#خاطرات_شهدا
#شهیدانه
برای شادی روح شهدای غواص صلوات✨
کسانی که مظلومانه و دست و پا بَسته،
زنده به گور شدن..
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
هر روز میدیدم یوسف گوشهای از سنگر نشسته و نامه مینویسد. با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
یک روز هنگام برگشتن از فاو گفتم: یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد؛ نامه را از جیبش درآورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت!
چشمانش پُر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم، کسی را ندارم که..💔🌊
+ شادی روح شهید غواص یوسف قربانی صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
یه روز عصر که با موتور میرفت، رسید به چراغ قرمز، ترمز زد و ایستاد.
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد روی جَک و رفت بالای موتور و فریاد زد:
اللّٰه اکبر و اللّٰه اکـــبـر...
اشهد ان لا اله الا اللّٰه...
نه وقت اذانِ ظهر بود، نه اذانِ مغرب!
هرکی آقا مجید رو نمیشناخت غش غش میخندید و مَتَلَک مینداخت، و هر کی هم میشناخت، مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شده؟
قاطی کرده چرا؟
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن؛ آشناها اومدن و گفتن آقااا مجید؟
حالتون خوب بود که!
چطور شد یهو؟
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بیحجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن!
دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه، به خودم گفتم چی کار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه؟ دیدم این بهترین کاره😂😅
+ شادی روح شهید مجید زینالدین صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
شهید عبدالحسین کیانی، قصاب بود و به خاطر خوش انصافی، او را «جوانمرد قصاب» صدا میکردند.
عبدالحسین بدون قید و شرط پول قرض میداد. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، دریغ نمیکرد.
وقتی میفهمید مشتری فقیر است، نمیگذاشت به جز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید، مقداری گوشت میپیچید توی کاغذ و میداد دستش.
کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس میزد که نیازمند باشد، دو برابر پولش، گوشت میداد.
گاهی برای این که بقیه مشتریها متوجه نشوند، وانمود میکرد که پول گرفته است.
گاهی هم پول را میگرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره برمیگرداند به مشتری.
گاهی هم پول را میگرفت و دستش را میبرد سمت دخل و دوباره همان پول را میداد دست مشتری و میگفت: بفرما مابقی پولت.
هر زمان که از او میپرسیدند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟
میگفت: الحمدلله؛ ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد.🍃
آن موقعی که امام خمینی(ره) سفارش کرد بروید به جبهه تا جوانها خسته نشوند؛ گفت: من هم باید برای عملیاتهای اصلی بروم.
او با وجود هشت فرزند و کار زیاد در دامداری و مغازه قصابی، همه را رها کرد و به جبهه رفت.
قبل از انقلاب چندین بار توسط ساواک دستگیر و شدیدا شکنجه شد.
و درنهایت در عملیات فتحالمبین پس از اصابت دوازده گلوله، شهید و به «حمزه سیدالشهدای دزفول» معروف شد.
+ شادی روح شهید عبدالحسین کیانی صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
آن روز به مسجد نرسیده بود؛ برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش.
داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم؛ حالت عجیبی داشت، انگار خدا در مقابلش ایستاده بود! طوری حمد و سوره میخواند مثل اینکه خدا را میبیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا میکرد.
بعدها در مورد نحوهی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم، جز برای خدا. نمازمون رو سریع میخونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم! اما یادمون میره اونی که به وقتها برکت میده، فقط خودِ خداست.🍃🌸
+ شادی روح شهید علیرضا کریمی صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
عباس خیلی اهل هیأت و مسجد بود؛ از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهلبیت استفاده میکرد.
او میگفت: زنده بودنِ من، ماه صفر است. بیشتر وقتها به یاد امام حسین(علیهالسلام) روضه میخواند و سینه میزد..
چندان موافق محیط دانشگاه نبود و دوست داشت به حوزه برود و همیشه کتب عربی و حوزه را میخواند.
