eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 ...😭 عروس از کومله بود گفت: باید برایم قربانی کنید تا به خانه شوهر بروم.. ۶نفر ازمقاوم‌ترین بچه‌هایِ بسیج اصفهان که حداکثر ۱۴سالشان بود را از پشت سر بریدند.. عروس راضی نشد.. این‌بار ۶سپاهی ۴ارتشی و ۲روحانی را پیش پایش ذبح کردند..😔 آنها هلهله کردند ما بیهوش شدیم...... ... ...
🌴 #یازینب...
در_دل...🌹🍃 #نوستالژی_عصر_ارتباطات!! 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 شب های بلند زمستان، هر وقت مادرسف
...🌷🕊 💐 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 بیا برویم... همه چشم‏ها متوجّه توست، و نگاه‏هایی که حرف می‏زنند، لبخند... و آن‏گاه که از پیچ‏وخم کوچه‏های تنگ بهشت ‏زهرا.... می‏گذری، تو را صدا می‏کنند. البته با همان نگاه‏های همیشگی که هیچ وقت نتوانستی آنها را بفهمی؛ یعنی هیچ‏وقت نخواستی بفهمی. اگر هنوز مهربانی، خانه دلت را ترک نکرده باشد، می‏فهمی که در نگاهشان، هزاران فریاد است؛ و در سکوتشان! نگاه کنیم سرت را پایین می‏اندازی. می‏خواهی از نگاهشان بگریزی. اما آنان در تو حضور دارند؛ در دلت، ذهنت و... . سرت را پایین می‏اندازی. دنبال چیزی می‏گردی. به اطرافت سرک می‏کشی. چند قدم آن طرف‏تر، سطلی شکسته افتاده. اول، خجالت می‏کشی که آن را برداری. باز هم به دور و برت نگاه می‏کنی. هیچ‏کس نیست تو را ببیند؛ همان‏طور که هیچ کس نیست تا منظورت را بفهمد! آهسته برمی‏خیزی. سطل را پر از آب می‏کنی و روی سنگی سیاه می‏ریزی. باز هم پیرامونت را می‏نگری. خوشحال می‏شوی از اینکه کسی تو را ندیده! با عجله، راه می‏افتی که بروی. آشتی کنان و چقدر زود فراموش شدند! آنها برادران و خواهران ما بودند. و آنان ما را خواهند بخشید! بیا به بهشت زهرا سلام الله علیها برویم تا برادرم تنها نماند. بیا به بهشت زهرا سلام الله علیها برویم تا با همه احوال‏پرسی کنیم. بیا به بهشت زهرا سلام الله علیها برویم تا با نگاه‏هایشان آشتی کنیم. سلام کنیم و شهیدان در ما حضور دارند. من بارها با شهیدان، در بهشت زهرا سلام الله علیها ، قدم زده‏ام و برای‏شان شعر خوانده‏ام. من، روزی صد بار به بهشت زهراسلام الله علیه می‏روم؛ غربتم را به شهیدان می‏گویم و آنها روزی هزار بار، مرا به گریه مهمان می‏کنند. بیا با شهیدان، مهربان‏تر باشیم. بیا با آنان حرف بزنیم؛ سلام کنیم، دست بدهیم! آنها خواهران و برادران ما هستند. و... ما را می‏بخشند. بیا به بهشت زهرا سلام الله علیها برویم. ... 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb4 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#درد_دل...🌷🕊 #بهشت_زهرا_سلام_الله_علیها💐 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 بیا برویم... همه چشم‏ها م
باور کن ،شهید دوستت دارد همین که بر مزارشان ایستاده ای ، یعنی تو را به حضور طلبیده اند همین که اشک هایت روان میشود ، یعنی نگاهت میکنند همین که دست میگذاری بر مزارشان ، یعنی دستت را گرفته اند همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت ، یعنی وجودت را خوانده اند همین که قول مردانه میدهی ، یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند باور کن ،شهید دوستت دارد که میان این شلوغی های دنیا هنوز گوشه ی خلوتی برای دیدار نگاه معنویشان داری.... ... 💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ...
