eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🍃 @Yazinb3 🌹🍃 توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم خواندم سه عمودی یکی گفت : بلند بگو گفتم : یک کلمه سه حرفیه ازهمه چیز برتر است؟ حاجی گفت: پول تازه عروس مجلس گفت: عشق شوهرش گفت: یار کودک دبستانی گفت: علم حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه گفتم: حاجی اینها نمیشه گفت: پس بنویس مال گفتم: بازم نمیشه گفت: جاه خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه مادر بزرگ گفت: مادرجان، "عمر" است. سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار ديگری خندید و گفت: وام یکی از آن وسط بلندگفت: وقت خنده تلخی کردم و گفتم: نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید ! هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش کشاورزبگوید: برف لال بگوید: حرف ناشنوا بگوید: صدا نابینا بگوید: نور و من هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت: 🍃🌺 🌺🍃... 🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 رو به راه نیست حال این بیچاره... این که کار تخریبچی رو بلدید یا نه نمیدونم... فقط میدونم به یه تخریبچی نیاز دارم... مین های زیادی در کمینم هست.. 😔 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 با سلام و احترام.. من خیلی از وصیت نامه های شهدا را خوندم و میخونم تو همه وصیتنامه ها این حرف بوده ، در خط ولایت فقیه باشید و مبادا از خط ولایت فقیه خارج شوید و.... واقعا با این همه وصیت از شهدا چطوری میشه گفت و چیزی دیگه نوشت من از خودم وصیتنامه ندارم ، وصیتنامه من همین وصیت شهداست پشتیبان ولایت فقیه باشید همین ... (علمدار)
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 : سند گمنامی🌺🍃 ...( قسمت سوم ) ...💐 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 ..🌹🍃 یک بار تعریف می کرد که من به اطمینان رسیده ام که تا وقتی خدا نخواهد ما شهید نمی شویم به همین خاطر می گویم برایم دعا کنید گفتم از کجا مطمن شدی تعریف کن برامون گفت دو جا این را به چشم دیدم یک بار منطقه ای را گرفتیم و کارمان تا آخرهای شب طول کشید طبق مقررات حق نداشتیم داخل خانه هایی که گرفته بودیم بخوابیم حتما باید بر می گشتیم پادگان ولی ما از شدت خستگی داخل یکی از همان خانه ها خوابیدیم صبح که از خواب بلند شدیم دیدین دور تا دور ما تله های انفجاری بود طوری که اگر بیش از حد تکان می خوردیم همه منفجر می شد و از ما چیزی باقی نمی ماند واقعا نمیدانیم چطور در خواب خدا ما را محافظت کرده که زیاد جابه جا نشویم جای دوم ماجرای یک تک تیرانداز بود به قدری از ما تلفات گرفته بود که مجبور شدیم از ایران کمک بگیریم و چند نفر برای شناسایی بیایند کمک دو نفر کارشناس آمدند و بعد از تحقیق گفتند محل استقرار تک تیرانداز جای دیگری است و این گرد و خاکی که بعد از هر تیر شما می بینید ساختگی است خلاصه به هر طریقی بود محل استقرارش را شناسایی کردیم و رفتیم تا زنده دستگیرش کنیم وقتی سراغش رفتیم دیدیم یک زن است با وضع حجاب نامناسب من و دوستم برگشتیم تا نگاهمان به او نخورد همین که برگشتیم دیدیم خانه منفجر شد و رفت روی هوا یعنی اگر چند لحظه آنجا مانده بودیم شهید شده بودیم حالا به یقین رسیده ایم که تا خدا نخواهد شهید نمی شویم حتی اگر تا شهادت یک قدم فاصله داشته باشیم. راوی: 🌷🕊 🍃🌺حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان🌺🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🍃🌺دلنوشته... 