💚❤️💚❤️
✍تشنهء #عشق
«من در تمام عمرم هرجا که رفتم، آدم هایی را دیدم که در پی تصاحب چیزهای نو هستند، تصاحب ماشین نو، تصاحب یک ملک جدید، تصاحب اسباب بازی جدید.
بعد هم دوست دارند به همه بگویند می دانی به تازگی چی خریده ام؟ میدانی تازگی ها چی خریده ام؟
می دانی تفسیر من از اینها چطور بوده است؟
اینها در اصل تشنهء #عشق بوده اند، ولی به جای #عشق، اینها را جایگزین کرده اند. 💚@yazeynb💚
آنها اشیا بی جان را به جان پذیرفته اند و انتظار محبّت از آنها دارند؛ امّا فایده ای ندارد. شما نمی توانید موادّ بی جان را جایگزین #عشق کنید، جایگزین عطوفت، لطافت یا حسّ دوستی کنید...!!»❤️👍
💚@yazeynb💚
📚سه شنبه ها با موری
#میچ_آلبوم🌸
#همراهان عزیزم!
شبتان مملوّ از #عشق الهی و معنویّت!❤️🌙✌️
#محتاج_دعا..
💚@yazeynb💚
@yazeynb
✍«اسمش عبدالمطلّب اکبری بود.
زمان جنگ توی محلّ ما مکانیکی میکرد و چون کرولال بود، خیلیا مسخرهش میکردن.
یه روز رفتیم سر قبر پسرعموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“.
@yazeynb
عبدالمطلّب کنار قبر پسرعموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت: ”شهید عبدالمطلّب اکبری“!
ما هم خندیدیم و مسخرهش کردیم!
هیچی نگفت، فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشتهش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت...
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش.
۱۰روز بعد شهید شد وپیکرش رو آوردن.
جالب اینجا بود که دقیقاً جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و مسخرهش کردیم!
@yazeynb
وصیت نامهش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود:
@yazeynb
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
یک عمر همه به من میخندیدن!
یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبّت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخرهم کردن!
یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
امّا مردم! ما رفتیم. بدونید هر روز با آقام امام زمان(عجّ) حرف میزدم.
آقا خودش گفت: تو شهید میشی...»😭
@yazeynb
شادی روح همهءشهدا، بخصوص #شهید_عبدالمطلب_اکبری
صلوات!🌹
#صبحتون شهدایی...❤️
@yazeynb
#محتاج_دعا...