eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نه فاتح و نه سپهبد، نه ذوالفقار و نه سردار برای نـام تـو تنـها و حالا تــو رفته ای که بی مــا تنها سفر کنی ما مانده‌ایم که بی تـو شـــب‌ها سحــر کنیم ‌‌‎.... ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم منتشر شده در مجازی به عنوان خودکشی اسب شمر! که بگفته صاحبش بخاطر اینکه در تعزیه خوانی مانند گذشته اسب امام حسین علیه‌السلام نبود و نقش اسب دشمن را داشت خودکشی کرد ! ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
ارباب من ؛ چند روزى ست از عاشورا ميگذرد اما به راستى حرارتى كه از داغ تو در دلمان افتاده، هرگز خاموش شدنى نيست بناست كه اين محبت بجوشد تا ابد... حتى اگر هزاران سال بگذرد.... ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
Nariman.Panahi.Esmeto.Bordam.Zire.Baroon.mp3
5.63M
🎤 : کربلایی نریمان پناهی اسمتو بردم زیر بارون بارون گریه کرد تربت گذاشتم لای قرآن قرآن گریه کرد اسمتو بردم زیر بارون بارون گریه کرد تربت گذاشتم لای قرآن قرآن گریه کرد ذوالجناح از میدان اومد سر میکوبید زمین مصیبتت از بس سنگینه حیوان گریه کرد صدای هل من معینت اومد اصغر گریه کرد 🏴🏴🏴🏴🏴 از روی تل زینبیه خواهر گریه کرد عده ای بی نصیب از گودال رفتن خیمه ها پنجه ها اومد سوی زن ها معجر گریه کرد به یاد لب های خشک تو دجله گریه کرد کتیبه ها و پرچم ها و حجله گریه کرد ظهر عاشورا زیر تیر ها خوندی تو نماز آخرین سجده ات گودال بود قبله گریه کرد افتادی لب تشنه رو خاک ها دعوا شد سرت.. 🏴🏴🏴🏴🏴 هجوم آوردن با نیزه ها دور پیکرت با حال و روز مظلوم تو بین قتلگاه کل میکشیدن پیش چشم زینب خواهرت تو رو حرومی های کوفه تشنه کشتنت بی کس و تنها بین گودال گیر آوردنت برای غارت ریختن روی جسم اطهرت رحمی نکردن حتی به اون کهنه پیرهنت زینب اومد بین گودال و شد حالش خراب! نیزه شکسته ها رو جمع کرد با قلبی کباب! ۱۹۵۰تیر خوردی بی امان! غرق به خون افتاده بودی زیر آفتاب! اسمتو بردم زیر بارون بارون گریه کرد! تربت گذاشتم لای قرآن قرآن گریه کرد! اسمتو بردم زیر بارون بارون گریه کرد! تربت گذاشتم لای قرآن قرآن گریه کرد!😭 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🏴🌹 کردوس بن زهیر تغلبی کُرْدُوس بن زُهیر بن حرث تغلبی(شهادت ۶۱ق) از اصحاب امام علی و شهدای کربلا. کردوس از سپاهیان امام علی در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان بود. او در واقعه کربلا به همراه برادرانش قاسط و مقسط خود را شبانه به کاروان امام حسین رساند و در روز عاشورا به شهادت رسید. 👇👇
🌴 #یازینب...
