می شود هر روز اشکم در عزایت بیشتر
سوختم از روضه ات، از های هایت بیشتر
می روم دنبـالت امّا از حـرم های شما
می رود تـا کربـلایـت، ردِّ پایت بیشتر
(یابن الحسن)
از عبادت هم مهمتر این اطاعت کردن است
می دهم سر را ولی، دل را برایت بیشتر
دستگاهِ لاف بسیار است امّـا مَـرد کـو
غیـرتم من را نگه دارد، به پایـت بیشتر
تا که می اُفتی به یادِ مشک و دست و علقمه
باز می گیرد دلت، امّا صدایت بیشتر
(یابن الحسن)
تا که می آید رَجزهای عمویت بر لبم
می شود سهمِ من از، دستِ دعایت بیشتر
تو هم از ایل و تبارت خوش قد و بالاتری
رفته آری بر عمویت، شانه هایت بیشتر
شام هایِ قبل، شاید، حتماً امشب می رسی
می رسد از هر شبی، عِطرِ عبایت بیشتر
(یابن الحسن...😭)
🌴 #یازینب...
می شود هر روز اشکم در عزایت بیشتر سوختم از روضه ات، از های هایت بیشتر می روم دنبـالت امّا از حـرم ها
یاحسین..😭
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم
تنها دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است😭
🌴 #یازینب...
یاحسین..😭 همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است دو دست داده به راه
فردای محشر وقتی مادر ما فاطمه با پهلوی شکسته وارد محشر میشه… پیغمبر صدا میزنه عزیز دلم…برا شفاعت محبین و عاشقات چی آوردی…؟
یه وقت می بینند مادر من و شما از زیر چادر دستای بریده عباس رو بیرون میاره…😭
🌴 #یازینب...
فردای محشر وقتی مادر ما فاطمه با پهلوی شکسته وارد محشر میشه… پیغمبر صدا میزنه عزیز دلم…برا شفاعت محب
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
🌴 #یازینب...
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
خود امام زمان گفته است میآید
به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است😭
یا مهدی مددی😭
صبح روز ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ فهمیدیم که...
#علمدار_نیامد،،،😭
دقیقا یعنی چی!
بلند شو علمدار....😭
بلند شو علمدار علم رو بلند کن
بازم پرچم این حرم رو بلند کن
واسه بچه هایی که چشم انتظارن
میخوان مثل من سر رو شونت بزارن
صداتو بلند کن بفهمنن که هستی
هنوز زنده ای و چشاتو نبستی
شب تاسوعا یاد کنیم از علمدار عشق سردار حاج قاسم سلیمانی
۱:۲۰به وقت سردار دلها😭
شادی روحش صلواتی هدیه کنیم🌷
#علمدار_حرم🏴
🌴 #یازینب...
صبح روز ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ فهمیدیم که... #علمدار_نیامد،،،😭 دقیقا یعنی چی! بلند شو علمدار....😭 بلند ش
یاد کنیم تمام شهدا را..😭
یاد کنیم تمام رفیق های شهیدم رو 😭
اسم شهدا را نمیارم شاید یکی رو جا بندازم اون وقت شرمنده میشم😭
شهید...شهید...شهید...😭
شهدا التماس دعا..😭
🌴 #یازینب...
گفت روزای آخر روضه هر دهه فاطمیه، یا شبای آخر…
روضه ابالفضل میخونن… علتش هم اینِ، روضه ی دست شکسته رو باید دست بریده جمع کنه…
همه ی ما یه جوری عاشق ابالفضلیم…
یه نوحه رو از بچگی زمزمه می کنیم و گریه می کنیم..
🌴 #یازینب...
گفت روزای آخر روضه هر دهه فاطمیه، یا شبای آخر… روضه ابالفضل میخونن… علتش هم اینِ، روضه ی دست شکسته ر
سقای دشت کربلا (اباالفضل)۳
دستش شده از تن جدا (اباالفضل)۳
😭
🌴 #یازینب...
سقای دشت کربلا (اباالفضل)۳ دستش شده از تن جدا (اباالفضل)۳ 😭
امان از دل زینب...😭
اباالفضل یه گریه کن داره برا همه عالم بسه…
گفت روز اربعین تا اومدن…😭
زینب یه نگاه کرد دید سکینه داره میره سمت علقمه…😭
گفت عزیزم همه جای عالم گریه کن بابا دختره…
یه نگاه کرد گفت: عمه تو برا بابام گریه می کنی…😭
رباب برای علی اصغر گریه میکنه…😭
نجمه برا قاسم گریه میکنه…😭
لیلا برا علی اکبر گریه میکنه عمه! عموم ابوالفضل کربلا کسی رو نداره…😭
می خوام برا عموم اباالففضل گریه کنم…😭
آقا جانم...😭
هر کی بخواد از بالای بلندی روی زمین بیافته زود دستش رو جلو میاره…😭
دست و جلو میاره صورت آسیب نبینه… 😭
حالا آقایی که تیر تو چشمه…😭
دست بریده از روی بلندی رو زمین افتاد…😔
یه جور صدا زد یا اَخا! اَدرک اَخا…😭
همونجور که امام حسن مجتبی علیه السلام توی کوچه رو این خاکا میگشت گوشواره مادر رو پیدا کرد…
راوی میگه…
دیدن حسین این خاکا رو کنار میزنه…
دیدن یه چیزی رو برداشت…
اومدم جلو دیدم دست بریده عباس…
صدا حسینت بره امشب کربلا…😭
حسین...😭
گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
نگران حرمم آبرویم در خطر است
قامت خم شده را هرکه ببیند گوید
بی علمدار شده دست به کمر است
داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی
چون ملائک بدنت پر شده از بال و پرت
🌴 #یازینب...