🍃🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🍃 ! ! ...! می ‌دانم که دیر کردیم... می ‌دانم که هنوزم که هنوز است، در انتظار آمدن‌ مان صبر می‌ کنی...! می ‌دانم که با این همه انتظار و انتظار کردن‌ مان، هنوز هم الفبای انتظار را نیاموخته ‌ایم...! امّا شما... امّا شما هنوز هم چشم امیدتان به ما مردم زمانه است...! ...! سال‌ هاست کنارمان بوده ‌ای! سال‌ هاست که در کوچه ‌ها و خیابان‌ هایمان، از کنارمان به آرامی گذشته ‌ای.... سال‌ هاست برایمان دعا می ‌کنی و واسطه ی فیض ما با آسمانی...! ...🌹🍃 امّا ما زمینیان، با صاحب و امام‌ مان چه کردیم!؟ آیا این ما نبودیم که با گناهان‌ مان، شما را آزردیم و هر چه بیشتر بر دوران غیبت‌ تان افزودیم...!؟ ...🌹🍃 ما همان‌ هایی هستیم که اَمان خویش را گم کردیم، امّا حقیقتاً به جستجویش برنخاستیم...! ما همان ‌هایی هستیم که در سایه ی نام شما، روزگار گذراندیم، امّا قدمی برای زدودن نقاب غیبت از روی دلنشین شما برنداشتیم... ... می‌ دانم که همه ی حرف‌ هایمان ادّعایی بیش نبوده است... ... ... با همه ی نبودن‌ ها و ادّعاهایمان...! با همه ی بی‌ مهری ‌ها و ظلم‌ هایی که در حق شما روا داشتیم...! باز هم بر ما گران است که شما را ببینیم امّا شما را نشناسیم...! بر ما گران است که صدای همگان را بشنویم، امّا صدای دلنشین شما را نشنویم...! ... بر ما گران است که الطاف شما را به عینه در زمین ببینیم، ولی دشمن بر ما طعنه زند و حقایق بودن ‌تان را انکار کند... ای اَمان آسمان و زمینیان.... بر ما بتاب ای خورشید امامت... ، ...🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
ماکفترجَلدِآسمانِ حرمیم آسوده به زیرِسایبانِ حرمیم این#امنیتِ کشورمان رابخُدا مدیونِ همه#مدافعانِ_حرمیم . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 #لبیک_یازینب... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
ایݩ روزها ... سَــعے ڪُنیم مُــدافِع قَــــلبمون باشےم ازنـفوذ شــــیطاݩ شاید سخٺ تر از حـــــرم بودن "مُدافِع قـَــــــلب شُدن باشد" " الْقَـــــلْبُ حـــــَرَمُ اللَّه "ِ قـــــلب،حرم خُـــــداوَند متعال است.. پس درحـرم او غیر او را ســاڪن نڪݩیم 🌺اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنابه🌺 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
: 🌹بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 سلمان فارسی از بازار آهنگران کوفه عبور می کرد، دید مردم دور جوانی را گرفته اند، و آن جوان بیهوش روی زمین قرار گرفته است. وقتی که مردم حضرت سلمان را دیدند، از محضر ایشان درخواست کردند که دعائی بخواند، تا جوان از حالت بیهوشی نجات یابد. سلمان وقتی که نزدیک جوان آمد، جوان برخاست و گفت: مرا عارضه ای نیست. از این بازار عبور می کردم دیدم آهنگران چکشهای آهنین می زنند، یادم آمد که خداوند متعال در قرآن می فرماید: برای کفار، گُرُزگران و عمودهای آهنین است که بر سر آنها مهیا باشد تا این آیه را شنیدم این حالت به من دست داد. سلمان به آن جوان علاقمند شد و محبت او در دلش جای گرفته و او را برادر خود قرار داد، و پیوسته با همدیگر دوست بودند، تا اینکه آن جوان مریض شد و در حالت احتضار افتاد. سلمان به بالین وی آمد و بالای سر او نشست. در این حال سلمان به عزرائیل توجه کرد و گفت: ای عزرائیل! با برادر جوانم مدارا کن و نسبت به وی مهربان و رئوف باش... عزرائیل در جواب گفت: ای بنده خدا! من نسبت به همه افراد مؤمن، مهربان و رفیقمی باشم. ج ۷ ص۱۴۲ ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐 🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐 💐🌾💐🌾💐🌾💐 🌾💐🌾💐🌾💐 💐🌾💐🌾💐 🌾💐🌾💐 💐🌾💐 🍃🌸تقديم به ساحت حضرت زينب سلام الله علیها 🌸🍃 گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر تو است تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می شد لب آیات به تفسیر شما وا می شد آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود.   