4_5922582476085005339.mp3
1.6M
تَرانه‌قَلبِ‌عاشق‌فقط‌یه‌ یا‌حسینِ،روزیه‌ما‌گریه‌برا‌حُسینه‌.. 🎤: حاج‌حسین‌سیب‌سرخی ...🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#شور تَرانه‌قَلبِ‌عاشق‌فقط‌یه‌ یا‌حسینِ،روزیه‌ما‌گریه‌برا‌حُسینه‌.. 🎤: حاج‌حسین‌سیب‌سرخی #حاج_قا
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن ِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن ِ...... اینجا برای هر دل خسته طبیب هست اینجا حریم حضرت امن‌یجیب هست اینجا برای کرب‌و‌بلا اذن می‌دهند اینجا بنای روضه یابن‌الشبیب هست اینجا دل شکسته به معراج می‌رود تا پایه‌های عرش طریقی غریب هست اینجا بساط توبه آدم فراهم است بهر مریضی گناه هم طبیب هست خورشید آل‌فاطمه جاری‌ست نور تو بهر تلالوت دل من بی ‌شکیب هست گر گریه‌ات گرفت به یاد حسین باش یابن‌الشبیب روضه شیب‌الخضیب هست اینجا دم از غریبی و غربت نزن هنوز صاحب حرم به یاد امام‌غریب هست بانی روضه حسین همین جاست شک نکن دور حرم صدای بکایی عجیب هست با ناله حسین‌غریبای فاطمه یک کربلا برات برایم نصیب هست... ... ...🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹 السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،یا بِنْتَ فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ اَلسَّلامُ عَلَى مَنْ تَهَيَّجَ قَلْبُها لِلْحُسَيْنِ..🌹🍃 🍃🌹سلام بر تو ای سیده زینب دختر پاک رسول خدا و حضرت فاطمه زهرا و سلام بر بانويى كه قلبش از جاى كنده شدبراى حسين...🌹🍃 ...🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
ها سمتِ ظهورت، قلبِ ما پَر می‌کشد روضه ی هجرِ تو، ما را پای منبر می‌کشد اشکِ چشمانِ ترم، نذرِ قدمهای تو باد غربتت را بغضِ ما، هر دم به دفتر می‌کشد 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🌷🕊#زندگینامه_سرهنگ_شهید_رسول_طالبی🕊🌷 سرهنگ شهيد "رسول طالبي" در نوزد
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🌷🕊زندگینامه_شهید_امیر_حاج_امینی🕊🌷 هر جا نامی از شهید و شهادت باشد ، حتما این عکس زیبایی که تمام و کمال از مظلومیت خون شهدا و مفهوم عمیق شهادت سخن آشکار می گوید ، را دیده ایم و دلمان عجیب برای غربت شهدا می گیرد. شهید امیر حاج امینی… بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله… . 👇👇
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🌷🕊زندگینامه_شهید_امیر_حاج_امینی🕊🌷 هر جا نامی از شهید و شهادت باشد
خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بیسیم چی. بیسیم چی (شهید) پور احمد… اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه. هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های یتیم هم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد… یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام …. داداشش می گه: یه بار نشسته بودم کنار مزارش؛ دیدم یه جوون اومد سر مزار و بهم گفت: شما با شهید نسبتی دارین؟ با اصرارش گفتم برادرشم. همینکه اینو شنید، گفت: ما اول مسلمون نبودیم، اما با اجبار مسلمون شدیم ولی از ته دلمون راضی نبودیم و شک داشتیم. تا یه بار اتفاقی عکس این شهید رو دیدم. واقعاً حس می کردم داره باهام حرف می زنه؛ طوری تاثیر روم گذاشت که از ته قلبم به اسلام ایمان آوردم و از اون به بعد همش سر مزارش میام…. بعد شهادتش یه نامه به دستمون رسید که چند روز قبل از شهادتش نوشته بود، اولش اینطور شروع می شد: “از اینکه به این فیض عظیم الهی نایل شدم، خدا را بسیار شکر گذارم…..” دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه من می رم….. همین دفعه بود که با خوردن یه خمپاره شهید شد. 👇👇
🌴 #یازینب...
خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینق
🌷🕊🕊🌷 سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود: خدایا! عاشقم کن. از این که بنده بد و گنه کار خدایم، سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی مرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم؛ جز این که دلم را به دو چیز خوش کرده ام؛ یکی این که با این همه گناه، دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد؛ هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم؛ اگر چنین نبود، پس چرا مرا به این جا آورد؟ دوم این که قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم، بسیار دلسوزم. لحظه ای حاضر به تحمل هر گونه رنجی می شوم؛ بله به این دو چیز دلم را خوش کرده ام. پس ای پروردگار من! اگر دوستم داری که مرا به این جا آورده ای، پس مرا به آرزویم که… برسان و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت… . دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد. ای حسین! ای مظلوم کربلا! ای شفیع لبیک گویان! ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم (به خواست او) شفاعتم کن و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم و ای خدا… . بسیار بد و ضعیفم و در مقابل گناه، یارای مقاومت ندارم؛ زیرا هنوز نشناختمت و حتی در راه شناختت نیز زحمت نکشیده ام؛ زیرا ضعیف و پایبند به این دنیایم و نمی توانم از خوشی ها و آسایش های محض و پوشالی این دنیا دل بکنم و در راه شناختت سختی کشم؛ سختی ای که پر از شیرینی و لذت است؛ ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیبم نمی گردد. خالقا! تو را به خودت قسم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم، بسیار عاشقم کن. اگر چنین کنی که از دریای رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد. همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم، برسم به آرزویی اگر چنین کنی، دیگر هیچ نخواهم؛ چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین کنی، از این بند، رهایی یافته و دیگر به سویت پر… . خدایا! دل شکسته و مهربانم را مرنجان. تو خود گفتی که به دل شکستگان نزدیکم؛ من نیز دل شکسته دارم. ای کسانی که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دل نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این وصیت نامه یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند؛ البته در این امر شکی نیست؛ ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنه کار خدا به آرزویش رسیده است. یا رب زِ کرم، بر من درویش نگر هر چند نیَم لایق بخشایش تو بر حال من خسته دل ریش نگر حال که به عینه دیدید، شما را به خدا قسم، عاجزانه التماس و استدعا می کنم بیایید و به خاکش بیفتید؛ زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید و با او آشتی کنید؛ زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. فقط کافی است یک بار از ته دل صدایش کنید؛ دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید؛ دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا می برد، او می برد؛ ولی در این راه، آماده و حاضر به تقبل هر گونه سختی و رنج، همانند مظلوم کربلا حسین و پیامدار او زینب باشید؛ هر چند که سختی و رنج های ما در مقایسه با آنها نمی تواند قطره ای در مقابل دریا باشد. بله، خداگونه شدن، مشقات و مصائب دارد. هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله و مدافع سلامت صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
سلام ...🌹🍃 🍃🌹بنام آفریدگار مهربانی 🌹🍃 امروز : جمعه ۱۳۹۹/۱۰/۰۵ 🌹🍃 زندگى مثل يک كامواست اگرازدستت در برود می شود کلاف سردرگم گره می خورد به هم می پيچد گره گره مى شود بعد بايد صبورى كنى گره را به وقتش با حوصله بازكنى زياد كه كلنجار بروى گره بزرگتر مى شود کورتر مى شود يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد بايد سر و ته كلاف را بريد يک گره ى ظريف و كوچک زد بعد آن گره را در بافتنى طوری پنهان و محوكردكه معلوم نشود يادمان باشد گره هاى توى كلاف همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند همان كينه هاى چند ساله بايد يک جايى تمامش كرد سر و تهش را بريد : زندگى به بندى بند است به نام حرمت كه اگر پاره شدتمام است .... .‌.🌹🍃 ...🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