آقا جانم...😭 هر کی بخواد از بالای بلندی روی زمین بیافته زود دستش رو جلو میاره…😭 دست و جلو میاره صور
یاحسین...😭
دستشو انداخت زیر کتف عباس بالا آورد…
دید این لبا مثل ماهی به هم میخوره…😭
صورت نگم چه صورتی…
صورت متلاشی شده…گفت: آقا من فقط ازت یه خواهش دارم اونم اینه…تا زندم نفس میکشم منو سمت خیمه نبر…
آخه من به سکینه وعده ی آب دادم…😭
اگر روضه از شرمندگی اباالفضل بخوای بخونی حرف زیاده… گفت همچین که مشک رو گرفت، دستش رو بریدن…
باز میگفت یه دست دیگه دارم…
با دندون که مشک رو گرفت…شرمندگی عباس از اونجایی شروع شد که حرمله تیر به مشک زد…
حس کرد این مشک داره هر دقیقه خالی تر میشه…
بچههای مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها نقل می کنن:
میگن:اوایل جنگ سوریه اطراف حلب درگیر بودیم یه تعدادی ازبچه های لبنانی حزب الله لبنان هم با ما بودند ، کنارخودِ بچههای سوری یکی از روستاهایی که ما مستقر بودیم درگیری خیلی بالا گرفت داعش نزدیک و نزدیک تر شد، تا اینکه اونایی که میتونستن از روستافرارکردن ، رفتن فقط ضعیف هاموندن…بیچاره هاموندن…
🌴 #یازینب...
بچههای مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها نقل می کنن: میگن:اوایل جنگ سوریه اطراف حلب درگیر بودیم
اونی که نمیتونست فرارکنه وای چی شد؟!
یادم افتاد عصر عاشورا پسر بچهها فرارکردن…
دختربچه ها هِی زمین میخوردن هی لباس عربی زیرپاشون گیر میکرد…😭
🌴 #یازینب...
اونی که نمیتونست فرارکنه وای چی شد؟! یادم افتاد عصر عاشورا پسر بچهها فرارکردن… دختربچه ها هِی زمی
خلاصه یه تعداد پیرمرد، پیرزن موندن یه تعدادی هم مریضا موندن یه سری زن بابچههای کوچیکم موندن…
داعش منطقمون رو محاصره کرد چند روز از محاصره گذشته بود😭…
رزمندهها دونه دونه شهید میشدن بخاطر مقاومت این رزمندهها میگفت نتونستن وارد بشن صبح و شب مشغول دفاع و جنگ بودیم…😭
🌴 #یازینب...
خلاصه یه تعداد پیرمرد، پیرزن موندن یه تعدادی هم مریضا موندن یه سری زن بابچههای کوچیکم موندن… داع
چندروز گذشت؛ماتازه متوجه شدیم انقدرمشغول بودیم؛این بیچاره هایی که داخل روستا مونده بودن آبشون تموم شده بود…
بچه های کوچیک گریه میکردن ، مادراشون شیرنداشتن ، پیرمرد ، پیرزنا ازحال رفته بودن…
حال مریضا خوب نبود….😭
و عَمَّتی زَینَب تُمَرِّضُنی…
فقط حضرت زینب...مواظب من بود…زین العابدین فرمود….😭
🌴 #یازینب...
چندروز گذشت؛ماتازه متوجه شدیم انقدرمشغول بودیم؛این بیچاره هایی که داخل روستا مونده بودن آبشون تموم ش
مانظامی هستیم، نظامیا آب دارن، آذوقه دارن. مابرا رزمنده ها ذخیره کرده بودیم مشکلی نبود اما اگه میخواستیم آب وغذا روبه مردم روستا بدیم ، دیگه براخودمون چیزی نمی موند که بتونیم باهاش بجنگیم…
دوراه داشتیم، یا ما باید تشنه می جنگیدیم یا اوناتشنه جون میدادن…😭
🌴 #یازینب...
مانظامی هستیم، نظامیا آب دارن، آذوقه دارن. مابرا رزمنده ها ذخیره کرده بودیم مشکلی نبود اما اگه میخوا
شب شد، دورهم جمع شدیم به هم دیگه گفتیم ما یه عمر روضه (ابوالفضل) خوندیم ، یه عمر باروضه های فرات ولب تشنه سقا گریه کردیم؛اصلا همینجور گریه کردیم… ماروانتخاب کردن …
حالاماچه جوری سیراب باشیم آه وناله این زن ها وبچه ها روبشنویم؟!
صبح که شدهمه آذوقه وآب همراهمون روباذکر یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل بین مردم تقسیم کردیم
یه عده ازاونایی که تو جبهه بامابودن ، می جنگیدن ، مجاهد بودن خب شیعه نبودن. سوال شد : این ابوالفضل کیه ؟! یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل…😭
شما چیکار داریدمیکنید ؟!
مردم روستا سوال کردن…😭
ایستادیم براشون تعریف کردیم ، یه کربلایی بود….😭
یه کربلایی بود…از روز هفتم آب روبستن ، یه سقایی بود ، یه تشنه هایی بودن…😭
🌴 #یازینب...
یه عده ازاونایی که تو جبهه بامابودن ، می جنگیدن ، مجاهد بودن خب شیعه نبودن. سوال شد : این ابوالفضل ک
مجلس روضه شد خیلی از اون سوری هایی که با ما بودن اصلا شیعه نبودن اونا دلاشون ابوالفضلی شد رفتن آب وآذوقه شون روآوردن دادن مردم روستا محاصره تنگ شد …😭