🌺🍃🌺🍃🌹🍃🌺🍃🌺 🍃🌺پیشاپیش میلادحضرت زینب‌ سلام الله علیها🌺🍃 روز پرستار مبارک🌺🍃 💐🌾💐 🌾💐🌾💐 💐🌾💐🌾💐 🌾💐🌾💐🌾💐 💐🌾💐🌾💐🌾💐 🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐 💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
❤️✨🌿🌹 ✨🌿🌹 🌿🌹 🍃🌸 @Yazinb3 🌸🍃 🌺ولادت و پرورش زينب🌺 درست ترين گفتار آن است كه سيدتنا زينب كبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنيا آمده ، و تربيت و پرورش آن دره يتيمه و مرواريد گرانبها و بى مانند در كنار پيغمبر اكرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و غذاي خود را از وجود مطهر زهراي مرضيه(س) تناول نموده ، و از دست پسر عموى پيغمبر، اميرالمؤ منين (ع) غذا و خوراك خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاكيزه ، و با سعادت و نيكبختى ، و پرورش يافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاكدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشيده شده ، و پنج تن اصحاب كساء به تربيت و پرورش و تعليم و آموختن و تهذيب و پاكيزه گردانيدن او قيام نموده و ايستادگى داشتند، و همين بس است كه مربى و مؤ دب و معلم او ايشان باشند. 🌿🌹 ✨🌿🌹 ❤️✨🌿🌹 ... 🍃🌸 @Yazinb3 🌸🍃
❤️✨🌿🌹 ✨🌿🌹 🌿🌹 🍃🌸 @Yazinb3 🌸🍃 🌺كنيه حضرت زينب (س)🌺 كنيه آن عليا حضرت (( ام كلثوم )) است ، و اين كه ايشان را (( زينب كبرى )) مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است . چنان كه ملقبه به (( صديقه صغرى )) شده است ، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهراصلوات الله عليهما. 🌿🌹 ✨🌿🌹 ❤️✨🌿🌹 ... 🍃🌸 @Yazinb3 🌸🍃
❤️✨🌿🌹 ✨🌿🌹 🌿🌹 🍃🌸 @Yazinb3 🌸🍃 🌺لقب هاى حضرت زينب (س)🌺 الف ) زينب كبرى : اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر زنان اميرمؤ منان به دنيا آمده بودند) بود. ب )الصديقة الصغرى : چون (( صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را (( صديقه صغرى )) ملقب كردند. ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين : (( عقيله )) به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد. د) ديگر لقب ها: از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است 🌿🌹 ✨🌿🌹 ❤️✨🌿🌹 ... 🍃🌸 @Yazinb3 🌸🍃
❤️✨🌿🌹 ✨🌿🌹 🌿🌹 🍃🌸 @Yazinb3 🌸🍃 🌺نامگذارى زينب از طرف خداوند🌺 هنگامى كه زينب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (ع) آورده و گفت : اين نوزاد را نامگذارى كنيد! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم . در اين ايام حضرت رسول اكرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم . در اين هنگام جبرئيل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(ص) ابلاغ كرده و گفت : نام اين نوزاد را ((زينب )) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است . بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد. 🌿🌹 ✨🌿🌹 ❤️✨🌿🌹 ♻️یازینب ... 🍃🌸 @Yazinb3 🌸🍃