🏴🌹#زندگینامه_کردوس_بن_زهیر_تغلبی کردوس بن زهیر تغلبی کُرْدُوس بن زُهیر بن حرث تغلبی(شهادت ۶۱ق) از
کردوس بن زهیر بن حرث تغلبی، منسوب به قبیله تغلب بود، از این رو در کتاب ابصار العین نام او در شمار شهدای تغلبی آمده است. در وقعة صفین نیز از وی با عنوان «پسر رئیسِ قبیله تغلب» یاد شده است. نام‌های دیگری همچون کرش و کردوش برای او ذکر شده، همچنین پدرش را «عبدالله بن زهیر» نیز گفته‌اند. حضور در جمل، صفین و نهروان به گفته محمد بن طاهر سماوی (۱۲۹۲-۱۳۷۰ق) در کتاب ابصار العین، کردوس از سپاهیان امام علی در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان بوده، از این رو از او در جنگ‌ها به ویژه صفین سخن به میان آمده است.همچنین سماوی وی را از اصحاب امام حسن نیز دانسته است. کردوس در کوفه زندگی می‌کرد، پس از ورود امام حسین به کربلا، به همراه برادرانش قاسط و مقسط شبانه به سپاه او پیوست و در روز عاشورا به شهادت رسید. در زیارت الشهدا، از او و برادرش قاسط با عبارت «السلام علی قاسط و کردوس إبنی زهیر التغلبیین»» به عنوان شهدای کربلا یاد شده است. ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
همیشه می‌گفت: نماز رو ول کن خدا رو بچسب..! وقتی از او پرسیدم که چرا این را می‌گوید خندید و دستی به شانه‌ام زد و گفت: داداش..! یعنی اینکه توی نمازت باید به دنبال خدا باشی و فقط خدا رو ببینی..❤️ 🌷🕊 🏴🌹۶ عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃 غیر از شه خراسان از ما کسی رضا نیست پر میزنم به مشهد هر روز ساعت بیست ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
شہید هادے باغبانے (به نقل از مادر): رعایت حجاب، تشویق به دینداری و تقویت ایمان یکی از سفارش‌های فرزندم بوده است Martyr Hade Baghbaneh (quoted by his mother): Observing hijab, encouraging religiosity and strengthening faith has been one of my son's recommendations 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ ولادت ... @yazinb3
رضوانه کودکی سه ساله بود. عکس‌های پدر را که در کوی‌ و برزن می‌دید، وی را نشان می‌داد و می‌گفت «مامان! بابا قهرمان شده! نگاه کن! حتما به او قرآن هدیه می‌دهند!» دخترک سه ساله من آن روز‌ها مفهوم شهادت را متوجه نمی‌شد. رضوانه وابستگی بسیاری به هادی داشت، به همین دلیل خیلی بهانه پدر را می‌گرفت. دائم تلفن را برمی‌داشت و اصرار می‌کرد با پدرش تماس بگیرم؛ چراکه پدر و دختر هیچ‌گاه حرف‌هایشان تمامی نداشت، حتی در ماموریت‌ها هرگاه تماس می‌گرفت، ابتدا ۱۰ دقیقه با رضوانه صحبت می‌کرد، سپس دخترک تلفن را به من می‌داد. هیچ‌گاه آخرین ماموریتی که هادی برگشت را، فراموش نمی‌کنم. رضوانه تا نیمه‌های شب در انتظار بازگشت پدر بیدار ماند. صبح زود روز بعد، با کو‌چک‌ترین صدا بیدار شد و اجازه نداد هادی تنها به سرکار برود. دختر کوچولوی ما اصرار می‌کرد، «بابا! دیگر نباید از من دور شوی! هرجا بروی باید من را هم ببری!» و او مجبور شد با رضوانه به محل کار برود. سه ماه پس از شهادت پدر، تصمیم گرفتم با رضوانه صحبت کنم. به او توضیح دادم که «پدرش برای چه و کجا رفته است.» به او گفتم «بابایی دیگر نمی‌تواند پیش ما بیاید و اگر بخواهی او را ببینی، فقط در خواب و رویا می‌توانی.» یقین دارم خداوند پس از شهادت به فرزندان شهدا، شعور و فهم خاصی عطا می‌کند که بچه‌ها راحت چنین شرایط دشواری را بپذیرند؛ اما با تمام این پذیرش‌ها گاهی هم بی‌قراری می‌کنند.  