او دائم با وضو بود و مراقب رفتارش با دیگران بخصوص نامحرمان بود.
هیچ گاه اخم نمیکرد و بسیار با اخلاق و با تقوا بود.
در امور دینی، فقهی، سیاست و مسائل دیگر، بسیار مطلع بود؛ چرا که با مطالعه بسیارِ خود، تلاش میکرد معلومات خود را بالا ببرد.
آرام و خاموش کارهایش را میکرد و هیچ گاه خود را مطرح نمیکرد.
اخلاق و رفتارش همیشه زبانزد خاص و عام بود.✨
+ شادی روح شهید عباس آسمیه صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
لحظهای قبل از شهادت ازش پرسیدن زندهای؟
جواب داد هنوز نه، نفس میکِشم..✨
+ برای شادی روح شهید آوینی صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
ازش پرسیدم چجوری اومدی اینجا؟
گفت با التماس.
گفتم چجوری گلوله رو بلند میکنی؟
گفت با التماس.
گفتم میدونی آدم چجوری شهید میشه؟
با لبخند گفت با التماس :)
+ شادی روح شهید مرحمت بالازاده صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
شهید روح اللّٰه عجمیان یه لباس رزمی رو خیلی دوست داشت و به من گفت: بریم باهم بخریم.
داشتیم میرفتیم برای خریدِ اون لباس، که یک دفعه شهید عجمیان گفت: استاد، نگهدار.
من ترمز کردم و او سریع پیاده شد؛ دیدم به سرعت به سمت خانمی رفت که داشت جا نوشابهها رو جمع میکرد.
شهیدِ عزیز، پولی رو که برای تهیه لباس آماده کرده بود، به اون خانم داد و وقتی برگشت گفت: استاد این واجبتر بود.🙂❤️
+ شادی روح همه شهدا صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
همیشہ با مَحاسن شانه کشیده و لباسهای تمیز و مرتب در اجتماع حاضر میشد و میگفت: این فکر غلط است که ما نباید آراستگیِ ظاهر داشته ݕاشیم!
حزب الهی ݕودن یعنی نظم و انضباطِ باطن و ظاهر.
+ شادی روح شهید عبدالمهدی مغفوری صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا
صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش میخونه:
«شمعِ شبهای دوعیجی میشدیم»
میدونید یعنی چی؟
عراق تو منطقه دوعیجی بمبِ فسفری مینداخت.
فسفر وقتی با اکسیژنِ هوا ترکیب بشه، شعلهور میشه.
رزمندهها که زیر این بمبها گیر میکردن، فسفر به تنشون میچسبید و با هیچ وسیلهای دیگه خاموش نمیشد!
و اونا میسوختن و میسوختن و میسوختن..
صبح، باد، خاکسترهاشون رو با خودش میبرد💔
+ شادی روح همه شهدا صلوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186
#شهیدانه
🇮🇷#خـاطـرات_شــهـدا🌷
◈کـــار را بـرای خـــدا انــجــام بـــدهـیـــد.
همیشه کلام شهید به همرزمان این بود کار را برای خدا انجام بدهید برای خدا جار میزد خدا هم برایش خوب دارد
در اوج گمنامی در سطح شهر زاهدان. زابل ،ساری پیکر مطهر است تشییع شد جوانان را در این سه شهر دیدم که مشتاقانه و برادرانه برایش اشک می ریختند
که شاید حتی شهید آنها را نمی شناخت .
یکی از این جوانان در شهر ساری که فهمید من از همکاران زاهدانی این شهید هستم
گفت من اصلاً شهید مهران شوری زاده را ندیدم و نمیشناختم
اما مظلومیت جذبه ی این شهید، من را مجذوب به خودش کرد و من ایشان ارادتمند شدم...
گمنامی گمنامان که خوشنامی آنها زبانزد شد
✿شهید مهران شوری زاده
شـادی روح پــاکــش صــلـــوات
https://eitaa.com/Yavran_HazratMahdi_Ajalalah186