#یکی_از_۳۰ نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند
#_عمر_ابن_سعد_وقاص لعنت الله علیه
#پدرش:
سعد بن ابی وقاص از طایفه بنی زهره و قریش بود و با مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خویشاوندی قبیلهای داشت. مدت سه سال حاکم کوفه شد و از اعضای شورای شش نفرهای بود که برای تعیین خلیفه از جانب عمر انتخاب شده بودند.
مورخان سال تولد عمر بن سعد را سال مرگ عمر بن خطاب و یا در دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانستهاند. عمر بن سعد بعد از کشته شدن عثمان، پدرش را تشویق کرد تا ادعای خلافت کند، اما پدرش این پیشنهاد را رد کرد. او از جمله اشراف کوفه بود که علیه حجر بن عدی گواهی داد و این گواهی زمینهساز شهادت حجر به دست معاویه شد.
#جنایاتش:
عمر بن سعد از طرف ابن زیاد مأموریت یافت که حسین پسر علی علیه السلام و همراهانش را به قتل برساند. عمر پسر سعد، کاروان حسین را از آب رودخانه محروم کرد. مذاکرات عمر پسر سعد با امام حسین علیه السلام به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم ۶۱ هجری به حسین و خانوادهاش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یارانش را کشت صبح عاشورا بعد از آن كه وساطتها، درخواستها و مواعظ، سودى نبخشید و وقوع جنگ حتمى شد عمر سعد جلو آمد و اولین تیر را به سوى لشكر حسینى پرتاب كرد و گفت:
نزد عبیداللّه گواهى دهید مـن اول كسى بودم كه تیر را پرتاب كردم. آنگاه، باران تیرها به طرف سپاه حسینى سرازیر شد.
در آخرین لحظات پایانى حادثه كربلا كه سیدالشهدا علیه السلام در گودال قتلگاه افتاده بود، هر كس با هر وسیلهاى كه در اختیار داشت به امام حسین علیه السلام حمله مىكرد تا آن كه سنان تیرى را به طرف حضرت پرتاب كرد. تیر به گلوى حضرت قرار گرفت و از اسب بر زمین افتاد. عمر سعد به شخصى كه در سمت راستش ایستاده بود گفت از اسب پیاده شو و حسین را راحت كن. خولى جلو آمد ولى وحشت او را گرفت و برگشت تا این كه سنان بن انس نخعى سر مبارک حضرت را از تن جدا كرد. این جا خبر غیبی امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد كه: ای انس فرزندت قاتل فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است.
#عبیدالله_بن_زیاد ملاحظات:
بعد از پیشنهاد فرماندهى لشگر از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد، وى در قبول این منصب با افرادى مشورت كرد از جمله با یكى از دوستان قدیمى پدرش به نام كامل.
كامل در پاسخ عمر بن سعد گفت: واى بر تو! مىخواهى حسین علیه السلام را بكشى؟ اگر تمام دنیا را به من بدهند كه یكى از امت پیامبر را بكشم، چنین نخواهم كرد، چه برسد به كشتن فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله.
عمر سعد گفت: اگر حسین را بكشم بر هفتاد هزار سرباز سواره، امیر خواهم بود. كامل وقتى دید كه به قتل امام حسین علیه السلام مصمم است از گذشته خبرى را به این صورت براى او نقل كرد: با پدرت سعد به سوى شام مسافرت مىرفتیم كه من به خاطر كند روى از آنان عقب افتادم و تشنه شدم. به دیر راهبى رسیدم و از اسب پیاده شدم و تقاضاى آب نمودم. راهب پرسید: آیا تو از این امتى هستى كه بعضى، بعض دیگر را مىكشند؟ گفتم: من از امت مرحومه هستم. راهب گفت: واى بر شما در روز قیامت از این كه فرزند پیامبرتان را بكشید و زنها و بچههایش را اسیر كنید. گفتم: آیا ما مرتكب این عمل مىشویم؟گفت: آرى، و در آن وقت، زمین و آسمان ضجه مىكند و قاتلش چندان در دنیا نمىماند تا شخصى خروج مىكند و انتقام او را مىگیرد. آنگاه راهب گفت: تو را با قاتل او آشنا مىبینم. گفتم: پناه بر خدا! كه من قاتل او باشم. گفت: اگر تو هم نباشى یكى از نزدیكان تو خواهد بود. عذاب قاتل حسین علیه السلام از فرعون و هامان بیشتر است، آن گاه در را بست.
كامل مىگوید سوار بر اسب شدم و به رفقا ملحق گردیدم، وقتى جریان را براى پدرت نقل كردم، گفت: راهب راست مىگوید. آنگاه پدرت گفت: او هم قبلا راهب را دیده و جریان را از او شنیده كه پسرش قاتل فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.
#سرنوشت او:
ابوعمره، فرمانده سپاه مختار به دستور مختار وارد خانه عمرسعد شد و او را میان رختخواب یافت عمرسعد چون قیافه خشمگین فرمانده سپاه مختار را دید به قصد او پی برد خواست از جایش بگریزد که لحاف به پایش پیچید و روی رختخواب افتاد. فرمانده به او مجالی نداد و سر از تنش جدا کرد و سر بریده را نزد مختار برد. جسد عمرسعد بعد از قتل، به زودی دچار کرم و تعفن گردید و مردم می آمدند و او می دیدند.
بر #_مالک_بن_یسر تا قیامت لعنت
بر #_حصین_بن_تمیم تا قیامت لعنت
بر #_ابحر_ابن_کعب تا قیامت لعنت
بر #_سنان_بن_انس_نخعی تا قیامت لعنت
بر #_اسحاق_بن_حوبه_حضری تا قیامت لعنت
بر #_حکیم_بن_طفیل_طایی_سنبسی تا قیامت لعنت
بر #عبیدالله_بن_زیاد ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت...
@Yazinb3