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (علیه السلام) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه. عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند: هنگام ظهر و مانند آن. عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن . خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می‌دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . ج۶۰ ص۲۵۷ ‌ ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🕊🌹🔹 به یاد شهیدان مظلوم بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ 🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 ( ۱۱ ) افشین در مدتی که افسانه سرکار بود حتی تصمیم می گیره که از مامانش خواهش کنند که دیگه سبزی پاک کنی نره و مثل بقیه مامانا توی خونه باشه. چون حقوق خودش و افسانه را برای زندگی سه نفرشون کافی می دونسته این فکر را با افسانه هم مطرح میکنه افسانه خیلی استقبال میکنه و حتی میگه توی همین فکر هم بوده اما پیشنهاد بهتری داره که بنظرش اگه مامان قبول کنه خیلی عالی میشه. افشین می نویسه شب با خستگی و کوفتگی رفتم خونه اون شب افسانه باز هم دیر اومد اما نه ساعت ۲و۳نصف شب حدودا ساعت طرفای ۱۱بود که سر و کله افسانه پیدا شد مثل بقیه شب ها خوشحال و خندون و با کلی لباس واسه تمرین شو و تست ورزش. افسانه شامش را در مزون خورده بود... من داشتم میوه می خوردم ...افسانه سر حرف را برداشت..‌ گفت مامان فردا جایی نرو که مهمون داریم. مامان گفت: باید برم... مهمون کیه؟ من به خانم جزیری صاب کار اصلی مامان قول دادم فردا کارای سبزی و میوه و جلسه شیرینی خورون خواهرش را تموم کنم... بمونم خونه که چی؟ افسانه گفت :وای مامان یه کلمه گفتم نرو ببین چیکار می کنی؟ همچن میگه به خانم جزیری قول دادم هر کی ندونه فکر میکنه با ریس فراکسیون زنان مجلس قرار داری والا... مامانم گفت:اسم مردم نیار اینجوری خوبیت نداره دختر نگفتی ‌..کیه مهمونمون اصلا مگه خودت نباید سرکار باشی؟ همین جوری واسه خودت مهمون دعوت کردی؟ افسانه رفت پیش مامانم نشست و دستشو گرفت و گفت پاشو بریم اتاقم اول ببینم این ایمپایر تاب مشکی جدیدی که آوردم بهت میاد یا نه؟ مامانم خیلی وقت بود که دیگه مقاومتی در برابر تست لباس و آرایش ...نمی کرد و حتی به نظرم یه جورایی راضی هم بود..‌ رفتند تو اتاق..‌ نیم ساعت طول کشید... حوصلم سر رفت.‌‌ منم داشتم می مردم از فضولی...پا شدم رفتم تو اتاق ببینم دارن چی کار میکنند ...تا در اتاقو باز کردم مامانم ۲۰سال جوون تر دیدم ...خیلی عوض شده بود ...اینقدر عوض شده بود که از عمد نگاه به افسانه کردم و گفتم: مامان من خوابم میاد...شب بخیر. بعدش هم رو کردم به طرف مامانم و گفتم: شب بخیر افسانه جون. متوجه این تیکه ی سنگین که انداختم شدند و یهو صدای قهقه شون رفت آسمون.‌‌ خودمم که در حالتی بین بهت و خنده بودم از اتاقشون رفتم بیرون... همین طور که رفتم بیرون و دراز کشیدم می شنیدم که افسانه می گفت: مامان خیلی بهت میاد این مدل به تو که هیکلی تر از منی بیشتر میاد..‌ صاب کارم فردا عصر میاد و این مدل توی تنت می بینه.‌‌اشکال نداره که؟ مامانم گفت:صاب کارت ؟ببینه که چی؟ افسانه گفت: نگران نباش اجازه بده بیاد...بعدا بهت میگم... من نشنیدم مامان مخالفتی کنه... سکوتش هم علامت رضا بود...اون شب گذشت و منم کم کم خوابم برد... فرداش مثل همیشه رفتم سرکار ظهر اومدم ناهار بخورم و برم بر خلاف همیشه سر سفره تنها بودم کسی نیومد سرسفره دم رفتنم. دیدم افسانه داره لباس دیشبی را تن مامان میکنه. مامان پشتش به من بود‌ وقتی خداحافظی کردم تا مامان برگشت و باهام از نیم رخ خداحافظی کرد متوجه آرایش غلیظش شدم حساسیت نشون دادم و رفتم چون واسه مهمونی زنونه غیرت آدم ورمه نمیکنه. اون روز اوضاع و احوال کاسبی چندان خوب نبود..