💎 #سهراب_سپهری

عمریست دلم بر مرض عشق دچار است ای آنکه نگاهت غزلِ شور بهار است چشمان تو چون مرکز منظومه‌ی شمسی با ذوق نگاه تو زمین رویِ مدار است رخسار تو چون شعرِ پر از واژه‌ی موزون زیباست... به زیبایی اشعار نَزار است گفتند که‌لبخندِ تو چون خوشه‌ی خرماست مارا به بَم و خوشه‌ی خرماش چه کار است گر خلق بپرسند ز لبخند تو گویم لبختد تو مانند ترک رویِ انار است🌱 #علی_جعفری #بداهه 🌴🌼🌴 @Yas8488

حظ اگر بردی ز اشعارم من اما بیشتر شعرهایت دلبرانه ، لیک شبها بیشتر آن‌چنان تسخیر کردی این دل آشفته را میکنم پیدا تو را هرجا و اینجا بیشتر این‌شلوغی‌ها‌کمی‌من را معذب‌کرده است دوستت دارم همیشه...لیک تنها بیشتر چشم‌هایت‌دائماََ مضمون‌اشعار من است می‌دهد آرامشی حتی ز دریا بیشتر خیره برچشمان تو آنگَه که می‌خوانی غزل عاشقانه می‌شوم محوِ تماشا بیشتر باز می‌گویم تورا من دوستَت دارم...ولی بیــــــــــــشتر از روز رفته، لیک فردا بیشتر موی بُگشا و مرا زین بیشتر دیوانه کن می‌بری‌ احساس‌ من‌ را تو به یغما بیشتر گیسوانت را به دست باد دادی نازنین می‌کشیدش باد و می‌کردت تمنا بیشتر ای تمامِ جلوه‌ی زیباییِ این کهکشان می‌کنی جا در دلم‌هر دم خودت را بیشتر🌱 #علی_جعفری #بداهه 🌴🌼🌴 @Yas8488

من به آمار زمین مشکوکم اگر این سطح پر از آدم هاست پس چرا این همه دلها تنهاست .... 🌴🕯🌴 @Yas8488

من به تنهایی میان جمع عادت کرده ام قصه ام را بارها اینجا روایت کرده ام عشق بازی های مردم هم اگر چه دیدنی‌ست هرکجا دیدم دو عاشق را حسادت کرده ام #علی_جعفری #بداهه 🌴🥀🌴 @Yas8488

. من کجایم حضرت دل؟ در قماری باخت باخت؟ محض تاوانت خودم را باختم تنها شدم - حمیدرضا گلشن 🌴🕯🌴 @Yas8488

ما که هر دم در پسِ این باخت‌ها جان داده ایم با دل تنهای خود عمری‌ست تاوان داده ایم آن‌چنان داغِ نبودش سخت می ‌آید مرا تا که رفت او زندگی را نیز پایان داده ایم #علی_جعفری #بداهه 🌴🥀🌴 @Yas8488

عشق می تابد بر این جان پریشان غم مخور روح ما را تازه خواهد کرد باران غم مخور عاقبت لبخند میفهمد که ما هم زنده ایم رنج هامان میرسد روزی به پایان غم مخور آزمون هجر دارد سخت میگیرد به ما سخت میگیرد ولی خواهد شد آسان غم مخور تلخی دلشوره ها را عشق شیرین میکند خواهد آمد لیلیِ چشم انتظاران غم مخور از دهن می افتد این تکرار تلخ تشنگی ابر می بارد بر اندوه بیابان غم مخور میرود از چهره ی تقدیر ، اخم زمهریر بعد ماییم و تماشای بهاران غم مخور صبر کن، طاقت بیاور، صبر عین بندگی ست گوش کن حتی خدا گفته ست: انسان ، غم مخور چشم یعقوب دلت یک روز روشن میشود یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور #پویابیاتی 🌴🕯🌴 @Yas8488

#يازينب گفت بنْویس که آن روح عبادات آمد صلواتی بفرست عمه سادات آمد دست بردم به قلم قافیه ام نام گرفت نام #زینب به لبم خورد و لبم جام گرفت 🌴🌼🌴 @Yas8488

خداوندا دلی دریا به من ده در او عشقی نهنگ آسا به من ده حریفان را بس آمد قطره ای چند بگردان جام و آن دریا به من ده #هوشنگ_ابتهاج 🌴🕯🌴 @Yas8488

‏به گمانم «همدان» دل به کسی باخته است که «علیصدر» چنین در دل خود می‌گرید! ‎ #میثم_بشیری 🌴🕯🌴

گاه باید روئید ، از پسِ آن باران . گاه باید خندید،بر غمی بی‌ پایان ! سهراب سپهری

‌#مولوی 🌴🕯🌴 وانکس که ترا بی‌تو کند، یار تو اوست... #مولانا 🌴🌼🌴

#سلام_امام_زمانم سلام ای عابرتنهای ڪوچه غريبانه ڪجا پا می گذاری 🌴🥀🌴 به چشم هر کسی افتد گذارت به قلبش مهرخودجا می گذاری 🌴🕯🌴 اللهم عجـل لولیـڪ الفـرج #امام_زمان #فاطمیه_سلام_الله_علیها 🌴🌼🌴 @Yas8488

❤️ غزل جدیدی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با عنوان «شرح حال» منتشر شد 🔹️ در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب در فروردین‌ماه ۱۴۰۳، حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد از شعرای برجسته کشور که به تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا غزل منتشر نشده‌ای از سروده‌هایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیار وی قرار دهند. رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصاری‌نژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سروده‌های معظم‌له در اختیار این شاعر قرار گرفت. 📝 هفته‌نامه‌ی «خط حزب‌الله» متن این غزل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به شرح زیر منتشر می‌کند.  📝 «شرح حال» گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم ▫️سیدعلی خامنه‌ای رهبر انقلاب در نوروز امسال و در جریان محفل شعرخوانی شاعران، یک بیت از این غزل را خوانده بودند.

تو کیستی که ز دستت بهار می‌ریزد بهار در قدمت برگ و بار می‌ریزد... ز چشم گرم تو خورشید،نور می‌گیرد چو مِهرِ روی تو بر شام تار می‌ریزد... به زیر پای تو، ای یاس گلشن یاسین نسیم عشق، گل انتظار می‌ریزد.