eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
عاقبت نور تـو پهـنـای جـهـان می گیرد جسم بی جان زمین از تو توان می گیرد سال ها قلـب من از دوریـتان مـرده ولـی خبـــری از تــو بیـــایـد ضـربـان می گیرد 🍃🌹 اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
شهدا حرفی نیست ، جز اینکه دلمان تنگ است خدا می داند که به شهادت محتاجیم کافی است دست بلند کنید و برایمان شهادت بخواهید .. 🌷🕊 تاریخ ولادت: ۱۳۷۲/۲/۱۸ تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۳/۲۰ 🌹🍃 💐🕊 🌹🍃 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
تو یه احساس غریبی تو قلبم_۲۰۲۱_۱۲_۲۰_۰۹_۰۷_۵۰_۶۴۳.mp3
7.32M
تو یه احساس غریبی توی قلبم...🌹🍃 همیشه حال منم خوبه کنارت...🌹🍃 🎤 :کربلایی سید مجید بنی فاطمه 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌷🕊 💠 با رفقا به کوه رفته بودند و بعد از نماز مغرب و عشاء، هنگام خواندن دعای توسل، وقتی نام مبارک عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را برد، صدای هق‌هق گریه‌اش به آسمان بلند شد. کافی بود اسمش را بشنود؛ هم اشک در چشمش حلقه می‌زد و هم اشک همه را در می‌آورد و با سوز خاصی می‌خواند: بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو اگر که نیست باورت بیا که رو به رو کنم بدان امید زنده‌ام که باشم از سپاه تو 📚وصال، خاطرات 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌷🕊 🌷🕊 آقاحجت در دوران کودکی ویژگی های زیادی داشت ولی چند ویژگی در درون وی بسیار بارزتر بود. به یاد دارم از دوران کودکی زحمتی برای کسی نداشت، برای خود کار میکرد چراکه هیچ گاه علاقه ای به سربار بودن نداشت و همیشه سعی میکرد کارهای خود را به تنهایی و البته با مشورت انجام بدهد. پس بنابراین مناعت طبع و فعال بودن را می توان مهم ترین ویژگی آقاحجت در دوران کودکی به حساب آورد. ویژگی دیگر آقا حجت دست پاک داشتن و اعتقاد به حلال و حرام بود چراکه در روزگاری و در یکی از تابستان ها که در یک شیرینی فروشی کار می کرد داستانی را برای من تعریف کرد که نظرم را به اعتقاد او به بحث حلال و حرام جلب کرد. 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 . عزاداری ایام 🌹🏴 . دوشنبه ۲۹ آذر ماه ۱۴۰۰ شروع ۱۹/۴۵ . تلاوت‌قرآن‌کریم ۱۹/۴۵ ‌‌‌‌‌ قرائت زیارت عاشورا سخنرانی ۲۰/۴۵ روضه و عزاداری اتمام‌جلسه۲۲ . آدرس تهران خانی اباد نو شهرک‌شریعتی.خ‌‌مهران کوچه 🌷🕊 🌹🏴 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
در چند ماه گذشته، ۳۰ مدافع امنیت وطنمان در نیروی انتظامی توسط اوباشان، تروریست‌ها، قاچاقچیان به #شه
جناب آقای حجت الاسلام زائری! به کلام امیرالمومنین علیه السلام استناد می‌کنی تا باهاش جمهوری اسلامی رو بزنی ولی خدا تو سوره حجرات گفته: «هروقت فاسقی براتون خبری آورد اول تحقیق کنید... حتما اینو تو حوزه یادتون دادند! حالا که تشت رسوایی این دروغ از روی بوم افتاده، چرا عذرخواهی نمیکنی؟! ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 به کودکان امروز بگوئید که یلدا از تجمل گرایی و افراط به دور است که دورهمی نیاکانمان توی اتاق‌های سادهٔ کاهگلی بوده و زیر کرسی‌های گرم و صمیمی نه سالن‌های سرامیکی و سرد اصل یلدا یک حال و هوای سنتی است یک کرسی و چند گلدان شمعدانی اینکه میوه‌ات را توی بشقابی قدیمی پوست بگیری، چایت را توی یک استکان کمر باریک بنوشی و اگر آجیل و خشکباری هم بود توی پیاله‌های سفالی باشد چه بی‌رحمانه پای شوم تجمل را به دنیایمان باز کردند و پای نحیف آرامشمان را بریدند و چه دور شده‌ایم از اصالت دیرینه‌ای که داشتیم! شما را نمی‌دانم من اما میان خانه‌های امروزی و لابلای این سبک و سیاق شهری و مدرن حال دلم جوری که باید نمی‌شود انگار نه انگار که یلدا باشد و انگار نه انگار که حالمان خوب است باید یک حال و هوای سنتی ساخت باید اصالت یلدا را به خانه‌های سرد امروز بازگرداند.   