- #اختلافات ایران و انگلیس بر سر نفت:
در زمان جنگ جهانی اول، لوله نفت بین منطقه معادن و پالایشگاه به تحریک عمّال آلمان و ترک به دست بختیاریها بریده و استخراج برای مدتی قطع شد. شرکت انگلیسی، ایران را مسئول میشناخت (با اینکه خود نیروی مسلط منطقه بود) و مبلغی در حدود ۶۱۴ هزار لیره با عنوان خسارت مطالبه کرد.
دومین اختلاف بر سر نفت هنگامی بود که شرکت طرف قرارداد میبایست اراضی مورد بهرهبرداری را از مالکین خریداری کند. بعداً شرکت مدعی شد، مبلغی را که بابت «حق الارض» به مالکان پرداخته است (که طبق قرار دادرسی باید میپرداخت) از سهم دولت ایران کسر خواهد کرد و مدعی بود بیش از قیمت عادلانه پرداخت کرده است و بنابراین حقامتیاز را تا مشخص شدن وضع اختلاف نمیپردازد.
اختلاف سوم، زمانی بود که شرکت ۱۶ درصد از عواید تمام شرکتهای مربوط به نفت ایران را باید میپرداخت، در حالی که فقط میخواست بخشی از آن را بپردازد. سرانجام «آرمیتاژ اسمیت» معاون خزانهداری انگلیس برای رسیدگی به اختلاف، ماموریت یافت. با مشورتهایی که او با مکلینتاک کرد به این نتیجه رسید که شرکت باید یک #میلیون لیره به ایران بپردازد و نیز از مطالبه خسارت صرفنظر کند.
شرکت، منتظر فرصتی بود که قرارداد دادرسی را به وضع بهتری تثبیت کند که اولاً: #مجلس ایران آن را تصویب کند و ثانیاً: ایران به طور قطع مشخص شود و دیگر ادعایی درباره شرکتهای خارج از ایران نباشد. این امر با انعقاد قرارداد ۱۹۳۳ محقق شد که رضاخان با شرکت نفت منعقد ساخته بود.
۲.۴ - بهقدرت رسیدن رضاخان:
(۱۹۰۱ - ۱۹۶۱م) با مشاهده تزلزل، در ارکان حکومتی سلسله #قاجار و وضع آشفته ایران، انگلستان #رضاخان را به قدرت رسانید و درصدد برآمد تا با ترویج فرهنگ غربی، تحت عنوان تجدد و تمدن، اسلام را که بزرگترین مانع استبداد و استعمار بود از سر راه بردارد، تا دیگر، مقاومتی در برابر استعمارگری آن کشور صورت نگیرد. جالب اینکه خود رضاخان درباره این که انگلیسیها او را بر سرکار آوردهاند و خواهان تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب هستند، در حضور هیات هشت نفری مشاورین خصوصی خود، به این دو نکته اعتراف کرده است. حاج میرزا یحیی دولتآبادی، در کتاب خاطراتش در اینباره چنین مینویسد: «سردار سپه از روی روحیات نظامی، حرفها را صریح و به اصطلاح عوام، پوستکنده میزند، چنانکه در یکی از جلسههای مشاوره خصوصی که در خانه دکتر محمدخان مصدق #السلطنه منعقد بود و از #وطنپرستی، صحبت به میان آمد، او گفت: مثلا مرا #انگلیسیان سرکار آوردند اما وقتی آمدم، به وطنم خدمت کردم...» و در جای دیگر میگوید: «انگلیسیان چند مطلب از دولت ایران میخواهند، از جمله، تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب، معروف به #امتیاز دارسی...» [
۲.۵ - قرارداد ۱۹۳۳ توسط رضاخان:
رضاخان ماموریت خود را به خوبی انجام داد، زیرا پس از تحکیم پایههای حکومت خود و مسلط شدن بر اوضاع، نقاب از چهره عوامفریبانه خود برگرفت و با لغو قرارداد «دارسی» در سال ۱۳۱۲ شمسی قرارداد دیگری که به مراتب، بدتر از قرارداد اول بود با دستیاری تقیزاده و چند نفر دیگر، با دولت انگلستان منعقد کرد. (قرارداد مشهور به قرارداد ۱۹۳۳) مطابق قرارداد «دارسی» پس از انقضای مدت قرارداد، کلیه تاسیسات شرکت نفت که میلیونها دلار قیمت داشت به ایران تعلق میگرفت، ولی رضاخان با انعقاد قرارداد جدید، مانع از این امر گردید، علاوه بر این، سی و دو سال، به مدت قرارداد، افزود.
#اشکالات قرارداد ۱۹۳۳
به طور مختصر، برخی اشکالات اساسی قرارداد ۱۹۳۳ (۱۳۱۲ش) که لزوم لغو آن را ایجاب میکرد از این قرار بود.
