eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ســ🍁ــلام 🌾صبـح زیبـاتـون بخیـر 🍁بہ سه شنبـه خـوش آمـدیـد 🌾دلتـون گـرم بہ عشق خـ♡ـدا 🍁حـال دلتـون خـوب 🌾وجودتـون سبـز و سلامـت 🍁زندگیتـون غـرق در خوشبختی 🌾روزتون پر از عشـق و محبـت 🍁پر از مؤفقیت و سـرافرازی 🌾پر از صلـح و سـازش 🍁پر از دوستـی و مهـربـانی 🌾پر از دل خـوشى 🍁و پر از خبـرهای خـوب 🌾سه شنبه‌تون پر از خیـر و شـادی 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۱۶_مهر ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان سمنان، شهرستان سرخه) (۱۳۳۹ ه.ش) شهید فارس پور حیدر 🌷 (استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۴۶ ه.ش) شهید عبدالحمید یوسف گله🌷 (استان خوزستان، شهرستان دزفول) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید علی معظمی گودرزی🌷 (استان لرستان) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید عبدالرضا تقی پورحسین آبادی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید نعمت حمیدی 🌷 (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید محمود امیرخانی🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید سیدمحسن میرمالک🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید مهدی ازگلی🌷 (استان تهران، شهرستان شمیرانات) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید حسن نجفی پورآرانی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید محمد تقی پیکان حیرتی🌷 (استان مازندران، شهرستان نوشهر) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید غلام حسین اشعری🌷 (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید علی‌اکبر قربانی پاچی🌷 (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید خلیل بارانی‌زاده🌷 (استان هرمزگان، شهرستان میناب) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید نادر مهدوی🌷 (استان بوشهر، روستای نوکار) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید حسن علی رجبی🌷 (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید بیژن کرد 🌷 (استان بوشهر، جزیره خارک) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید یدالله مالا میری🌷 (استان مازندران، شهرستان نور) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید مجید مبارکی 🌷 (استان بوشهر، شهرستان بوشهر) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید مهدی محمدی‌ها 🌷 (۱۳۶۶ ه.ش) شهید علی اکبر غلامی مهکویه🌷 (استان فارس، شهرستان فیروزآباد) (۱۳۶۷ ه.ش) شهید سیدحسن موسوی پناه🌷 (۱۳۶۷ ه.ش) شهید محمدحسین طوسی🌷 (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۷۴ ه.ش) شهید محمد رضا نظریان🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۳ ه.ش) شهید مرتضی مالکی🌷 (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زابل) (۱۳۹۳ ه.ش) شهید آیت‌الله خانعلی‌پور🌷 (استان فارس، شهرستان استهبان، شهر رونیز) (۱۳۹۳ ه.ش) شهید مدافع حرم حسین همدانی🌷 (استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۹۴ ه.ش) شهید مرتضی کارچانی🌷 (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۹۷ ه.ش) ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🏴🍃 ...🏴🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🏴 @yazinb2🏴🍃
