هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«جمعه»♡
واسا رد نکن حرف مهم دارمم😑✨
ی چنل آوردم مخصوص دخترای خوبمون هوهو🧘🏼♀✨
توش کلی چیزای::🌝☁️
#مذهبی🙇🏻♀✨
#عاشقانه❤️✨
#رمان🌎✨
#داستانک🌪✨
#شهیدانه🕴🏻✨
#انگیزشی👒✨
#تلنگرانه🔥✨
#استیکر☁️✨
#دخترونه🥣✨
و ڪݪۍ مطاڶب نابہ دیگہ🦋✨
دخیا تازه خبر خوببب ورود پسرا ممنوعه🧚🏻♀✨
https://eitaa.com/joinchat/2981232797C3d5ff4450c
بدو عضو شو تا از دستت نرفتههه🏃🏼♀✨
📚 #داستانک
🔴مردى خدمت امام حسين ع آمد و عرض كرد: من مردى گنهكارم و قدرت #ترک_گناه ندارم. مرا موعظه اى كن.
سيدالشهدا عليه السلام فرمود: پنج كار انجام بده و هر چه مىخواهى #گناه كن:
🍃اوّل: رزق و روزى #خدا را نخور، هر چه مى خواهى گناه كن.😭
🍃دوم: از ولايت و قلمرو حكومت خدا بيرون برو، هر چه مىخواهى گناه كن.😭
🍃سوم: جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه مىخواهى گناه كن.😭
🍃چهارم: وقتى فرشته #مرگ (عزرائيل) براى قبض روح تو مىآيد، او را از خودت دور ساز، هر چه مىخواهى گناه كن.😭
🍃پنجم: وقتى مالك دوزخ تو را وارد #جهنّم مىكند، اگر مىتوانى وارد نشو، و هر چه مىخواهى گناه كن.😭
📚«بحارالانوار، ج 75، ص 126»
انتـشاربدونلینک : آزاد✅
┄┅𑁍•••❦︎•••𑁍┅┄
@mahdavieat313
#داستانک
✍روزی در یک مجلس فردی از مردی بدی می گفت و ناسزا بارش می کرد پسر آن مرد در مجلس حضور داشت و می شنید. پسربسیار ناراحت شد و مجلس را ترک کرد.
خدمت پدر رسید و با ناراحتی شنیدهها را برای پدر گفت. پدر از جا بلند شد و رفت و بعد از کمی وقت برگشت.
🔹زیر بغل پدر یک فرش ابریشمی گرانقیمت بود. پدر دستی به شانه ی پسرش زد و گفت برای تو مأموریتی دارم برو این هدیه را نزد همان شخص ببر و از او تقدیر و تشکر کن...
پسر متعجب و حیران امر پدر را اطاعت کرد و نزد آن شخص رفت و هدیه را تقدیم کرد و از او تشکر کرد مرد شرمنده شد و هیچ نگفت.
🔸پسر برگشت نزد پدر گفت پدر جان امرتون رو اجرا کردم اما متحیرم چرا شما به جای این که عصبانی و ناراحت بشوید از او تقدیر و تشکر کردید .
پدر لبخندی زد و گفت ؛
پسرم امروز این شخص با چندین کلمه حاصل ساعتها عبادتش را به حساب من جاری کرد و مرا خشنود ساخت.
🔹آیا من نباید بابت این همه نیکی او تشکر کنم؟!!!
🚨عاقلان را اشارتی کافیست....