eitaa logo
کافه شعر و ادب
755 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
3 فایل
خوش آمدید بزرگواران کپی آزاد اگه دوست داشتی یه صلوات هم بفرست خادم @Yasamanha لینک کانالتون @Yas8488
مشاهده در ایتا
دانلود
3.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙🌟 دوش وقت از غصه نجاتم دادند وَاندر آن ظلمتِ شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلّی صفاتم دادند چه مبارک بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بعد از این روی من و آینهء وصف جمال که در آن جا خبر از جلوهء ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند همت و انفاس بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌ هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند وانکه این کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده ی انکار بماند هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد که حدیثش همه جا بر در و دیوار بماند به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
‌ هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند وانکه این کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده ی انکار بماند هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد که حدیثش همه جا بر در و دیوار بماند به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد آر مدد خواهی چراغ دل برافروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی شیرازی
صنما با غم عشق تو چہ تدبیر ڪنم تا بہ ڪے در غم تو نالہ شبگیر ڪنم دل دیوانہ از آن شد ڪہ نصیحت شنود مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر ڪنم آن چہ در مدت هجر تو ڪشیدم هیهات در یڪے نامہ محال است ڪہ تحریر ڪنم با سر زلف تو مجموع پریشانے خود ڪو مجالے ڪہ سراسر همہ تقریر ڪنم آن زمان ڪارزوے دیدن جانم باشد در نظر نقش رخ خوب تو تصویر ڪنم گر بدانم ڪہ وصال تو بدین دست دهد دین و دل را همہ دربازم و توفیر ڪنم دور شو از برم اے واعظ و بیهوده مگوے من نہ آنم ڪہ دگر گوش بہ تزویر ڪنم نیست امید صلاحے ز فساد حافظ چون ڪہ تقدیر چنین است چہ تدبیر ڪنم
صنما با غم عشق تو چہ تدبیر ڪنم تا بہ ڪے در غم تو نالہ شبگیر ڪنم دل دیوانہ از آن شد ڪہ نصیحت شنود مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر ڪنم آن چہ در مدت هجر تو ڪشیدم هیهات در یڪے نامہ محال است ڪہ تحریر ڪنم با سر زلف تو مجموع پریشانے خود ڪو مجالے ڪہ سراسر همہ تقریر ڪنم آن زمان ڪارزوے دیدن جانم باشد در نظر نقش رخ خوب تو تصویر ڪنم گر بدانم ڪہ وصال تو بدین دست دهد دین و دل را همہ دربازم و توفیر ڪنم دور شو از برم اے واعظ و بیهوده مگوے من نہ آنم ڪہ دگر گوش بہ تزویر ڪنم نیست امید صلاحے ز فساد حافظ چون ڪہ تقدیر چنین است چہ تدبیر ڪنم
عقل دیوانه شد آن سلسله‌ی مشکین کو دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست 🌿
‌ هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند وانکه این کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده ی انکار بماند هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد که حدیثش همه جا بر در و دیوار بماند به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
سینه مالامال درد است دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
عقل دیوانه شد آن سلسله‌ی مشکین کو دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست 🌿
گفتیم که عقل از همه کاری به درآید بیچاره فروماند چو عشقش به سر افتاد
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یارب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم 🌴🥀🌴 @Yas8488