محتاج یه نگام یه نگاه آقا اگه تو روصدا نزم کی رو صدا بزنم آقا درسته نمک خوردم نمکدون شکستم آقا درسته هر چی بهم خوبی کردی جزبدی هیچیزی جوابتو ندادم درسته گفتم دلتنگ امام رضام تو واسته شدی رفتم امام رضا گفتم اشک چشم بهم دادی گفتم دل شکسته آقا بهم دادی خلاصه هر چی از طرف تو اومد اجابت و خوبی ولی هرچی از طرف منو اومد.... آقا فقط میتونم مثل همیشه بگم شرمنده ام آقا جان میتونم مثل همیشه بگم دستت دردنکنه آقا جون تو که تا حالا واسمو خوب اربابی کردی ولی هنوز یه چیزی تودلم مونده آقا اگه امشب بهم بدی پس کی حرف امشبت با آقات چیه آقا دلم سالهاست حسرت یه نگاه توفقط یه نگاه نمیگم دست به سرم بکش میدونم لیاقت ندارم فقط یه نگاه آقا هرچی نازکنی بهت میاد ولی آقا من که چیزی ندارم که خریدارت باشم جز گناه چیزی دارم توکه پروندمو بهتر ازخودم میدونی دیگه از خودم خجالت میکشم آقا این حرف دل و دیگه کی بهت بزنم اگه این بارم گوش به حرفا ندی پس دیگه کی؟؟ التماس میکنم منو به پابوست دعوت کن.... دلم تنگه غروب کربلاته _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🏴 @Yazinb2 🏴
🔹باز در بين حسرت و شادي دلِ آشفته در به در شده است خبر خوبِ تازه ام اين است: دوستم عازم سفر شده است 🔹هيجاني غريب دارد او حق ندارم كه غرق غم باشم _"كربلايي شدم حلالم كن... ميروم اربعين حرم باشم" 🔹ميدهم با كنايه و شوخي ضمن خنديدنم جوابش را: _"من حلالت كنم؟ نخواهم كرد! مگر اينكه ببيني خوابش را! 🔹شرط دارد رفيق! آسان نيست كه حلالت كنم به اين زودي! بايد اي دوست مطمئن باشم به منِ ساده ميرسد سودي!" 🔹_"شرط دارد؟ ولي... بگو! باشد! چاره ام چيست؟ عازمم فردا" بغض و خنده چقدر قاطي شد: _"به خدا گريه لازمم فردا" 🔹از نگاهش سوال ميبارد گرم توضيح ميشوم حالا: _"ميروي كربلا به يادم باش زائر اربعينيِ آقا... 🔹جاي من گريه كن كمي لطفا اگر آبي به دستتان دادند يا اگر دختري زمين افتاد يا اگر ظهر شد اذان دادند 🔹جاي من گريه كن اگر در راه تازه شد درد زخم پاهايت... روضه خوان از رقيه حرفي زد... بين فرياد وا حسينايت... 🔹يا اگر كه خدا نكرده خودت خسته بودي به قدر يك عالم چادرت در مسير خاكي شد تنه اي زد كسي به تو محكم 🔹آخرش هم... بايست رو به حرم جاي من مدتي نگاهش كن بگو آقا رفيق من بد نيست يا اباالفضل! سر به راهش كن 🔹بگو از كاروان كه جا مانده ناخوش است و عجيب دلتنگ است حسرت كربلا به دل دارد گرچه حتما كمي دلش سنگ است 🔹اذن ميخواهد از شما آقا تا بيايد به كربلا يكبار حرمت را نديده تا امروز همه ي غصه هاي او به كنار 🔹باقي صحبتم بماند چون وقت تنگ است و حرف ها بسيار قول دادي كه ياد من باشي!" _"چشم! هستم سر قرار و مدار" 🔹كوله اش را به دوش ميگيرد ميشود سمت كربلا راهي زير لب با گلايه ميگويم: چه خداحافظي جانكاهي! 🔹برو اي زائر! اي رفيق شفيق! كه دعا ميكنم من از امشب به سلامت به مقصدت برسي رهرو راه حضرت زينب 🔹كه در آن راه باورم اين است ماه آبان بهار خواهد بود و براي قدم زدن هايت جاده چشم انتظار خواهد بود... شاعر: فاطمه عارف نژاد
📜 نهم صفر 📜 🔘 🔰مدینه دیگر در سکوت نبود••• 🔰مدینه اشک و ماتم بود در عزای خامس آل کسا••• - محمد حنفیه گفت: "نور چشمم کجاست، حسین نازنین برادرم کجاست؟" + سیدالساجدین گفت: "عمو جان! یتیم باز گشتم به مدینه!" 🔹ام سلمه، ام المومنین، با تربت به خون نشستۀ حسین، در شهر گذر می کرد و تاب غمِ حسین را نداشت.