eitaa logo
کانال مدافع حرم خانم زینب حاج قاسم سلیمانی
1.8هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
23.8هزار ویدیو
118 فایل
#شهادت_سردار_سپهبد_قاسم_سلیمانی 😢😢😢😢😢 آهنگ: (یاران چه غریبانه رفتند از این خانه) سر لشڪرِ ایرانی سردارِ سلیمانی هم عاشق قرآن و هم ڪشته قرآنی رفتی و وقارم رفت بر عشق عیارم رفت هم یار ولایت هم سردار دیارم رفت ای یار خداحافظ سردار خداحافظ😢😢😢😢
مشاهده در ایتا
دانلود
💠✨ 🌙 روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی می‌کرد. 🏇 شیخ در مزرعه کار می‌کرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت: 🌙 در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم. شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت، با پیک برود. 💚@yazeynb💚 🌙 شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت. ❗️پسر آن متوفی، شاگرد طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت: 🌙 ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی!!! 🌙 کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید، داستان چیست❓ 💚@yazeynb💚 🌙 شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خرید و به من بدهکار است و من از این‌که او با دیدن من از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم. 💚@yazeynb💚 🌙 ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت مرا به پو‌ل‌پرستی هم متهم کرد. من به‌جای گناه او شرمنده شدم. و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه می‌کشد که ما گناه می‌کنیم ولی او شرمش می‌شود، آبروی ما را بریزد. بلکه به‌جای عذر‌خواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم می‌گشاییم... 💚@yazeynb💚 🌙 گویند شیخ این راز به هیچ‌کس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد. ❖ کرم بین و لطف خداوندگار ❖ گنه بنده کرده است و او شرمسار 💚@yazeynb💚
✨﷽✨ @yazeynb ✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه می‌گذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی می‌خواست آب بکشد و نمی‌توانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کرده‌ای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسول‌الله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید. @yazeynb پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آورده‌ای؟ گفت: مردی خوش‌روی، شیرین‌کلام، خوش‌اخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او @yazeynb ایمان آورده‌ای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدم‌های مبارکش افتاد. گریه می‌کرد و معذرت می‌خواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: 📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم) و تو اخلاق عظیم و برجسته‌اى دارى. @yazeynb 📚قصص‌الروایات
کانال مدافع حرم خانم زینب حاج قاسم سلیمانی
💠@yazeynb💠 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِی
💠@yazeynb💠 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃 ✨﷽✨ ✍️ در زمان دبستان ناظمی داشتیم که گاهی برخی را که تنبیه می‌کرد، به آن‌ها فرصت عذرخواهی نمی‌داد و می‌گفت برو و خودت را اصلاح کن. انسان بسیار شریفی بود ولی حکمت این کارش همیشه برای من جای سوال بود. بعدها که بزرگ‌تر شدم روزی در اتوبوس همسفر شدیم، علت را جویا شدم دلیل بسیار خوبی گفت، گفت:وقتی کسی چندین بار خطایی می‌کرد و تذکر مرا گوش نمی‌داد، تنبیه‌اش می‌کردم. چون این‌بار قصدم نبخشیدن او به‌خاطر اشتباهش بود و می‌دانستم وقتی برای عذرخواهی پیش من بیاید، اشک در چشمانش حلقه خواهد زد، من هرگز نمی‌توانستم کسی که به‌خاطر خطایش گریه می‌کند را نبخشم، پس چاره‌ای جز صحبت نکردن با او نداشتم. 🕊 یکی از نا‌م‌های حضرت حق ❀یا راحم العبرات❀ است. یعنی کسی که بر اشک چشم، رحم می‌کند. حتی در حدیثی از نبی اکرم (ص) داریم که می‌فرماید، دوست وظیفه دارد بر اشک چشم دوست رحم کند. 🌻پس نتیجه می‌شود گرفت، خداوند نیز یا بنده را به درگاهش راه نمی‌دهد و اگر راه داد و قطره اشکی بر چشم اوجاری ساخت بی‌گمان بر آن اشک رحم می‌کند و او را می‌بخشد. دعای او را مستجاب و توبه او را می‌پذیرد.🌻 از خودمان قیاس کنیم، مثال کسی برای طلب بخشش پیش ما آمده است و ما او را به حضور بپذیریم و حرفش را بشنویم و درخواستش را گوش کنیم و اشک چشمانش را ببینیم و آخر کار بگوییم، حرف‌هایت را شنیدیم و اشک‌هایت را دیدیم، بخشیدن شما ممکن نیست بروید!!!! آیا این کار با انسانیت منطبق است؟؟؟ قطعا چنین نیست. پس وقتی ما انسانیم و نمی‌توانیم قیاس کنیم، آیا خدای ما با آن همه رحمت با ما چنین می کند؟؟ قطع یقین پاسخ منفی است. یا اَرحَمَ الرّاحِمین