🌹🏴 🏴🌹اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹🏴 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb4 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ابتدای دی ۱۴۰۰ رقم یارانه ها دو برابر می‌شود رضایی، معاون اقتصادی رئیس جمهور: قرار بود از آذرماه ماه رقم یارانه‌ها دو برابر شود، اما به علت مشکلاتی که در تهیه بن کارت ایجاد شد این روند به دی ماه منتقل شد. طبق پیش بینی‌ها و برآورد‌ها به طور مثال یک خانوار چهار نفره رقمی معادل ۸۰۰ هزار تومان نقد و کالا یارانه دریافت خواهند کرد. http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
از ابتدای دی ۱۴۰۰ رقم یارانه ها دو برابر می‌شود رضایی، معاون اقتصادی رئیس جمهور: قرار بود از آذرماه
یعنی بعداز ۱۲ ، ۱۳ سال یارانه ها میخواهد زیاد بشه 🙄😭اشک از ذوق.....😜 بجاش چی ها رو اضافه و گرون میکنید 😔 برق، آب ، گاز ، تلفن، فاضلاب شهری ، عوارض شهری ، پسماندهای شهرداری، مالیات ، بیمه درمانی، و و و و............. ای کاش تمام جنس ها در ایران سالی یک بار گرون می‌کردید.نه ۳۶۵ روز در سال 😔 اصلا نمیشه برنامه ریزی کرد. ما مردم هستیم 😂😂 چون هر روز باید هرچی می‌خریم قیمت رو سوال این چند...🙄
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۱_۱۲_۱۹_۱۹_۵۵_۲۴_۸۲۹.mp3
4.18M
به دعای مادرونه تو محتاجم...🌹🏴 به توسل در خونه تو محتاجم...🌹🏴 🎤: حاج امیر کرمانشاهی 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_همسایه_پیامبر🌹🕊 #خاطرات : شهید داوود دانایی 🌹🍃 فصل نهم..( قسمت دوم )🌹🍃 🕊🌷بسم رب
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : شهید داوود دانایی 🌹🍃 فصل نهم..( قسمت سوم )🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین چشم تیز کردم و گناهی انداختم تو حسینیه؛ اما چیزی را نمی توانستم ببینم. هیچ چیز پیدا نبود. آرام آرام رفتم تو دستم را به این طرف و آن طرف می گرفتم و آهسته می رفتم جل. از توی جا مهری یک مهر برداشتم. کمی جلوتر رفتم و جایی برای خودم ایستادم. تکبیر را گفتم و مشغول شدم به نماز هیچ هم حواسم به دور و برم نبود چون جایی را نمی دیدم. تو همیم حین یکی از بچه ها آمد تو. دید چراغ ها خاموش است و همه جا تاریک. دست برد و کلید را زد یک دفعه متوجه کسی شدم که کمی آن طرف تر توی سجده بود و داشت با حالت خاصی ذکر می گفت نمی دانم انگار داشت گریه می کرد بی اختیار نگاهم افتاد بهش داوود بود تو عالم خودش حال و هوایی داشت. اگنار که از این دنیا کنده شده بود تا چراغ ها روشن شد و فهمید من آن طرف تر هستم خودش را به خواب زد. همان طور که توی سجده بود دستش را گذاشت زیر سرش و جشمانش را بست و روی جا نمازش ولو شد جوری وانمود کرد که مثلا من فکر کنم او برای نماز شب و دعا و مناجات اینجا نیامده بلکه دیشب همین جوری آمده اینجا و تو حسینیه خوابیده تمامی این چیزها تو چند ثانیه اتفاق افتاد. دقایقی بعد موقع اذان صبح شد بچه ها کم کم آمدند توی حسینیه تا نماز صبح را بخوانند. داوود هم بلند شد و با دست چشمانش را مالید و از خواب مصنوعی اش بیدار شد فهمید که من متوجه به خواب زدگی اش شده ام ، زیرزیرکی نگاهش کردم دمغ شده بود کمی هم حجالتی. نماز صبح را خواندیم مدام هی نگاه می انداخت به من. این پا و آن پا می کرد که بیاید طرفم من هم برای اینکه راحت باشد چیزی به روی خودم نیاوردم اما انگار خودش معذب بود که من چیزی فهمیده ام حسینیه که خلوت شد مهرم را گذاشتم تو جا مهری که بروم یک دفعه دستی خورد روی کولم. سرم را برگرداندم داوود بود مرا گرفت تو بغل و بوسید قرآن کوچکی داشت از تو جیب پیراهنش در آورد و به من داد گفتم: این چیه آقا داوود؟ گفت: یه هدیه. گفتم: نه ممنون. گفت بگیرش برا شما باشه دستش را رد نکردم خواستم بروم که گفت فلانی راستی یه مطلبی شرمنده گفتم چیه؟ گفت اگه زحمتی نیست لطفا درباره مسئله ای که اینجا دیدی چیزی به کسی نگو به کسی نگو که قبل از نماز صبح من را تو حسینیه دیدی باشه؟ نگاهش کردم خیره شدم به صورتش. از چشم هایش داشت یک دنیا بی ریایی می بارید شاید داوود از معدود کسانی بود که توی گردان حتی یک شب هم نماز شبش ترک نمی شد. این را همه رزمنده ها می دانستند اما باز از من می خواست که چیزی به کسی نگویم لبخند زدم و گفتم باشه آقا داوود چشم الان سال هاست از آن خاطره می گذرد هنوز قرآن داوود را دارم هر وقت نگاهش می کنم باهام حرف می زند خیلی ها حرف را بهم می گوید و یادآوری می کند خیلی حرف ها را . ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ... 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
طرف نماز نمیخوند، بهش گفتن چرا نماز نمیخونی؟ گفت قرآن گفته! گفتن کجای قرآن؟ گفت یا ایها الذین آمنوا لاتقربوا الصلاة.. گفتن بزرگوار! بقیه‌ش رو هم بخون! خدا گفته وقتی مستی نخون! حالا شده حکایت محمد مهاجری! بقیه‌شو بخون بزرگوار! زاکانی گفته برای آشنایی با شهدا و مفاخر، تور برگزار بشه http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃 غیر از شه خراسان از ما کسی رضا نیست پر میزنم به مشهد هر روز ساعت بیست ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
اعتراف اسرائیل به دست داشتن در ترور 🌷🕊 «تامیر هیمن»، رئیس سابق دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی امروز سه‌شنبه گفته که تل‌آویو در این عملیات که دو سال پیش با رهبری آمریکا انجام شد «نقشی ایفا کرده است.» روزنامه جروزالم‌پست نوشته این نخستین بار است که یک مقام ارشد رژیم صهیونیستی نقش اسرائیل در این عملیات را تأیید کرده است. .. ... 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
یوسفـ گم گشته شد فالم به یلدا حافظم داند که من گم کردم او را یکـ دقیقه بیشتر،مولای مایی سالیان سال شما،آقای مایی با انار و فال حافظ مأنوس گشتمـ باز هم در دفترم نامت نوشتمـ یکـ دقیقه بیشتر،نذر نگاهتـ سهم من باشد دعا،در شامگاهتـ 🍃🌹 اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
چقدر دلتنگ نگاهت میشوم هر روز، هر شب، هر لحظه... ❤️🍃 🌹🍃 💐🕊 🌹🍃 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هنگامه گرامی حضرت آیت الله بهجت شب‌ها حدیث کساء را قرائت می‌کردند و حتی در سالیانی دورتر، افراد خانواده را گرد هم می‌آورند و به همراه ایشان حدیث کساء می‌خواندند. اعتقاد ایشان این بود که (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به مجالس حدیث کساء توجه ویژه‌ای دارند. 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
مادرش ازبقالی برای پسرش بستنی خرید،اونم بستنی رو تو آستینش پنهان کردولی وقتی رسید خونه،بستنیش آب شده بود به مامانش میگه: بستنیم آب شد ولی دل بچه های توکوچه آب نشد یادمون باشه تواین شرایط بداقتصادی عکسهای آنچنانی رو استوری نکنیم تاشایدفقیری آهی بکشه😔 🌷🕊 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