‌ دست پسر اوس جلال هم زیر چرخ بوکسل گیر کرد و خدا رحمش کرد که قطع نشد به خاطر همین یه کم زودتر جمع و جور کردیم و رفتیم خونه. همین طور که برمی گشتم دو تا نون بربری گرفتم و رفتم خونه تا رسیدم دم دمای مغرب بود کلید انداختم و رفتم داخل خونه ساکت بود رفتم تو حال آشپزخونه مامان نبود رفتم توی اتاقش دیدم روی تخت خوابیده خیلی عمیق خوابیده بود اما پوشش نامناسب مامان نظرمو جلب کرد خیلی پوشش باز و اپنی داشت تا حالا مامانمو اینجوری ندیده بودم اگر کاملا برهنه بود سنگین تر بود داشت چشام از خلقه در میومد حتی سابقه نداشت مامان اون موقع روز خواب باشه چه برسه به این پوشش... ...🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
❖ این متن زیبا 🌺🍃 هزار بار ارزش خوندن داره يه فلج قطع نخاعى از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده. ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده... يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد و نميبينه،صبح رو نميبينه. ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يكروز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببينه... يه بيمار سرطانى دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه... يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه... يه بيمار تنفسى دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيزن نفس بكشه... يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره... الآن مشكلت چيه دوست من؟😊 دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن که از قدیم گفتن شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن،ناشكرى نكن. آسونا روخودت حل كن سختاشم خـــ♡ــــدا ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ _____ 🌺اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنابه🌺 https://eitaa.com/Yazinb3 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
علی ارمغان: بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام وظیفه خود می‌دانم از همه دوستان و عزیزانم که با ارسال پیام تسلیت و با حضور شان در مراسم موجب تسلی خاطر بنده و خانواده‌ام در غم از دست دادن پدر عزیزم گردیدند نهایت تشکر و قدردانی را داشته باشم. بی شک پدر و مادر بهترین نعمت‌های خدا بر روی زمین هستند که امیدوارم هرکسی دارد خدا برایش ببخشد و آنان که دار فانی را وداع گفته‌اند روحشان شاد و قبرشان پر نور باشد. ان شاءالله التماس دعا یاعلی کربلا
گفتمش با غم هجران چه کنم؟ گفت بسوز گفتمش چاره این سوز بگو ، گفت بساز😔 خداروشکر 😔
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 که آتش نمرود را برای ابراهیم گلستان کردی و او را نجات دادی که دریا را برای موسی شکافتی و او را نجات دادی که یوسف را از چاه کنعان نجات دادی که یونس را از شکم نهنگ نجات دادی که ایوب را از گرفتاری ها و بیماری نجات دادی که نوح و لوط را از قوم و همسران بدشان نجات دادی که عیسی را از مصلوب شدن نجات دادی که یعقوب را از فراق یوسف (با وصالش) نجات دادی ، یوسفِ زهرا را هم، الساعه از زندان غیبت، با ظهورش نجات بده 😭 که به من نیامده، من برای خودم 👇 عرضه میدارم : ای خدایی که سگ اصحاب کهف را از قوم ظالمین نجات دادی و در پناهِ خاصه ات جای دادی از تو درخواست میکنم بر حضرت محمد و آل محمد صلوات فرستی و مرا هم (و همه را )، از نفس و شیطان و بلاها و گرفتاری ها و گناهان و خلاصه از همه ی بدی ها نجات دهی و در پناه خاصه ات قرار دهی 🌹🍃 🍃🌺اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها 🌺🍃 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