رضوانه کودکی درون‌گراست. وی در مقطع کوتاهی اصلا علاقه‌ای نداشت، حتی تصاویر پدر را ببیند و یا از او بشنود. او با بغض می‌گفت «اگر من را دوست داشت، هیچگاه تنهایم نمی‌گذاشت و نمی‌رفت!» گاهی عکس بابا را به همراه دستمال کاغذی برمی‌دارد و به اتاق می‌رود و می‌گوید «کسی وارد نشود!» و پس از گذشت دقایقی با صورتی خیس و عکسی درآغوش گرفته، از اتاق خارج می‌شود. گاهی در مدرسه دوستانش او را اذیت می‌کنند و از بابا و نبودن‌هایش می‌پرسند. رضوانه نیز همچون ابر بهاری، گریان به خانه برمی‌گردد. بهانه‌گیری‌هایش سبب می‌شود بتوانم با او حرف بزنم تا بغضش باز شود و واقعیت را برای من توضیح دهد. defapress.ir 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ تولد ... @yazinb3
بسم رب الحسین « علیه السلام» هادی در تاریخ ۱۳۶۲/۶/۱۵ در روستای داربدین شهرستان بابلسر به دنیا آمد... علاقه به خصوصی به مستند سازی داشت و در حوزه هنری روایت فتح سابقه فعالیت داشت... نبرد داعش علیه اسلام که آغاز شد ؛ هادی باغبانی و گروهی از دوستانش عزمشان را بر این جزم کرده اند، که دَرَّندگی حیوان هایی انسان نما را، به تصویر بکشند... در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۸ در شهر دمشق توسط نیروهای تکفیری جبهه النـصره مقام والای شهادت را از آن خود کرد... هنگامی که به شهادت رسید ؛ دختری سه ساله داشت به نام رضوانه خانم.... دختری که مرا به روضه شب سوم محــرم برد: روی قبرم بِنویسید عمّه با خطِّ درشت غصّه ی یتیمی و دوری بابا من و کشت شادی روح شهید بزرگوار هادی باغبانی صَــلَـوٰاتـــ به قلم 🖋:sh.g 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ تولد ... @yazinb3
شهید هادی باغبانی، خبرنگار و مستندسازی بود که از ابتدای نبرد سوریه به همراه یک گروه از مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفی‌ها و تکفیری‌ها در این کشور حضور پیدا کرده بود، در تاریخ ۲۸ مرداد ۹۲، در آخرین جنایت گروه‌های تروریستی مخالفان حکومت بشار در درگیری‌های مناطق حاشیه‌ای دمشق توسط تروریست‌های تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید هادی باغبانی ابتدا در تاریخ ۳۰ مرداد ۹۲، در محل سکونت سابق وی در محله حکیمیه تهران و سپس در تاریخ ۳۱ مرداد سال ۹۲، در زادگاه وی، شهرستان بابلسر و با حضور گسترده و حماسی امت حزب‌الله تشییع و در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) این شهرستان به خاک سپرده شد. در مراسم تشییع پیکر این شهید فرهنگی، تعدادی از مسئولان ارشد استانی، نظامی، خانواده‌های شهدا و ایثارگران و اقشار مختلف مردم حضور داشتند.   Martyr Hadi Baghbani Hadi Baghbani was born in ۱۹۸۳ in Darbedin Village in Bahnamir County in Babolsar city, Mazandaran province, North of Iran. He was the third child of the family. His father worked for raol road. So, he lived in different cities such as Bandar Turkmen and Firozkuh, He entered the technical university of Karaj city, but changed his course and went to Avicenna University in Tehran. He was fund of artistic works and making documentary films. He used to cooperate with TV on producing documentary films about Iraqi imposed war against Iran. He went to Syria to make a documentary film about the war-torn situation of the people in that country. But he was martyred by the rebel fighters of Jahad el-Nosrah around Damascus, the capital city of Syria. mazandaran.irib.ir 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ تولد ... @yazinb3
