بچههاۍجهادی
قدرلحظاتجوانۍخودرابدانید
ومراقبباشیدجزبـرایخداکارنکنید..!🚶🏻♂
[ - حضرتآقا🎙]
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
#ابـاعبدالله♥️
بیپناهکہشدی؛صدایشکن !
اوحسینِوِترالمَوتوراست . . .
میداندتکوتنهاشدنیعنیچہ،
درآغوشتمیگیرد :))
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
ببینم این همه متن بیخود تو فضای مجازی خوندیم. این همه رمان و ... خوندیم.
چند بار به نهجالبلاغه نگاه انداختیم؟
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
میگفت ؛
یہجوریباشکه
سرنوشتتهرچیشد
ختمبہامامزمان‹عج›بشہ
خیلیمهمہها💛☝🏼
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
__ #پیشنهاد_دانلود #عید_غدیر💚
ببینم چه مـیکنید بچه شیــعه ها😎👌👌👌👌
✿🤍🕊️✿
مابچهانقلابـیهایادگرفتیم
دنیاجایآرزوکـردننیست
جایبهدستآوردنه!🕶
تحتلوایحضـرتآقا . . .
انشـاءاللـه..👌🏻
https://eitaa.com/joinchat/3927113836Cbe49d6c2ba
•متن نداره که داره 🔖
•انگیزشی نداره که داره🧚♀
•تلنگرانه نداره که داره ❗️
•عاشقانه نداره که داره 🫂
•انقلابی نیست که هست 🪖
•مداحی نداره که داره 🎙
•کتاب نداره که داره📚
🌸هرچی از این کانال بگم کم گفتم ...
🔺تازه همه ی محتواهاشونم تولیدیه👌😃
خوشحال میشیم به کانال ما یه سر بزنید 🌹🍃
🌸رمان آنلاین دوراهی سرنوشت🌸
🌸پارتهفتادویکم🌸
اون روز خیلی خسته بودیم
برای همین دعوت مامان های گرامی انداختیم به فردا تا ماجرای سوریه رفتن صادق بگیم 😭😭😭
صبح که از خواب پاشدیم زنگ زدم مامان اینا شام بیان اینجا
صادق هم رفته بود سپاه
ساعت ۴بعدازظهر مرغارو از یخچال در آوردم گذاشتم سر گاز
تا همه کارا انجام بدم عصر شد
حالم خیلی بد بود همراهوکارکردن اشک میریختم
همسرم داشت میرفت سوریه
#اسماعیل_با_پای_خود_به_قتلگاه_میرود
دم دمای اذان بود که مهمونامون کامل شدند
مادرجون تا چشمش به چشمای قرمز من افتاد پرسید چرا چشمام قرمزه منم یه چیز سرهم کردم گفتمـ
ساعت ۸بود که صادق از سرکار اومد
شام که خوردیم
شروع کرد به حرف زدن
😖
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
🌸رمان آنلاین دوراهی سرنوشت🌸
🌸پارتهفتادودوم🌸
صادق شروع کرد به حرف زدن
من از محیصا خانم خواستم دعوتتون کنه
تا یه موضوع مهم به همتون بگم
بعد به من نگاه کرد :محیصا جان میای بشینی
صدام میلرزد گفت :بله چشم
نشستم کنارش
صادق ادامه داد
حقیقتا من هشت روز دیگه اعزام سوریه هست
هیچکس هیچی نگفت همه میدونستیم صادق عاشق دفاع از حرم بی بی حضرت زینب هست
اما حال من اصلا خوب نبود همه نگاها غمگین و غصه دار سمت من بود 😞
به بهانه شام رفت تو اشپزخونه بغض گلومو چنگ میزد😭
اما نه نباید کم بیارم
بعداز یه نیم ساعت غذا کشیدم همه با غذا بازی میکردن
آخرشم تو سکوت همه رفتن
اون شب به سختی تموم شد
تو اون یه هفته مونده به اعزام صادق
دوستاش میومدن ازش التماس دعا داشتن که رفتی مارو هم دعاکن
یه سریاشون هم خیلی خوشحال بودن که صادقم همرزمشونه
ولی حال من...😭😭
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