🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
#سردار_دلگرمی_خانواده_مدافعان_حرم_بود😔
با #خواهر_شهید_علی_امرایی هم کلام میشویم. #اعظم_امرایی میگوید: «کار پدر و مادرم از جمعه تا امروز شده گریه. #سردار_شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷🕊 #دلگرمی_خانواده_شهدای_مدافع_حرم_بود.
او از تیر ١٣٩۴می گوید، از لحظه #شهادت_سه_شهید؛ 🌷
«داعش در حال پیشروی بوده و #مدافعان_حرم، برای اجرای یک عملیات از منطقه درعا به سمت دمشق حرکت میکنند. برادرم #علی، #ابراهیم_غفاری و #محمد_حمیدی با هم بودند که ماشینشان در اثر اصابت راکت منفجر میشود و هر سه نفر در یک زمان به #شهادت_میرسند.
ماشینی که در آن #سردار_سلیمانی و چند نفر دیگر از مدافعان حرم بودند با فاصله ۱۷ دقیقه از ماشین برادرم به همان نقطهای میرسند که این سه نفر شهید شده و تکههای بدنشان در اطراف ماشین پراکنده شده بود.»
ما که آنجا نبودیم، اما همرزمان برادرم وقتی به دیدنمان آمدند ماجرا را روایت کردند. میدانم از جمعه تا الان، همه آن لحظات را چندبار مرور کرده اند و اشک ریخته اند.😔
#سردار و همراهان وقتی در جاده به ماشین سوخته میرسند پیاده میشوند و از روی نشانهها متوجه میشوند این ماشین علی و دو نفر دیگر است. سردار جلو میرود و به بچهها میگوید کسی دست نزند، تکههای بدن این #سه_شهید را خودم از لا به لای گدازههای ماشین جمع میکنم. بچهها اصرار میکنند اجازه بدهید ما جلو برویم. اما سردار میگوید بگذارید خودم این کار را انجام دهم. پیکر علی ما سوخته بود😭.
هر چه میگردد از پیکرش جز یک دست، چیز دیگری پیدا نمیکند. انگشتر #علی هنوز دستش بود.
#سردار، پیکر سوخته و مثله شده این سه نفر را لای پارچههای جداگانهای میپیچد. همرزمان میگفتند سردار با اشک تکههای بدن بچهها را جمع میکرد.
مدافعان حرم، دلیل اشکهای او را خیلی زود فهمیدند¡
وقتی #حاج_قاسم_سلیمانی به آنها گفت #داعشیها برای ماشینی که من در آن بودم نقشه کشیده بودند.
#ماشین_علی_امرایی و #حسن و #محمد را اشتباهی به جای ماشین ما زدند.😔
حرف هایمان به اینجا که میرسد #مادرشهید اشکها رااز صورتش پاک میکند و میگوید: #سردار زود بود برود. من مادرم، هنوزم داغدارم.
تا صدسال دیگر هم #داغ_علی برایم تازه است. اما خوشحالم که پسرم بلاگردان #سردار شد. #حاج_قاسم باید میماند تا فقط با شنیدن نامش احساس امنیت کنیم. سردار باید میماند...»😔
#حاج_قاسم_سلیمانی🌷🕊
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
یزد:شهید محمد منتظر قائم سوم اسفند ۱۳۲۷، در شهرستان فردوس به دنيا آمد. پدرش علي اكبر، دفتردار شركت نساجي بود و مادرش كوچك نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته برق درس خواند و ديپلم گرفت. اولين فرمانده سپاه پاسداران يزد بود. سال ۱۳۵۵ ازدواج كرد. پنجم ارديبهشت ۱۳۵۹، در طبس توسط نيروهاي آمريكايي بر اثر اصابت راكت هواپيما به قلب و دست، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهداي خلدبرين شهرستان يزد به خاك سپردند.