یلدا شد و شادی به دلم‌ بر پا نیست در بیت علی، فاطمه ی زهرا نیست شبهای علی بدون زهرا ، تیره ست یلدا به بلندای غم ِ مولا نیست 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
www.Aviny.com_۲۰۲۱_۱۲_۲۱_۱۰_۲۵_۲۲_۰۴۹.mp3
2.91M
مناجات با امام زمان (عج) 🎤: کربلایی جواد مقدم ای تمام آرزویم...🌹🍃 غم تو شدآبرویم...🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
حرفم چیه؟ میخوام بگم رفقا والله اگه با سیدالشهدا... باشید و بمونید هم زندگی و این دنیاتون ردیفه هم
... طولانی است ولی ارزش خواندنشودارد🌹🍃 ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون.... شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم تو راه که ميرفتم يه خانمی را ديدم، خانم چادری وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين... حيا کن گفتم برو بابا امام حسين.. کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطی نداره خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه.. حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه... گفتم من فاطمه زهرا... هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جوانی، جواني کردن اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتی داری يا نه؟ من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن _ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه.. گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا...نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا سلام الله علیها اعتماد کنم ببينم اين حضرت زهرا سلام الله علیها ميخواد چيکار کنه مارو... يالا سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، ورفت اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و حالم خوب نبودداشتم حرفهای خانومه روکه مثل پتک توسرم میخوردتوذهنم مرورمیکردم تو راه که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگه اما داشت به من ميگفت ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي علیه‌السلام رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان (عج) دلش ازدست ما ميگيره، اينارو ميگفت منم رانندگي ميکردم.... واردخونه شدم ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند هیئت.. تو خانواده مون فقط لات من بودم تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چفیه هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم واااااای يه عمره دارم تازيانه به مهدی ميزنم پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم یازهرای مظلومه دست منو بگير یازهرا يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگير من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم. کسي تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم توسروصورت خودم میزدم گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم چون کسي نبودیه حس عجیبی بهم دست داده بودکه توی همه عمرم تجربه نکرده بودم احساس میکردم سبک شدم احساس میکردم تازه متولدشدم.... نیمه شب بود، باصدای بازشدن قفل در ازخواب بیدارشدم همون پای تلویزیون خوابم برده بودپدر و مادرم از حسينيه آمدند تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمم رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان حالت خوبه؟چراچشمات قرمزه چراصورتت قرمزشده گفتم چیزی نیست گفت صدات چراگرفته همه نگران بودن دورموگرفته بودن گفتم چیزی نیست امشب براامام حسین علیه‌السلام عزاداری کردم همه ازتعجب
🌴 #یازینب...