دل وقتی میگیره‌ بخشی از وجودش اشک میشه میریزه تو چشم‌ها! حالا وقتی جلوی این اشک رو بگیرۍ، فشارش به کی میاد؟به دل! نذار تنگ‌تر از این بشه دلت...گریه کن! ولی تو"خلوت".. بین خُودت و خُدا ...🌹🍃 ...🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا چرا به حاج قاسم سردار دلها گفته می شود؟ : ببینید فرمانده و ژنرالی که خواب و خوراک را از آمریکا و اسراییل و داعش گرفته است چگونه در مقابل دختر خردسال شهید مدافع حرم با تمام القاب و عناوینش خاشعانه تعظیم می کند... ✅این است دلیل فتح قلوب... ...🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
اینستاگرامی فرزند احمد شاه مسعود از قهرمانان مبارزه با شوروی برای مردم افغانستان است. ...🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🌹🍃 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌷🕊 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌹🍃
🌹🍃 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌷🕊 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌹🍃 :بانو بهناز ضرابی.. فصل شانزدهم ..( قسمت اول)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 همان طور که با تکه ای نان بازی می کرد، گفت: شب عملیات به ستار گفته بودم برود توی گروهان سوم. اولین قایق آماده بود تا برویم آن طرف رود. نفراتم را شمردم. دیدم یک نفر اضافه است هر چی گفتم کی اضافه است کسی جواب نداد مجبور شدم با چراغ قوه یکی یکی نیروها را نگاه کنم. یک دفعه ستار را دیدم عصبانی شدم گفتم مگر نگفته بودم بروی گروهان سوم شروع کرد به التماس و خواهش و تمنا. ای کاش راضی نمی شدم اما نمی دانم چی شد قبول کردم و او آمد. آن شب با چه مصیبتی از اروند گذشتیم. زیر آن آتش سنگین توی آن تاریکی و ظلمات زدیم به سیم خاردارهای دشمن. باورت نمی شود با همان تعداد کم خط دشمن را شکستیم و منتظر نیروهای غواص شدیم، اما گردان غواص ها نتوانست خط را بشکند و جلو بیاید ما دست تنها ماندیم اوضاع طوری شده بود که با همان اسلحه هایمان و از فاصله خیلی نزدیک رو به روی عراقی ها ایستادیم و با آن ها جنگیدیم. یک دفعه ستار مرا صد کرد رفتم دیدم پایش تیر خورده پایش را با چفیه ام بستم و گفتم: برادر جان مقاومت کن تا نیروها برسند آن قدر با اسلحه هایمان شلیک کرده بودیم که داغ داغ شده بود دست هایم سوخته بود دست هایش را باز کرد و نشانم داد هنوز آثار سوختگی روی دست هایش بود قبلا هم آن ها را دیده بودم اما نه او چیزی گفته بود و نه من چیزی پرسیده بودم. گگفت: برایم چای بریز. صدای شرشر آب از حمام می آمد سمیه، زهرا و مهدی خواب بودند و خدیجه و معصومه همان طور که صبحانه شان را می خوردند بهت زده به بابایشان نگاه می کردند چای را گذاشتم پیشش گفتم: بعد چی شد؟! گفت: عراقی ها گروه گروه نیرو می فرستادند جلو و ما چند نفر با همان اسلحه ها مجبور بودیم از خودمان دفاع کنیم. زیرا آن آتش و توی آن وضعیت، دوباره صدای ستار را شنیدم. دویدم طرفش دیدم این بار بازویش را گرفته بدجوری زخمی شده بود. بازویش را بستم صورتش را بوسیدم و گفتم: برادر جان خیلی از بچه ها مجروح شده اند طاقت بیاور دوباره برگشتم وضعیت بدی بود. نیروهایم یکی یکی یا شهید می شدند یا به اسارت در می آمدند و یا مجروح می شدند. دوباره که صدای ستار را شنیدم دیدم غرق به خون است نارنجکی جلوی پایش افتاده بود و تمام بدنش تا زیر گلویش سوراخ سوراخ شده بود کولش کردم و بردمش توی سنگری که آنجا بود گفتم: طاقت بیاور با خود بر می گردانمت. یکی از بچه ها به اسم درویشی مجروح شده بود او را هم کول کردم و توی همان سنگر بتونی عراقی ها. موقعی که خواستم ستار را کول کنم و بررگدانم درویشی گفت: حاجی مرا تنها می گذاری؟ تو را به خدا مرا هم ببر. مگر من نیرویت نیستم؟! ستار را گذاشتم زمین و رفتم سراغ خیر الله درویشی. او را داشتم کول می کردم که ستار گفت بی معرفت من برادرتم اول مرا ببر. وضع من بدتر است لحظه سختی بود نمی دانستم باید چه کار کنم. صمد چای اش را برداشت بدون اینکه شیرین کند سرکشید و گفت: قدم مانده بودم توی دو راهی. نمی دانستم باید چه کار کنم. آخرش تصمیمم را گرفتم و گفتم من فقط یک نفرتان را می توانم ببرم خودتان بگویید کدامتان را ببرم. این بار هر دو اصرار کردند. رفتم صورت ستار را بوسیدم گفتم: خداحافظ برادر مرا ببخش. گفته بودم نیا. با آن حالش گفت مواظب دخترهایم باش. گفتم: چیزی نمی خواهی؟ گفت: تشنه ام. قمقمه ام را در آوردم به او آب بدهم قمقمه خالی بود، خالی خالی. صمد این را که گفت: استکان چای اش را توی سفره گذاشت و گفت: قدم جان بعد از من این ها را برای پدرم بگو. می دانم الان طاقت شنیدنش را ندارد اما باید واقعیت را بداند. گفتم: پس ستار این طور شهید شد؟ گفت: نه داشتم با او خداحافظی می کردم صورتش را بوسیدم که عراقی ها جلوی سنگر رسیدند و ما را به رگبار بستند همان بود که تیر خوردم و کتفم مجروح شد توی سنگر سوراخی بود خودم از آنجا بیرون انداختم و زدم به آب بچه ها می گویند خیر الله درویشی همان وقت اسیر شده و عراقی ها ستار را به رگبار بستند و با لب تشنه به شهادت رساندند. بعد بلند شد و ایستاد گفتم: بیا صبحانه ات را بخور گفت: میل ندارم بعد از شهادتم این ها را مو به مو برای پدر و مادرم تعریف کن از آن ها حلالیت بخواه اگر برای نجات پسرشان کوتاهی کرد. بعد رو به خدیجه و معصومه کرد و گفت: بابا جان بلند شوید برویم مدرسه. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
یه روز هوا خیلی سرد بود وکمی بارانی وحمید آقا با موتود اومد ومنو سوار کرد وموقع پیادشدن من شروع کرد از معذرت خواهی که ببخشید یخ زدی هواسردبود وازین حرفها گفتم بابا بزرگواری کردی منو رسوندی به جای اینکه من ازت ممنون باشم وتشکر کنم تو داری معذرت خواهی میکنی؟! ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌷🕊 عزت دست خداست و بدانید اگر گمنام‌ترین هم باشید🥀 ولی نیت شما یاری مردم باشد، می بینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش می گیرد ...🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑 زلزله بم ۱۷ ساله شد 🔹امروز پنجم دی ماه( روز ملی ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی ) هفدهمین سالروز زلزله بم است(۵ دی ۱۳۸۲). روزی که زمین لرزید و قلب زمان از حرکت ایستاد... 🔹در زمین لرزه‌ای پر قدرت ۶.۶ ریشتری در عمق ۷.۵ کیلومتری زمین در این شهر، در چنین روزی، بیش از چهل هزار نفر جان خود را از دست دادند و تقریبا تمامی این شهر از جمله ارگ معروف بم، در استان کرمان به طور کلی ویران شد. 🥀یاد و خاطره درگذشتگان این زلزله گرامی باد 🥀برای شادی روح درگذشتگان ۳صلوات میفرستیم ... @yazinb3
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊 شب گذشته فرمانده گروهان مرزی کرند 🌷🕊 در هنگام گشت‌زنی و حفاظت مرزی با تعدادی از اراذل و اوباش منطقه درگیر شده که متاسفانه به دلیل ضربات چاقو به شهادت رسید و به خیل پیوست. . 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊 شب گذشته فرمانده گروهان مرزی کرند #شهید_نبی‌الله_خطیری🌷🕊 در هنگام گشت
رسیدگی ویژه به پرونده شهادت فرمانده گروهان مرزی کرند رئیس‌کل دادگستری گلستان: در پی گزارش اهالی منطقه مبنی بر توزیع مشروبات الکلی و موادمخدر در یک سفره‌خانه در روستای کرند، فرمانده هنگ مرزبانی همراه با دو سرباز وظیفه دیشب با دستور قضایی برای بررسی موضوع راهی محل شدند. پس از ورود مأموران، ۹ نفر از اراذل و اوباش با مأموران درگیر و یکی از اراذل سابقه‌دار با ضربات چاقو مأموران را زخمی و فرار می‌کند. پس از انتقال زخمی‌ها به بیمارستان، فرمانده هنگ مرزبانی به شهادت رسید. بلافاصله ضارب اصلی و همه اراذل و اوباش دستگیر شدند. پرونده از دیشب در دادگاه عمومی داشلی برون تشکیل و دستورهای قضایی لازم برای پیگیری صادر شده است. ...🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---