🥀🕊🥀🕊
#محمد_منتظرقائم» متولد سال ۱۳۲۷ در شهر #فردوس از توابع استان #خراسان است، البته خانواده #محمد به علت ایستادگی پدرش در مقابل جیرهخواران #حکومت وقت، مجبور به هجرت از #فردوس میشوند و در شهر و دیار پدریش، یعنی یزد سکنی میگزینند ولی این تازه ابتدای راه زندگی استکبارستیزانه #محمد است که رقم میخورد.
«#محمد_منتظر_قائم» تحصیلات خود را در مدرسه تعلیمات اسلامی ادامه میدهد و در حالی که هنوز ۱۵ سال ندارد حماسه ۱۵خرداد سال ۴۲ شکل میگیرد اما با وجود سن کم، تفکری عظیم در خود پرورانده و فعالیتهای ضداستکبارانه اش در آن سالها، تعجب همگان را به خود جلب میکند.
وی تحصیلات خود را در رشته برق در هنرستان فنی ادامه میدهد و پس از اتمام و اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۷، لباس سربازی برای شاه را که کاملاً با تفکراتش در تناقض بود، برتن میکند و حتی در این دوره، یک بار به علت پاره کردن تصویر شاه و آتش زدن آن در بازار شهر به شدت تنبیه میشود.
پس از گذران دوره سربازی با وجود همه سختیها، در شرکت برق مشغول به کار میشود. در سال ۱۳۵۰ با تشکیل گروهی مخفی، مبارزه را در قالب تشکلی منسجم هدایت و انجام میدهد و نخستین اعلامیه این گروه در ششم بهمن ۵۱ در یزد به شکل گسترده و مخفیانه توزیع میشود که انعکاسی وسیع مییابد اما بهعلت فعالیت سیاسی از کار خود اخراج و مدت ۱۵ ماه در سیاهچالهای نیروهای ساواک مورد شکنجه قرار میگیرد، اما با هوشیاری مثال زدنی بدون این که هیچ اعترافی از وی گرفته شود، آزاد میشود.
#محمد پس از آزادی مصممتر از پیش به مبارزات خود علیه استکبار و استعمار ادامه میدهد تا این که #انقلاب اسلامی پیروز میشود و پس از تشکیل سپاه پاسداران به فرمان رهبر کبیر انقلاب در سال ۵۸، بهعنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب و مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد میشود.
او سپاه را گسترش میدهد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برمیخیزد بهنحوی که دو ماه پس از ایجاد تشکل، وقتی اوضاع کشور و انقلاب را در غرب کشور در خطر میبیند، آسوده ننشسته و با شماری از پاسداران برای مبارزه با ضد انقلاب و طاغوت راهی کردستان میشود.
دفاع از اسلام و انقلاب، آرمان و هدف وی بود به طوریکه در روز پنجم اردیبهشتماه سال ۱۳۵۹ نیز وقتی در جریان فرود چند هلیکوپتر آمریکایی در کویر #طبس قرار میگیرد، هر چه سریعتر در محل حادثه حضور پیدا میکند تا از نزدیک واقعه را بررسی کند.
همزمان با حضور محمد منتظرقائم در محل صحرای طبس،بنیصدر
#رئیس_جمهور وقت در #خیانتی آشکار دستور حمله به هلیکوپترها و هواپیماهای آمریکایی را میدهد ولی بعدها مشخص میشود که این هلیکوپترها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به #طبس بودهاند.
بدین ترتیب " #محمد_منتظر_قائم" که در صحنه مبارزه با #استکبار حضور داشت، در بمباران منطقه به دستور #بنی_صدر، به درجه رفیع #شهادت نائل میآید.
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
🍃💚 #زمینه_سازظهورباشیم💚🍃
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌷 @Yazinb3🌷🍃
🌴 #یازینب...