#درد_دل... طولانی است ولی ارزش خواندنشودارد🌹🍃 #توبه_رضا...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 يه خونه
مات مونده بودن مادرم گریه میکرد وخداروشکرمیکردمیگفت ممنونم خداکه دعاهای منومستجاب کردی و..... افتادم به پای پدر و مادرم، گريه.... تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخشید من اشتباه کردم بابام گريه میکردمادرم گريه میکرد خواهروبرادرام.... صبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم سمت حسینیه محلمون. تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم همه یه جوری نگام میکردن سرپرست هيئت آدم مسنیه آمد و پيشونيمو بوسيد و بغلم کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي منم خجالت میکشیدم آخه یه عمرباعث اذیت وآزارمردم اون محله بودم...رفتم تودسته و هي زنجير ميزدم وبه ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به امام زمان زدم گريه ميکردم جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، سرپرست هيئت منو صدا زد گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!! گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟ زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان من یه عمرزیربارگناه مرده بودم توزنده ام کردی؟ اومدم ضریح آقا رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه.. دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره نذاردوباره راهموگم کنم..... سرپرست هیئت کاروان زیارتی داره داره، مکه مدینه میبره. یه روزتومسجدمنودیدصدام زدرضاجان میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم حاجی!!! خلاصه دیگه شغل پیداکردمو اهل کاروزحمت شده بودم رفیقای اون چنینی را گذاشته بودم کنار و آبرو پیدا کردم یه مدتی، دو سالی گذشت همه ماجرا یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟ گفتم هرچی نظرشماست مادر،من روحرف شماحرف نمیزنم رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه خلاصه رفتیم خواستگاری پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود. منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین پسر من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله.. شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و .... همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین.. جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم. منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم. گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه عروس خانم وقتی باسینی چای وارد شدیه نگاه به من کرد، یه وقت گفت: !!!!! سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین... مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق من دیدم فقط صدای شیون از اتاق بلنده همه فقط یک کلمه میگن: !!! منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟ گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟ گفتم چی میگه؟ گفت: مادر میگه که.... دیشب خواب دیدم حضرت زهرا سلام الله علیها اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین.. من رفیق شده.... به خاطر من ردش نکن مادر دیشب حضرت زهرا سلام الله علیها سفارشتو کرده.... به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید، اهل بیت آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر... ...🌹🏴 🏴🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🏴 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb4 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#درد_دل... طولانی است ولی ارزش خواندنشودارد🌹🍃 #توبه_رضا...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 يه خونه
رفقا... درد دلش به منم میخوره😔 منم نظر کرده حضرت زهرا سلام الله علیها هستم 😔 منم یه روزی میخواستم برم زیر علم امام حسین علیه‌السلام تا بشم علمدار اون هیئت.... رییس اون هیئت بهم اجازه نداد، گفت لازم نکرده منو از اون جمع انداخت بیرون😔 داداشش گفت چرا نمیزاری بره ، گفت این بره مردم بهمون لعن نفرین میفرستند...😔 از اون وقت دیگه زیر هیچ علمی نرفتم. اون شب هم دلم شکست.. هنوز هم یادم نمیره 😔 بعد ها شدم عزیز زهرا سلام الله علیها، پرچم دار اون هیئت ...😭شدم نوکر اون هیئت، و اهل بیت علیهم‌السلام ،شدم آشپز اهل بیت علیهم‌السلام، شدم مدافع حرم خانم بزرگ حضرت زینب سلام الله علیها😭، زندگی بهم دادند... اسم خودمو گذاشتم علمدار....😔 رفقا من اهل قسم نیستم ولی بخدا قسم به اهل بیت علیهم‌السلام و مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها اعتماد کنید. ازشون بخواهید هرچی از دل بخواهید بهتون میدند همینطوری که به من دادند. حلالم کنید..😔 التماس دعا یاعلی ان شاءالله عاقبت بخیر بشوید یازهرا...😭