🔹 •••ام البنین، هراسان سوی بشیر شتافت••• ~ بشیر گفت: "ام البنین، پسرت عبدالله شهید شد." ^ گفت: "مرا از حسین آگاه کن." ~ گفت: "دیگر پسرانت، عثمان و جعفر، در کنارش شهید شدند." ^ گفت: "از حسین بگو." ~ گفت: "دستان عباس را قطع کردند و او هم شهید شد." ^ گفت: "رگهای قلبم را ریش کردی، پسران من و هر کس زیر این آسمان بلند، فدای حسین، از حسین برایم بگو." ~ گفت: "حسین، بخون غلتید." 🔺ام البنین صیحه ای کشید و بی‌هوش شد.🔻 🔹زینب در سکوت، با فاصله از حرم ایستاده بود••• 🔹اشک می ریخت و در دلش غوغا بود••• 🔹با تمام توان، نگاه به حرم جدّش دوخته بود••• •••آرام آرام حرکت کرد به سوی حرم••• 🔸با رنجی که بر دوش می کشید، افتان و خیزان به حرم رسید🔸 •••تمام رمق را بخشیده بود در این سفر••• 🔹حتی فرصت نکرده بود، که برای شهادت فرزندان اش محمد و عون مویه کند••• 🔵هَمُّ و غمَّش همه حسین بود و راه حسین.🔵 ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۱ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 نهم صفر 📜 🔘 ••• 🔰دست در اطراف درب حرم گذاشت، زُل زد به سنگ قبر••• 🔰این همه توان و صبر را از مادر مهربان ارث برده بود••• 🔰اما دیگر، توان و قدرتی نداشت••• ••• نفسی تازه کرد ••• 🔹اما نگاه از سنگ قبر بر نداشت🔹 •••یکباره گریست••• 🔸تمام درد و غم و اندوه را گُداخت و از دیده برون داد به اشک🔸 🔺اما تمامی نداشت🔻 •••بیشتر گریست••• 🔹با تمام توان صیحه زد🔹 + گفت: "یا جَدّاه إنّی ناعیهٌ إلیک أخِی الحُسین." "یا جدا! خبر مرگ برادرم حسین را آورده ام." "یا جدا! حسین را در سرزمین کربلا کشتند" "یا جدا! اُمّت را وصیت کردی با خویشانت به نیکی رفتار کنند" "نه تنها نیکی نکردند" "اهل بیت ترا لب تشنه کشتند ..." 🔹زینب آنچه را که برای حسین روی داده بود برای جدّش بازگو کرد🔹 🔸بی امان گریه می کرد و آه می کشید🔸 •••عاقبت قبر ناله سر داد و با او نالید••• ● ۱۱ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
خـــدايا...🍃 مرا بہ خاطر گناهانےكہ درطول روز..🥀 با هزاران قدرت عقل توجيهشان ميڪنم، ! _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
ابراهیم همیشه قبل از مسابقات دو رڪعت نماز میخواند...📿 ازش پرسیدم: چه نمازی مۍ‌خوانۍ؟! گفت: دو رڪعت نماز میخوانم و از خدا میخواهم یه‌وقت تو مسابقه حــال کسۍ رو نگیرم...🥀 ... _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
 داروی عین‌ شین‌ قاف هر سال تابستان‌ها می‌آمد مشهد. در حرم همراهش شده بودم. ایستاده زیارت می‌کرد. من اما بعد از مدتی خسته می‌شدم. این‌ پا‌ و آن‌ پا می‌کردم. بیشتر که خسته می‌شدم، می‌نشستم. باز از نشستن خسته می‌شدم، می‌ایستادم. اما پیر مرد تمام مدت ایستاده مقابل مرقد مطهر زیارت می‌کرد و ذکر می‌گفت. معمولاً زیارتش دو ساعتی طول می‌کشید. یک‌ بار از حرم که بیرون آمدند، از ایشان پرسیدم : شما خسته نمی‌شوید؟! ما که جوانیم، از پا افتادیم!، جوابی ندادند. زیارت که تمام ‌می‌شد، تازه صحن‌های حرم امام رضا علیه‌السلام شروع می‌شد ، به صحن‌ها می‌رفت ، همه را یاد می‌کرد ؛ سر مزار علما می‌رفت و برای ‌شان فاتحه ‌می‌خواند. یک بار از صحن که بیرون آمد ، به من اشاره کرد: بیا! ، از جیبش پولی درآورد و به من داد و گفت: برو عطاری، داروی « عین‌شین‌قاف » بگیر تا خسته نشوی !! منظورشان این بوده است که اگر با عشق و محبت بخوانید خسته نمی‌شوید.... 📕 این بهشت، آن بهشت، ص ٣١ التماس دعای فرج.... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
شـــ🌙ــبِ مـــن با تــــو بـــخیر می شود تـ♡ـویی که حتــی حـــس بـــودنت می ارزد به ، تــــــمامِ نــداشته هایم،آقا شب بخیرمولای غریبم
🌴 #یازینب...