یزد:شهید محمد منتظر قائم سوم اسفند ۱۳۲۷، در شهرستان فردوس به دنيا آمد. پدرش علي اكبر، دفتردار شركت ن
#همرزمان سردار #سپاه ابابیل در صحرای #طبس در مورد حماسه کویر میگویند:
"پنجم اردیبهشت بود که از #سپاه تهران به ما خبر دادند که راننده تانکری نفتکش در نزدیکی جادهای متروک و کم تردد در صحرای #طبس تعداد پنج فروند هلیکوپتر، یک #هواپیما در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتورسیکلت، تعدادی رختخواب و پرژکتور مشاهده کرده است؛ سریعاً خود را به منطقه برسانید.
#محمد گفت: "اول نماز میخوانیم و سپس راهی میشویم."
#نماز آن روزش طولانیتر از بقیه روزها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام #نمازش یکی از بچهها به شوخی گفت: "#حاجی #نماز_جعفر_طیار میخواندی؟" لبخند زد و گفت: شاید #نماز_آخر_مان باشد."
سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم. در مسیر، #سوره_فیل را برایمان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برایمان نقل کرد و گفت:
"#این_مملکت_متعلق_به
#امام_زمان(عج) است و #خدا خود نیز از آن #محافظت میکند و ما #پاسداران وسیلهای بیش نیستیم."
به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سؤال از اهالی از بچهها جدا شدم، محمد و دو نفر از بچهها به سمت هلیکوپترها و هواپیمای سوخته راهی شدند.
در حال صحبت با اهالی بودم که هواپیماهای فانتوم که بر فراز منطقه پرواز میکردند، توجهام را جلب کردند. بعد از آن، صدای #انفجار مهیبی از سمت هلیکوپترها به گوش رسید.
به سرعت به سمت هلیکوپترها به راه افتادم. دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی هلیکوپترها وارد آنها شده بود تا اگر سند و مدرکی بر جا مانده، با خود بیاورد، طعمه #خیانت #بنی_صدر و هم دستانش شده بود که میخواستند آن اسناد فاش نشود. تا به او رسیدیم به #مولایش_حسین(ع) پیوسته بود.
اما #شهادت_محمد_منتظر_قائم_ مردم و مسئولين را نسبت به وجود توطئه حساس نمود و موجب رسوايي #توطئه_گران شد.
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیل_لله
🥀🕊🥀🕊🥀
🍃💚 #زمینه_سازظهورباشیم💚🍃
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌷 @Yazinb3🌷🍃
#دعای_آخر... #مجلس_کانال_یازینب...
#شب_بیست_و_ششم_ماه_مبارک_رمضان..🌹🍃
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
اللهم اشف کل مریض بحق الحسین علیه السلام🌹🍃
سلام میکنم باشی سلامت #محمد....جان 🌹🍃؛ نورچشم مادر و پدرت ، سلامی از نور و از عشق پاک امام حسین علیهالسلام که کربلای معلا را با خاک بهشت عجین ساخته.
محمد......جان؛ عزیز دلم، نگاهم را به بین الحرمین میدوزم و با گشاینده ی تمام گره ها درددل میکنم و برایت شفای درونت را ارزو میکنم. میدونم امام حسین علیهالسلام بزرگترین گره های زندگی رو باز میکنه و ترو سلامت خانواده ات برمیگردونه.
نگاهت میکنم و رو به قبله ی حاجت در این هوای بارونی که با بهار و رمضان یکی شده.
عزیز دلم از خدا و حسین علیهالسلام میخوام که شفایت را بده.
غم مامان و باباتو را به شادی مبدل کنه و صدای شادت را در قلبشون برای همیشه پابرجا نگه داره.
محمد....جان به امام حسین علیهالسلام اعتقاد دارم و یقین دارم دستمو رد نمیکنه و با زبان شکرانه از خدا میخوام روزی در حرم حسینش با پاهای کوچکت بدودی و ضریح پاکش را با بوسه در اغوش بگیری.
و برای ما دعا کنی....
ان شاءالله
التماس دعا یاعلی کربلا...
#یازینب...