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 برزخ زوار امام حسين علیه السلام يكى از علماء نجف اشرف كه يك شخصيت علميست مقيد بود هر هفته روزهاى پنجشنبه كه حوزه تعطيل مى‌شد صبح كه نماز مى‌خواند پياده از راه خانه كه يك راه كويرى بود تقريبا سيزده فرسخ مى‌آمد كربلا براى زيارت حضرت سيدالشهداء علیه السلام و بعد برمى‌گشت. به او گفتند: آقا شما ديگر پير شده‌ايد ناتوان گرديده‌ايد سرما گرما حركت مى‌كنيد مى‌رويد كربلا، آخر آن هم پياده پس سواره برويد زيرا براى شما زحمت است. ايشان فرمودند: واقعش آن وقتى كه چيزى نديده بودم مى‌رفتم حالا كه چيز‌ها هم ديدم نروم... گفتند: چه ديدى؟ فرمود: 【يك سال تابستان هوا خيلى گرم بود نماز صبح را خواندم رسم اين بود يك مقدار غذا يك كوزه آب يك عصا آن هم آن غذا را مى‌بستم توى بسته‌اى با كوزه آب مى‌گذاشتم سر عصا و عصا را مى‌انداختم سر شانه و راه مى‌افتادم. قدرى كه از نجف بيرون آمدم در آن هواى قلب الاثر تشنه شدم، گفتم: از اين آبها بخورم اما حيفم آمد ديدم يك كوزه آب بيشتر نيست به راه افتادم هوا خيلى گرم بود يك مقدار ديگر راه آمدم كم كم آفتاب بالاى سرم آمد ديدم ديگر نمى‌توانم تحمل كنم گفتم: مقدارى از اين آبها بخورم عصا را برگرداندم كوزه را برداشتم نگاه كردم ديدم تمام آبها بخار شده رفته هوا يك قطره آب توى كوزه نيست واى من تشنه وسط بيابان... ديگر نفهميدم چه شد چشمهايم سياهى رفت خوردم زمين از هوش رفتم. در چه حالى بودم نمى‌دانم، يك وقت ديدم نسيم خنكى به صورتم خورد چشمهايم را باز كردم ديدم باغ و گلستان درختها نهرهاى جارى... بَه چقدر عالى اينجا كجاست اين درختها چيه اين نهرهاى جارى چيه اين آدمهاى خوشرو وزيبا و تو دل بُرو كيا هستند. از جاى خودم بلند شدم كوزه هم دستم بود ولى خشك و آب داخل آن نبود آمدم به اين آقايانى كه تشريف داشتند گفتم: آقا اينجا كجاست من بين نجف و كربلا اين تشكيلات را نديده بودم؟ گفتند: حالا آب را بخور چون تشنه هستى كوزه ات را هم پركن چون به دردت مى خورد بعد ما به شما مى‌گوئيم كجا هستى وقتى از آب خوردم ديدم عجب آبى اين چه آبى است!؟ چقدر لذيذ چقدر عالى كوزه‌ام را پر كردم سر حال شده آمدم جلو. گفتم: خوب آقايان اينجا كجاست؟ گفتند: اينجا عالم برزخ زوار قبر آقا امام حسين علیه السلام است يعنى آنهائى كه حساب با امام حسين علیه السلام باز كردند عالم برزخ ايشان اينجاست. يك وقت ديدم باد گرم به صورتم مى‌خورد چشمهايم را باز كردم ديدم همان وسط صحراى نجف است هيچ اثرى از آن درختها و باغها نيست و فقط آنچه كه هست كوزه پر از آب است اما از آن آبها...】 گفت: حالا منى كه به چشمم اين چيزها را ديده حالا ديگر زيارت آقايم امام حسين علیه السلام را ترك كنم. اى كسانى كه با امام حسين علیه السلام حساب باز كرديد خيلى قدر خودتان را بدانيد. کرامات الحسینیه (علیه السلام)، صفحه ۱۶۳ ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🏴🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🏴انالله و انا الیه راجعون🏴 با سلام و احترام خدمت خانواده محترم رستمیان و رحمانی🌹🏴 درگذشت خادم القرآن و خادم الحسین .. .شادروان حاج مرتضی رستمیان🥀 پدرعزیزتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست این ماتم جانگداز را به خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می ‌کنم، خداوند روحشان را شاد نماید و سر سفره اباعبدالله میهمان باشند ان شاءالله 🥀اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🥀 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2