eitaa logo
کافه شعر و ادب
744 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
3 فایل
خوش آمدید بزرگواران کپی آزاد اگه دوست داشتی یه صلوات هم بفرست خادم Yasamanha@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمریست بدهڪار دلِ پر غمِ خویشم صد زخمِ جفا خورده و خود مرهم خویشم... 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر كوتاه ولی حرف به اندازه‌ی كوه بايد اين قائله را آه به پايان ببرد 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی … به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند … لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز 🌴🍁🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا ســـــــــلام!✋ بازمنــم،خاڪ پایــــتان. دیـــوانه ای ڪه لڪ زده قلبــــش برایــــــتان! در این ڪلاس ســــرد،حضور تو واجب است. این بار چندم است ڪه استاد غایب است؟ نرگس شڪفتــــه است تو را داد مي زنـــد. آقا بیا ڪه فاصـــــله فــــــریاد مي زنــــــــد. این روزها نمي شــــــــــــود اندوهگین نبود. دلــــــواپس نهایــــــــت تلخ زمیــــــــن نبود امروز دلم عجیب تو را درد مي کشـــــــد. دستم مدام واژه ی « بر گــــــــــرد » مي ڪشـد. امضاء:دو چشم خیس و دلي در هوایتـــان، دیوانه ای ڪه لڪ زده قلبش برایتــــــــــان... 🌹🕊أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊 🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁امروز صبح صدا بزن ☀️و به خورشید بگو : 🍁صبح پاییزت پــربار ☀️از خوشی‌ها سرشار 🍁و خداگونه و خوشحال ☀️و پر از آرامش و خوشی 🍁دم گوش تمام ثانیه‌ها نجواڪن ☀️ڪه از روح پر از مهر خداسرشارے 🍁ڪه تو از اول پاییز، بهاری ☀️ارے تو خدا را داری 🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله ما در اول قران است رحمن ورحیم رخصت ازیزدان است عیبی نبود جامه مردان پر خون خون نقش و نگارجامه مردان است
بسم الله رحمان رحیم اللهی ب امید تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ای صاحب دنیا کجایی گل نرگس بگو مـولا کجایی 🌴🌼🌴
گر نباشد حیا و درک و شعور آدمی گاو می‌شود به مرور ... 🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💠 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللهِ وَابْنَ خُلَفَائِهِ وَأَبَا خَلِيفَتِهِ‏ 🍃 گدای سامره ای جان ما و جمله جهان مبتلای تو جنّ و ملک غلام تو و خاک پای تو خوشبخت هرکه با غم و مهر تو خو گرفت بدبخت آن کسی که نشد مبتلای تو با هرکه نیست یار تو بیگانه گشته‌ایم از آن زمان که شد دل ما آشنای تو جان‌ها شده مقیم حریمت که می‌وزد بوی بهشت از حرم جان‌فزای تو دل‌ها شده کبوتر بام تو یا حسن بال فرشتگان شده فرش سرای تو از طلعت تو نور به هفت آسمان رسد خورشید و ماه، مشتری سامرای تو هرجا گدای سامره گفتند، دل تپید تو پادشاه عالمی و ما گدای تو گشتیم هرچه در دل ویران، امین حق گنجی در آن نبود به غیر از ولای تو ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند رونده باش امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش 🌴🌼🌴
دوران روزگار به ما بگذرد بسی گاهی شود بهار و دگر گه خزان شود 🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💢🌴 باران کمی آهسته تر اینجا کسی در خانه نیست من هستم و تنهایی! و دردی که نامش زندگیست... 🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌ ای که می‌دانی ندارم غیر درگاهت، پناهی دیگر از من برمگردان رویِ خود! گاهی، نگاهی! 🌴🌼🌴
*خواب بودم نیمه شب در بسترم* سایه ای افتاد ناگه بر سرم *خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود* سر بلند کردم که عزرائیل بود *رنگ از رخسار گلگونم پرید* آب پیشانی به دامانم چکید *دست و پایم سست، تن خیس از عرق* خِس خسی در سینه، جانم بی رمق *التماسش کردم و گفتم : امان* گفت : امر است از خدای آسمان *زندگانی بر سرت پایان گرفت* از تو باید این دقیقه جان گرفت *گفتمش : مال و منالم مال تو* تا رها یابم من از چنگال تو *گفت : نه هنگامه ی هجران توست* آنچه داری سهم فرزندان توست *سالها از عمر خود دادی هدر* از گناهان کاش می‌کردی حذر *آن همه فرصت چه کردی تا کنون* حال فرصت از کفَت آمد برون *کن وداع با خانمان و زندگی* رَو به عُقبی با چنین شرمندگی *گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.* روح من دست ملَک تقدیم شد *سخت جانم را برون آورد مَلَک* ناله‌ام افتاد در گوش فلک *لاشه ای دیدم زمن در بستر است* چشمهایش بسته و گوشش کر است *صبح شد دیدم عیال و خانمان* آمدند بر بسترم گریه کنان *دخترم می زد به صورت : کای پدر* زود بستی از میان بار سفر *آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست* داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟ *یک نفر آمد لباسم را درید.* آن دگر گفتا که تابوت آورید *غسل میّت دادنم خویشان من* در کفن پیچیده کردند جان من *سوی قبرستان روان کردند مرا* اهل منزل صد فغان کردند مرا *زین پس از آنان سرایم دور بود.* بعد از این‌ها منزل من گور بود *بردَنم در قبر نهادند در لحد* قبر شد منزلگه من تا ابد *خاک را بسیار بر من ریختند.* خود دعایی کرده و بگریختند *آن زمان من بودم و تنگی گور* ظلمتی گسترده بی یک ذره نور *ناگهان آمد صدای گفتگو* دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو *گفت برخیز ای فلان ابن فلان* لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان *اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟* دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟ *سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟* کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟ *مانده بودم در جواب آن دو من* مهر خاموشی مرا بُد بر دهن *رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش* دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش *بی جوابم چون بدیدند آن زمان* برسرم کوبید با گرزی گران *آنچنان گرزی که آتش در گرفت* شعله هایش گور من را بر گرفت *وامصیبت این چه حال است ای خدا* ناگهان آمد به گوشم این ندا 🌴💎🌴 *بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی* عمر جاویدان به خود پنداشتی *حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا* پیروی از نفس و شهوت بود تورا *بر نماز خویش کاهل می‌شدی* روزه می‌آمد تو غافل می‌شدی *دست یاری با شیاطین داشتی* بی خیالی از برِ دین داشتی *غافل از یاد خدا بودی کنون* از عذاب سخت کی آیی برون *در غل و زنجیر کردند پای من* پس نشان دادند به من مأوای من *یک در از دوزخ برایم باز شد.* ناله و درد و فغان آغاز شد. *ضجّه‌ها کردم خدایا الأمان* شعله ای برخاست بند آمد زبان *آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است* دیدم آنجا منزل این جاهل است *آرزو کردم که : ای کاش این زمان* بر بگردم ساعتی را در جهان *تا تن از دوزخ دمی راحت کنم* بی نهایت سجده و طاعت کنم *آرزویم بود این ، اما چه سود* راه برگشتی برای من نبود.😔 *نشرش صدقه جاریه *🌴🕯🌴