار و ارتش برای جلوگیری از انتخاب نمایندگان مخالف قرارداد در مجلس شانزدهم حساب میکرد.
با شروع انتخابات و روشن شدن اعمال نفوذهای وسیع در جریان آن، دکتر مصدق با عدهای از همفکرانش در اعتراض به وضع انتخابات در دربار متحصن شدند. شاه با اکراه آنان را در کاخ پذیرفت ولی اعتراض آنان به انتخابات را قبول نکرد. دکتر مصدق و همراهانش در این تحصن جبهه ملی ایران را پایه گذاشتند که در سالهای بعد نقش مؤثری در صحنه سیاسی ایران داشت. دکتر مصدق و چند تن دیگر از جبهه ملی در انتخابات مجلس شانزدهم (پس از ابطال صندوقهای تهران و رأیگیری مجدد) به مجلس راه یافتند.
در همین دوره عبدالحسین هژیر که پس از نخستوزیری مدتی عملاً و بعد رسماً وزیر دربار بود به دست فدائیان اسلام کشته شد و این ضربهای به دربار و شاه بود. مجلس شانزدهم پس از انعقاد به ساعد (که شاه دوباره بدون رای تمایل مجلس او را منصوب کرده بود) رای اعتماد نداد و دوران نخستوزیری او بهپایان رسید، بدون اینکه بتواند قرارداد الحاقی را که دربار و دولت بریتانیا به تصویب آن نظر داشتند به تصویب برساند.
پس از ساعد، علی منصور با حمایت روشن سفارت و شخص سفیر بریتانیا یعنی لوروژتل، نخستوزیر شد. بریتانیاییها او را قادر به قبولاندن قرارداد الحاقی به مجلس میدانستند. منصور نیز بدون رای تمایل به نخستوزیری رسید و شاه به این ترتیب میخواست بر اختیارات خود تأکید کند.
در ۴ خرداد ۱۳۲۹ #دکترمصدق در نطقی مجلس مؤسسان را غیرقانونی خواند و به شاه نصیحت کرد که از اقدامات خلاف قانون اساسی مشروطه دوری کند. وی همچنین از دخالتهای دربار و اشرف پهلوی و رئیس ستاد ارتش در امور سیاسی کشور انتقاد کرد. او همچنین طرحی را برای تصویب پیشنهاد کرد که تصمیمات مجلس مؤسسان بیاعتبار شوند ولی این طرح تصویب نشد. احمد قوام نیز با انتشار نامه سرگشادهای بهشدت از شاه و تمایل او به کسب اختیارات بیشتر انتقاد کرد. حکیمی که اینک وزیر دربار بود نامه تندی در پاسخ به قوام فرستاد. در واقع دخالتهای شاه و دربار در امور سیاسی ایران و نیز فساد دربار (اعم از مالی و غیره) در جامعه آنان را منفور ساخته بود و برخی سیاستمداران از این موضوع برای کسب وجهه استفاده میکردند. شاه بهویژه در این دوره از جبهه ملی بیمناک بود و براساس اسناد وزارت خارجه انگلستان بارها به شپرد سفیر جدید بریتانیا از جبهه بدگویی میکرد. در یک مورد گفته بود که او جبهه ملی را از حزب توده خطرناکتر میداند.
@Yaranmontzar