باور نمی کنم که مرا هم خریده ای! آخر مگر ز عبد فراری چه دیده ای؟ لایق نبوده ام بنشینم کنار تو با لطف خود مرا به حضورت کشیده ای! هرگز به روی من نزدی عبد عاصی ام اصلاً نگفته ای که تو پرده دریده ای!!! با این همه گناه و خطایی که داشتم هرگز ندیده ام ز گدایت بُریده ای! گفتم دگر ز چشم تو افتادم ای خدا امّا هنوز در بر من آرمیده ای! من بی توجّهی به تو کردم ولی مُدام ناز مرا به خاطر زهرا کشیده ای ماه مبارک است و دلم شد سرای تو از روح خود دوباره به جسمم دمیده ای شرم از عذاب نوکر زهرا نموده ای گفتی بیا که نوکر قامت خمیده ای وقتی میان کوچه زمین خورد مادرم آنجا صدای ناله ی او را شنیده ای 😭😭 🌺اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنابه🌺 https://eitaa.com/Yazinb3
حےعلےالصلاة🕋 بہ وقتِ شرعیِ و در زمانِ نمـاز ، 🌸 دعــــا به حالِ دلِ بے قرارِ ما بڪنید .. 🌺اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنابه🌺 https://eitaa.com/Yazinb3
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 زندگی تان کی ميخورد!؟ خدا ميداند، ولی... آن روز که آخرين زنگ دنيا میخورد، ديگر نه ميشود تقلب کرد و نه ميشود سر کسی کلاه گذاشت! آن روز تازه می فهميم که دنيا با همه بزرگی اش از يک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود؛ و آن روز تازه می فهميم که زندگی عجب سوال سختی بود! سوالی که بيش از يک بار نمی توان به آن پاسخ داد. خدا کند آن روز که آخرين زنگ دنيا ميخورد، روی تخته سياه قيامت، اسم ما را جز خوب ها بنويسند ... خدا کند حواسمان بوده باشد که زنگ های تفريح آنقدر در حياط نمانده باشيم که ((حيات=زندگی)) را از ياد برده باشيم. خدا کند که دفتر زند گی مان را زيبا جلد کرده باشيم و سعی ما بر اين بوده باشد که نيکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنيم و بدانيم که دفتر دنيا، چک نويسی بيش نيست؛ چرا که ترسيم عشق حقيقی در دفتر ديگر است... ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 ...🌹🍃 تنها کوچه ای که بن بست نيست کوچه ياد توست... مهربان خدای من...🌷🍃 از تو خالصانه ميخواهم... که دوستان و عزیزانم و هيچ انسان دیگری در کوچه پس‌کوچه‌های زندگی‌ اسير و گرفتار هيچ بن بستی نگردد..🌷🍃 کمک کن که در راه درست قدم برداریم که تو بهترين راهنمایی.. ...🌹🍃 دوستان و عزیزانم را عاشقانه به تو میسپارم.. پناهمان باش که آغوشی امن تر از تو سراغ ندارم🌹... ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
درباره یکسان سازی مزار شهدا.. _صبح_امروز پس از زیارت مزار شهدای بهشت زهرای تهران: یکی از کارهای بدی که بعضی از مدیران گلزارهای شهدا انجام میدهند، این کار غلط یکسان‌سازی قبور شهدا است. ؛ همین درست است، بیایند صاحبان این شهدا، پدرانشان، مادرانشان، فرزندانشان،‌ همسرانشان، علامتی داشته باشند، عکسی داشته باشند، این خوب است. ، شکل طبیعی است. هیچ لزومی ندارد که ما این [علامت‌ها] را صاف کنیم، به خیال اینکه میخواهیم زیباسازی کنیم. و هر چیزی به حَسَب خودش است؛ زیبایی انسان،‌ زیبایی باغ،‌ زیبایی قبرستان، زیبایی هر چیزی را باید به حَسَب خودش محاسبه کنیم. ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
آیت الله مجتهدی(ره): 🍃یکی از فواید نماز اول وقت این است که به برکت امام زمان(عج) نمازهای ما مقبول میشود؛ چون امام زمان(عج) اول وقت نماز میخواند و نماز ما با نمازحضرت بالا مےرود. http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537