#داستان_امشب...🏴 🍃🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🍃 #روزى_امام_حسن_مجتبى_عليه‌السلام در يكى از باغستانها
...🏴🍃 🍃🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🍃 هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید زعفر جنی گفت : کیست که در وقت شادی، گریه می کند ؟! دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدن و زعفر از آنان سبب گریه را پرسید آنان گفتند : ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی، در حین رفتن به آن شهر، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ود ر حال جنگ هستند وقتی که نزدیک آنان شدیم، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام پسر همان آقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ و راست خود نگاه می کردند و می فرمودند : آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟! و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به شهادت می رسانند به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد و همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند علیه‌السلام از کمک ... : وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان دشمن فرا گرفته است، بعلاوه صف های فرشتگان زیادی را دیدیم، خود را به امام حسين علیه السلام رساندیم و گفتنیم : ما در خدمت هستيم، امام حسين از آنان تشكر كردند و فرمودند : بايد امور اين عالم به طور طبيعي پيش برود این الطالب بدم المقتول بکربلا 😭 از زبان خودش در سرزمین کربلا، روز عاشورا...😭 ﺧﻮﺩ ﺯﻋﻔﺮ ‏(ﺟﻨﯽ‏) ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ : ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦ ﺭﺍ ﻟﺸﮑﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ . ﻣﻠﮏ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮف ، ﻣﻠﮏ ﻧﺼﺮ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ، ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ، ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﮑﺎﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ، و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﻃﺮﻓﯽ ﻣﻠﮏ اﺳﺮﺍﻓﯿﻞ ، ﻣﻠﮏ ﺭﯾﺎﺡ ، ﻣﻠﮏ بحار، ﻣﻠﮏ ﺟﺒﺎﻝ ، ﻣﻠﮏ ﺩﻭﺯﺥ ، ملک عذﺍﺏ ، ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﻟﺸﮑﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﯾﮑﺼﺪ ﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺗﺎ ﺧﺎﺗﻢ ﻫﻤﻪ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻩ ،ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻧﺪ . ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ‏ ﻣﯽﻓﺮﻣﻮﺩند : ‏«ﻭﻟﺪﯼ؛ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻧّﺎ ﻣﺸﺘﺎﻗﻮﻥ‏»؛ «پسرم، ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ، ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ، ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯿﻢ‏» ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﯾﮑﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﺧﻤﻬﺎ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ، ﭘﯿﺸﺎﻧﯿﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ ، ﺳﺮﺵ ﻣﺠﺮﻭﺡ ، ﺳﯿﻨﻪﺍﺵ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻩﺍﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﻪﻫﺎﯼ ﺯﺭﻩ ﻣﯽﺟﻮﺷﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻼً ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻧﻤﯽﻧﻤﻮﺩ . ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮﺳﻢ . ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ ﺳﺮ ﻏﺮﺑﺖ ﺍﺯ بیکسی ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩﺍﯼ ﻓﺮﻣﻮﺩند : .. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ . ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ : «ﻣﻦ ﺑﺎ ﺳﯽ ﻭ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﺭﯼ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ.‏» : «ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ؛ زﺣﻤﺖ ﮐﺸﯿﺪﯼ ، ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺧﺪﻣﺖ ﺗﻮ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ‏» : ‏ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﺷﻮﻡ ﭼﺮﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽﻓﺮﻣﺎﯾﯽ ؟‏» : ‏ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﻭﺕ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ‏». : ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﮔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ‏». : زعفر ﺍﺻﻼً ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻟﻘﺎﯼ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ . ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ نصرﺕ ﻭ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ اﺷﮏ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ، ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ‏ . : ﺑﺤﺎﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺝ ۴۴ ﺹ ۳۳۰ یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ۱۴۴۱ _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 @yazinb3
سلام ، امیدوارم💜 در این صبح زیبا اميد و تندرستی 💜 مهمون وجودتون سفره تون پربرکت💜 روزيتون افزون و دلتون قرص به 💜 حضور خداوند باشه صبح زیباتون بخیر  🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
چهارشنبه تون عالی روزتون پرنشاط خونه هاتون پر از مهر و صفا رابطه هاتون به رنگ عشق وجودتون سلامت لباتون پر خنده نگاهتون زیبا و پر عشق امروزتون زیبا و در پناه خدا🌹 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
ازخداوند دلـی آرام، همراه با مهربانی قلبی پر از لطافت همـراه بابخشش وزندگی آرام همراه باصلح ودوستی برایتـان خواسـتارم سلام دوستان✋ صبحتون شاد و پر انرژی🌸 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 دهم صفر 📜 🔘 🔰در مصیبت خامس آل کسا مدینه ماتم کده بود••• 🔰مانده بودم تنها، در هراس و التهاب، تکیه دادم به دیوار خانه ای گلین، وسیع‌تر از زمین••• 🔰در گسترۀ زمین، و در همیشۀ تاریخ، از آسمان بر زمین می بارد، جز این خانه که همه چیز از اینجا به آسمان پَر می کشد••• 🔰گذشته و حال و آیندۀ تاریخ را اهل این خانه رغم زده اند، و ملائک، ذکر و تسبیح و تقدیس، از این خانه آموخته اند••• 🔹در و دیوار این این خانه پُر از خاطره بود🔹 •••خاطراتی تلخ، خاطراتی شیرین••• 🔸گِرد آمدن اهل خانه در زیر کسا، خاطره ای شیرین بود🔸 •••اهل این خانه، همان پنج تن آل عبا بودند••• 🔸محمّد و علی و فاطمه، حسن و حسین.