#اشکال_اول
حق امتیاز پرداختی به ایران ناعادلانه بود. شرکت از هر تن نفت ۲ لیره نفع میبرد، در حالی که ۶/۱ آن را به ایران میداد. شرکت حق امتیاز را بر اساس نرخ رسمی طلا محاسبه میکرد. که با نرخ بازار تفاوت فاحشی داشت.
@Yaranmontzar
#سیرتحولات_قبل_ازملی_شدن_نفت
پس از افشاگریهای دکتر مصدق و بعضی دیگر از نمایندگان، در مجلس چهاردهم، حمله به انگلستان، در داخل و خارج از مجلس ادامه داشت و دولت انگلیس نیز در صدد تجدید قرارداد نفت به منظور تحکیم پایههای قرارداد سال ۱۹۳۳ بود، زیرا با اعتراف تقیزاده (وزیر دارایی زمان رضاخان هنگام انعقاد قرارداد ۱۹۳۳ و یکی از امضاءکنندگان آن) در #مجلس پانزدهم، مبنی بر اینکه در امضای قرارداد مذکور، آلت دستی، بیش نبوده است و نیز افشای این مطلب که انعقاد و تصویب آن قرارداد، در شرایط خفقان و اختناق صورت گرفته است، عملا این قرارداد در داخل و خارج از ایران، بیاعتبار شده بود.
#اعلامیه و تبعید آیتالله کاشانی:
چند روز قبل از حادثه پانزدهم بهمن، آیتالله کاشانی، اعلامیه شدیداللحنی علیه شرکت نفت انگلیس صادر کرد و عدهای از نمایندگان طرح الغاء قرارداد را به مجلس تقدیم نمودند، ولی دولت انگلستان که در صدد تغییر اوضاع به نفع خود بود، حادثه ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و تیراندازی (ساختگی یا واقعی) به شاه را به وجود آورد. نقشه طوری طرحریزی شده بود که در هر صورت، (چه شاه کشته میشد و یا زنده میماند) شرایط به نفع انگلستان تغییر یابد. اما با ناکام ماندن ترور شاه، مزدورانش این حادثه را مستمسک قرارداده و به سرکوبی آزادیخواهان پرداختند.
آیتالله کاشانی، رهبر روحانی مبارزات سیاسی آن روز، شبانه با وضع اهانتآمیزی به وسیله سرتیپ متین دفتری، فرماندار نظامی تهران در منزلشان دستگیر و به قلعه فلک الافلاک در خرم آباد و سپس به کرمانشاه منتقل و از آنجا به لبنان تبعید گردید.
#دوره مجلس پانزدهم
در دوره مجلس پانزدهم، مجلس فرمایشی، مؤسسان تشکیل شد و با تغییر قانون اساسی، بعضی اختیارات، از جمله اختیار انحلال مجلس، به شاه واگذار گردید و به منظور قانونی کردن قرارداد ۱۹۳۳ طرح خائنانهای موسوم به «قرارداد الحاقی گس - گلشائیان» در اواخر دوره پانزدهم، به مجلس برده شد، ولی با نطق طولانی حسین مکی و مقاومت معدودی از نمایندگان، به تصویب نرسید و دوره پانزدهم مجلس، به پایان رسید.
مبارزات پیگیر و شجاعانه ملت ادامه یافت و در این زمان، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار، به دست مردی از فدائیان اسلام، به نام سید حسین امامی به قتل رسید.
#آیتالله کاشانی و مصدق در مجلس شانزدهم
در دوره شانزدهم مجلس، جبهه ملی که به تازگی اعلام موجودیت کرده بود توانست هشت نفر از نمایندگان خود، از جمله، دکتر مصدق را به مجلس بفرستد. با انتخاب آیتالله کاشانی از طرف مردم تهران و تلاش بعضی از علمای بزرگ، نظیر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، ایشان در خرداد ۱۳۲۹با استقبال با شکوه و بینظیر مردم تهران (که در میان آنان دکتر مصدق و نمایندگان جبهه ملی نیز بودند) به وطن بازگشتند.
۳.۴ - پیام آیتالله کاشانی
در یکی از نخستین جلسات مجلس شانزدهم، پیام آیتالله کاشانی، مبنی بر اعتراض به تبعید غیرقانونی خود و علل آن و بیاعتباری مصوبات مجلس ساختگی مؤسسان (مجلس سنای سابق) و قرارداد تحمیلی نفت، به وسیله دکتر مصدق قرائت شد. در قسمتی از این پیام آمده است: «... نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار میکند و قرارداد قانونی که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضایی ندارد و نمیتواند ملت ایران را از حقوق مسلمه خود محروم کند.»
@Yaranmontzar
هدایت شده از *تبلیغات گستر*
18.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا