عمری نکرده ام ولی از درد روزگار
با صد هزار سالگیَم مو نمی زنم
بر شانه های خسته خود تکیه می کنم
اما به شانه احدی رو نمی زنم
#فرزاد_نظافتی
🌴💙🌴
" أنا أخاف الحزن الذي يكلّفني الصمت، لا الحديث. "
"من از غمی می ترسم که به قیمت سکوت تمام می شود، نه حرف زدن."
#لاادری
🌴💙🌴
سلام
صبحتون بخیر
هر روز یک شروع تازه است.
هر صبح که از خواب بیدار میشویم،
اولین روز از باقی عمرمان است.
صبح بخیر
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
از این بخت به خواب رفته دلتنگ هستم؛ آیا میشود که یک سحرخیز بیداردل در هنگام نماز صبح در حق من دعایی بکند تا بخت خفته من بیدار شود.
یکی درد یکی درمان پسنده
یکی وسل یکی هجران پسنده
من از درمان درد وسل سامان پسندم ان چه را جانان پسنده
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟
آن کَس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست؟
.
بگیر از من این هر دو فرمانده را
«دل عاشق» و «عقل درمانده» را
اگر عشق با ماست، این عقل چیست؟
بڪُش! هم پدر هم پدرخوانده را...
#فاضل_نظری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم خوش است به این که دو چشم تر دارم
عجیب حال و هوای نجف به سر دارم
🔆 ٢٢ روز مانده تا عیداللهالاکبر، عید غدیر خم ...
#مبلغ_غدیر_باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_حیــــــدر
این که با آمدنت کعبه ترک بر دارد
سر عشق است که هر میکده در سر دارد
🌴💙🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شاه_نجف
ڪوچڪترین حماسهے او جنگ خیبر است
چشمان او تجسم صحراے محشر است
#روزشمار_غدیر
🌴💙🌴
این وجه اشتراک برایم غنیمت است
این وجه مشترک که خدایم خدای توست
'شايد جهان جهنم دنيای ديگريست'
اما بهشت قسمتی از شانه های توست
#علی_صفری
🌴💙🌴
دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است
دل بریدن، گاه تنها راه عاشق ماندن است...
فاضل نظری
هیچ کس مینپسندم که به جای تو بود
به وفای تو که گر خشت زنند از گل من
همچنان در دل من مهر و وفای تو بود
غایت آنست که ما در سر کار تو رویم
مرگ ما باک نباشد چو بقای تو بود
من پروانه صفت پیش تو ای شمع چگل
گر بسوزم گنه من نه خطای تو بود
از خٖویش گریزانم و سوی تو شتابان
بـا اینهمه راهـی بـه وصـال تو نـدارم
#شفیعی_کدکنی
من حادثه بر دوشم من عشق نمی دانم در هیچ تمامم کن تا زنده شود جانم ای واژه ی بی معنی رویایی بی تعبیر آغازترین پایان آزادترین تقدیر من را تو به خود خواندی