🔸 * محمّد در زیر کسا گفت: "خدایا! اینان اهل بیت من اند،" "گوشتشان گوشت من و خونشان از خون من است،" "رنجشان رنج من و اندوهشان اندوه من است،" "در صلح ام، با هر که با اینان در صلح است،" "دشمن ام، با هر که با اینان دشمن است،" "اینها از من، و من از اینهایم." 🔹خدا آنها را که در زیر عَبا با هم دید، به خود بالید🔹 ✨ گفت: "ای ملائک من، ای ساکنان آسمانهای من" "آسمان بنا شده و زمین گسترده و ماه تابان و خورشید درخشان، و کهکشانهای چرخان و دریای روان و کشتی در جریان را، نیافریدم مگر بخاطر دوستی این پنج تن زیر کسا." 🔹جبرییل از خدا خواست تا ششمین نفر باشد، جبرییل به آنان پیوست🔹 ••• و خدا برای اهل کسا به جبرییل پیغام داد ••• ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۰ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 دهم صفر 📜 🔘 🔺اندکی گذشت و محمّد از میان اُمّت رفت🔻 🔰سه ماه از رحلت رسول خدا نگذشته بود که فاطمه دختر نبی،به شهادت از دنیا رفت•• 🔶شبانه ودر خفا تدفین شد،بی آنکه کسی تا کنون بداند،قبر دختر رحمت العالمین کجاست🔶 🔰دیری نگذشت که علی،وصی و داماد نبی،همسر فاطمه،به تیغ تحجر به شهادت از دنیا رفت•• 🔷او نیز همچو فاطمه،شبانه و در خفا در دل خاک آرمید،وقریب شصت سال کسی ندانست،قبر امیرالمومنین،علی بن ابی‌طالب کجاست🔷 🔰اندکی بعد،نوادۀ رسول خدا،حسن بن علی به شهادت رسید،گر چه او درعیان تدفین شد،اما پیکر بی جانش از تیر باران اُمّت طغیانگر بی نصیب نماند•• 🔹اکنون سال شصت و یک هجری،هنگامۀ حسین بن علی،دیگر نوادۀ نبی رسیده بود🔹 🔺واین همه ظلم و ستم، در پنجاه سال پس از رحلت رحمت العالمین رُخ داده بود🔻 ❌این قوم از اُمّت رسول،در دشمنی با آل نبی،از هیچ کوششی دریغ نکرده بود•• *با آنکه پیامبر در واپسین لحظات عُمر،به اُمّت گفته بود: 💠"إنِّی‌ تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ،کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی‌ أهْلَ بَیْتِی‌.مَا إنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی‌ أبَداً،فَإنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی‌ یَرِدَا عَلُیَّ الْحَوْضَ."💠 🔰"من‌ شما را ترک می کنم و دو چیز نفیس‌ برایتان می گذارم،کتاب‌ خدا و عترت‌ من‌ که‌ اهل‌ بیت‌ من هستند.پس‌ از من،‌ مادامی‌ که‌ شما به‌ آن‌ دو تمسّک‌ جوئید هیچ‌ گاه‌ گمراه‌ نمی‌گردید،و آن‌ دو از هم‌ جدا نمی‌شوند تا بر حوض‌ کوثر بر من‌ وارد شوند."🔰 ✔️ ادامه دارد ••• ● ۱۰ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 دهم صفر 📜 🔘 🔰سر به دیوار این خانه نهادم و بر مظلومیت اهل آن گریستم••• 🔰یتیمی و بی کسی را پیش از ورود به این دنیا، چشیدم••• 🔰تنها و بی قرار و شوریده حال، مانده بودم چه کنم••• ••• فقط گریستم ••• ●گریه بر مظلومیت علی••• ●گریه بر مظلومیت فاطمه••• ●گریه بر مظلومیت حسن••• ●گریه بر مظلومیت حسین••• 🔹نام و یاد حسین توانم ربوده بود و اشک جاری بود🔹 🔺قطره اشکی برای حسین، بر کالبد افسرده و نیمه جانم فرو غلتید🔻 🔹زندگی جاری شد، عشق جوشید، و امید رویید🔹 •••نسیمی زندگی بخش و جاری از آینده ای بسیار دور••• 🔸از همانجا که حسین آباد کرده بود، وزیدن گرفت،🔸 + مرا سوی خود خواند و نهیب ام زد: "برخیز!" + و ندا سر داد: "میعادگاه ما کربلا!" 🔵مدینه دیگر جای ماندن نبود، از جا جهیدم و آهنگ کربلا کردم••• ● ۱۰ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
🍁 صبـح است و طلـوع مهـربانی 🍂 خورشیـد و حریر آسمانی 🍁 ایـام بہ کام و روزتـون عشـق 🍂 سـرزنـده و شـاداب بمانیـد 🍁زیبـاتـر از صبـح 🍂سـلام صبحگاهی اسـت 🍁خـدایا سـلام 🍂زنـدگی سـلام 🍁دوستـان خـوبـم سـلام 🍂صبحتـون بخیـر 🍁روزتـون متبـرک بہ نگاه خـدا 🍂الهـی دلتـون گـرم از آفتـاب امیـد 🍁نگاهتـون خنـدان 🍂تـرقـی در کارتـون 🍁و مؤفقیـت و خوشبختـی 🍂در زنـدگیتـون جـاری باشـه 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 یازدهم صفر 📜 🔘 🔰خورشیدِ کم فروغ، با انوار طلایی خود از میان نخل های قد کشیده به آسمان، بر فرات می تابید••• •••غروب بود، غروبی غمگین••• 🔰نخل های بلند و سر برآورده سوی آسمان، ریشه در زمین سِفت می کردند••• •••در کنار رود پُر آب فرات••• 🔹از تشنگی لَه لَه می زدند و به انتظار عباس و مشک های پُر آب بودند••• 🔰و من به پای پیاده، سفر کرده از دشت ها و صحراهای تفتیده، به عشق و امیدِ سفر به بهشت خدا بر زمین، کربلا، در سایه سار نخلستان فرات لحظه ای ماندم، تا رنج سفر از تن برون کنم••• 🔸به صدای گریۀ مردی، نگاهم سوی او چرخید🔸 🔺مرد به کنار رود نشسته بود و دست بر آب فرات می سایید.🔻 ••• نزد او رفتم ••• ~ گفتم: "غم و دلتنگی ات از چه رو است برادر؟" •••بغض ترکاند و گریست••• ~ گفتم: "عزیز از دست داده ای؟" •••گریه اش بیشتر شد••• - گفت: "گنه کارم برادر." ~ گفتم: "خدا ارحم الراحمین است." - گفت: "اما نه برای من." •••بر خود لرزیدم••• ~ با احتیاط پرسیدم: "نکند از جانیان روز عاشوری؟" - گفت: "کم از آنان ندارم!" 🔸به او نزدیک تر شدم. چهره اش آشنا بود🔸 ~ گفتم: "تو کیستی؟" - گفت: "طِرمّاح بن عدی!" ✔️ ادامه دارد • • • ● ۹ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 یازدهم صفر 📜 🔘 ••• ••• او را شناختم ••• ~ گفتم: "تو همانی که در مسیر کربلا به دیدار حسین آمدی؟" - گفت: "من همانم." ~ گفتم: "مگر عهد نکردی آذوقه به اهل و عیال رسانی و زود برگردی؟ پس چرا نیامدی؟" - گفت: "آمدم، اما دیر آمدم. هنگامی آمدم که کار از کار گذشته بود." 🔺سر سوی آسمان بُرد و فریاد کرد.🔻 - گفت: "وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم!" •••و زار زار گریست••• 🔸و من حیرت زده از سرگذشت او، و سرنوشتی که در دنیای پیش رو، در برابرم بود به خود لرزیدم.🔸 🔸او را فراموش کردم و در هراس، از سرنوشت خود ترسیدم.🔸 🔺مبادا سرنوشت من، همچو سرگذشت او شود.🔻 •••طِرمّاح ناله می کرد و می نالید••• - با اشک و ناله گفت: "از درد و سوز این حسرت، به سیدالساجدین گفتم؛ مولای من! این چه مصیبتی است بر من؟" + سیدالساجدین گفت: "وقتی امام به تو گفت زود برگرد، یعنی نرو!" •••بار دیگر صیحه ای کشید و فریاد کرد••• - گفت: "وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم!" 🔹و سپس با اشک و سوز، آیه ای را تلاوت کرد.🔹 - گفت: 💠"قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین."💠 🔰"بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی که گرد آوردهاید و تجارتی که از کسادش بیم ناکید، و سراهایی را که خوش میدارید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او دوستداشتنی تر است، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در]آورد. و خداوند گروه فاسقان را راهنمایی نمیکند."🔰 ● ۹ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
یعنــــــے الانــــــ اگـــــــر حرمـــــ بودیمــ چی میشـــد؟؟ _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3